هرچه محرومتر، محذوفتر
عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات در بحبوحه ناآرامیهای اخیر تاکید داشت که فیلترینگ اینترنت نه به دستور او که از جای دیگری آمده است.
عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات در بحبوحه ناآرامیهای اخیر تاکید داشت که فیلترینگ اینترنت نه به دستور او که از جای دیگری آمده است. تا بهامروز که نزدیک به ششماه از قلعوقمع کردن اینترنت میگذرد، هنوز نهاد یا شخص خاصی این دستور را گردن نگرفته است. از پس این اعمال محدودیت، آنچه قرار بود در قالب طرح موسوم به «صیانت» اجرا شود و مخالفت گستردهای از جانب طیفهای مختلف داشت، در شدیدترین حالت ممکن اجرا شد. رفتار وزیر ارتباطات در این مدت نشان داد حتی اگر در تصمیم فیلترینگ گسترده نقشی نداشته است، نهفقط از تداوم آن ناراضی نیست که برای استمرار کمدردسر آن هم میکوشد.
مثلاً کمی بعد از فروکش کردن اعتراضات، وزارت ارتباطات از چیزی به نام اینترنت طبقاتی نام برد؛ اینترنت بدون فیلتر برای اعضای هیئت علمی، کسبوکارها، خبرنگاران و حتی گیمرها؛ حالا هم صحبت از «سیم کارت خاص» برای گردشگران خارجی میشود.
با توجه به کارنامه ایشان بهنظر میرسد که رویکرد آقای وزیر به این مقوله چند ایراد عمده دارد و اساساً بیشتر از آنکه انتخاب ایشان در این مقام، برای توسعه ارتباطات و گسترش شمولیت این حق عامه باشد، صرفاً برای کارگزاری و عملی کردن نگرشی است که اینترنت آزاد را مضر میداند.
اول اینکه گویی آقای وزیر در درک شبکههای اجتماعی و حتی اینترنت، دچار یک ایراد بنیادین است. شبکههای اجتماعی کارکرد خودش را از کاربرانشان به دست میآورد. هرچه تعداد کاربران بیشتر باشد، اعتبار آن پلتفرم هم بیشتر میشود. اینترنت طبقاتیای که مد نظر ایشان است جز در مواردی برای کسانی هم که دسترسی به آن داشته باشند ناکارآمد است، مگر که جریان ویپیانها و بازارشان (که از قضا فرزند یکی از اعضای همین دولت هم یکی از فعالان آن است) مثل الان فعال باشد. در این حالت، خواصی با اینترنت بدون فیلتر به اینستاگرام و تلگرام متصل میشوند و عامه دیگر باید با هزار مصیبت و تلف شدن وقت، فیلترشکنی پیدا کنند که کار کند. اگر هم ساختار به این جمعبندی برسد که همین اینترنت نیمبند را به کلی از ریشه بزند و مردم غیرخواص حتی با فیلترشکن نتوانند به اینترنت آزاد متصل شوند که باز هم اینترنت طبقاتی موضوعیتش را تا حدود زیادی از دست خواهد داد. خیلی خلاصه اینترنت طبقاتی یعنی یا آقای وزیر نمیداند کاربرد اینترنت و شبکههای اجتماعی چیست، یا میخواهد این رانت را برای بعضی قائل شود که بیدردسر اینترنت آزاد داشته باشند و عمده مردم هم مستحق عذابی الیم
هستند تا بتوانند به اینترنت آزاد و شبکههای اجتماعی متصل شوند.
در نسبت به «سیم کارت خاص برای گردشگران» هم این ایراد وارد است.کسی که خلاف تمام هشدار دولتهای اروپایی و آمریکایی به ایران سفر میکند، بخشی از سروکارش با شبکههای اجتماعی احتمالا برای تعامل با مردم داخل کشور است، از گرفتن آدرس تا گذاشتن قرار، هماهنگی و.. اما گویی برای آقای وزیر، گردشگران احتمالی، محترمتر از مردمی هستند که این شبکهها برایشان فیلتر شده است، چراکه یک ایرانی غیر خواص، در جواب گردشگری که با او تعامل دارد، باید بگوید که قانون کشور به من اجازه داشتن واتزاپ، تلگرام، توئیتر، فیسبوک، ایسنتاگرام و... نمیدهد اما به شما چرا و شما اگر میخواهید با من در ارتباط باشید لطفا یکی از پیامرسانهای داخلی را نصب کن!
از سوی دیگر بسیاری نقد میکنند که این کار آقای وزیر شباهت زیادی با قانون کاپیتولاسیون دارد. حتی به شعارهای ابتدای انقلاب و ایدههای آن برنگردیم، کمتر از دو سال پیش رئیسالوزرای این دولت تمام کاستیهای برنامه و تخصص دولت متبوعش را با ایده همراه بودن با محرومان سعی میکرد بپوشاند، حال سیاستهای دولت به سمتی رفته است که هرچه محرومتر، محذوفتر.
اگر بیبرنامگی در دیگر حوزههای دولت از اقتصاد تا صنعت موج میزند، گویی برنامه دولت در بحث اینترنت کاملاً واضح است. انگار اینترنت آزاد را مهمترین دشمن خود میداند و کمر بسته که ریشه آن را بزند. برای دولت مهم نیست که بسیاری از کسانی که هنوز مهاجرت نکردهاند به همین تار مویِ اینترنتی که کجدار و مریز به جهان متصل بود، چنگ زده بودند که دیگر همان تار مو را هم ندارند.