الزامات انتخاباتی
انتخابات معطوف به چند مسئله مهم است. اول اینکه گروهها و نامزدهای انتخاباتی اعم از انتخابات ریاستجمهوری یا مجلس یا شورای شهر اولویتهای خود را نسبت به مسائل کشور و شهر اظهار دارند. دوم اینکه اعلام کنند از نظر آنان راهحل چیست؟ و بالاخره اینکه مردم کدام رویکرد را ترجیح میدهند تا طرفداران آن را انتخاب کنند. واقعیت ایران نشان میدهد که هیچکدام از این موارد در حال حاضر وجود ندارد و شاید یکی از دلایل حضور هزاران نامزد انتخاباتی که با روشهای تبلیغاتی عجیب دنبال کسب رای هستند، همین است که ظاهراً قرار نیست هیچکدام از نامزدها به این پرسشها پاسخ دهند. برای تحقق این هدف وجود چند شرط ضرورت دارد. اولین شرط این است که چنین انتخاباتی نیازمند رقابت حزبی است. در حقیقت هیچ فردی بهتنهایی نمیتواند پاسخ به این پرسشها را بدهد، پاسخ به آنها فراتر از قدرت و توان فرد است. بعلاوه بر فرض که کسی چنین ایدهای هم داشته باشد، اجرای آن در مجلس به تنهایی امکانپذیر نیست. زیرا باید از میان 290 نفر دیگر، حداقل 145 نفر را با خود همراه کند تا به راهحلهای او تن دهند. این هم کافی نیست زیرا حتی اگر دیگران را با خود همراه کند، معلوم نیست اصلاح امور در اختیارات و توان مجلس باشد. این وضعیت دو نتیجه مشخص دارد؛ اول اینکه هیچ فرد یا گروهی اقدام به ارائه یک برنامه در جهت پاسخ به این پرسشهای سهگانه نکرده است.
اکنون فقط یک روز به پایان فعالیتهای انتخاباتی باقی مانده است ولی دریغ از یک برنامهای که دقیق و منطقی به این سه نکته پاسخ داده باشد. این کار در عمل فقط برای نیروهای اصولگرا قابل تصور است، چون دیگران را به کلی نادیده گرفته و حذف کردهاند ولی خودشان هم تا دیروز نتوانستهاند حتی روی یک لیست مشترک توافق کنند و حالا هم که توافق کردند، بلافاصله در پشت صحنه زیر میز زدهاند. در واقع گویی که فقط و فقط رفتن به داخل مجلس برایشان مهم است. به جز آنان گروه دیگری هم هستند که نه با یکدیگر آشنایی کافی دارند و نه سابقه همفکری دارند و نه لزوماً اولویتها و راهحلهای مشترکی دارند. البته بر آنان حرجی نیست، زیرا امکانی هم برای انجام این وظایف ندارند.
آنچه که در صحنه عمل میبینیم، خیزشی برای کسب قدرت و صندلی مجلس است. جالبتر اینکه همه این نامزدها از وضع موجود انتقاد میکنند، درحالیکه همه آنان دولت و مجلس را به طور کامل در اختیار داشتهاند. ولی چنان از وضع موجود انتقاد میکنند که گویی افرادی ناشناخته از کهکشانی دیگر کشور را به این روز انداختهاند و نکته مهمتر این است که حتی برای یکی از مشکلات مردم هم ایده و برنامهای ندارند؛ تنها برنامه آنان رسیدن به صندلی بهارستان به هر شکل ممکن است. نتیجه چنین رفتاری پیشاپیش معلوم است.