| کد مطلب: ۵۸۲۳۱

روشنفکر خط‌شکن/ در حاشیه گرامیداشت هشتادمین سالگرد تولد دکتر عبدالکریم سروش

او خط‌شکن بود. دکتر سروش خود و خانواده‌اش از جمهوری اسلامی کم آزار ندیدند. اما سروش جزء اولین ایرانیان فرهیخته بود که جنایات نتانیاهو علیه مردم بی‌پناه غزه را قاطعانه محکوم کرد و پای آن ایستاد و از سلطنت‌طلبان فحاش و وطن‌فروشان مستقر در تلویزیون ایران‌اینترنشنال ناسزاها شنید.

روشنفکر خط‌شکن/ در حاشیه گرامیداشت هشتادمین سالگرد تولد دکتر عبدالکریم سروش

پنجاه‌وسه سال پیش در دبیرستان علوی دانش‌آموز بودم که با دکتر سروش که معلم ادبیات فارسی ما بود، آشنا شدم و از سال۱۳۵۶ هم اولین کتاب او را تحت عنوان «نهاد ناآرام جهان» خواندم و از آن زمان درس‌گفتارها، سخنرانی‌ها، مقالات و کتاب‌های او را می‌خوانم و بهره می‌برم. اینک می‌خواهم به هشت نکته اشاره کنم.

1- من در این نیم‌قرن اساتید زیادی را تجربه کردم و از آن‌ها یاد گرفتم و می‌گیرم، اما عبدالکریم سروش بهترین استاد من بود. من از او روش تفکیک مفاهیم، نحوه تقسیم‌بندی کردن موضوعات پیچیده را در مباحث انسانی آموختم. نوشته‌های مرحوم شریعتی مرا به وجد می‌آورد؛ دروس سروش مرا بیشتر به فکر وا می‌داشت. شیرین‌ترین لحظات زندگی من وقتی بود که در کلاس‌های سروش بودم و چیزی یاد می‌گرفتم. بارها به دکه‌های روزنامه‌فروشی مراجعه می‌کردم تا هر چه زودتر مجله کیان را بخرم تا مقاله سروش را بخوانم.

2- در طی این نیم‌قرن هربار که سخنرانی‌های جدید سروش را از طریق کانالش گوش می‌کنم احساس تکرار و خستگی نمی‌کنم و سخن جدیدی می‌آموزم. من کمتر اهل فرهنگی را می‌شناسم که چنین مستمراً زایا باشد.

3- به یاد دارم اوایل انقلاب بود؛ او کلاس درسی را برای جوانان انقلابی گذاشته بود تحت عنوان «روش نقد اندیشه‌ها» که بیست‌وپنج جلسه ادامه داشت. او ویژگی‌های اندیشه علمی، فلسفی و اعتباری را توضیح می‌داد. ما نوار این کلاس‌ها را گوش می‌دادیم و آنقدر تحت تاثیر قرار گرفته بودیم که تمام آن سخنرانی‌ها را روی کاغذ پیاده کردیم و به‌صورت یک کتاب تقدیم استاد کردیم.

4- در جریان انقلاب فرهنگی که دانشگاه‌ها تعطیل شد و علوم انسانی خصوصاً جامعه‌شناسی مورد تهاجم طرفداران علوم انسانی اسلامی (هواداران آیت‌‌الله مصباح) قرار داشت. در آن زمان دکتر سروش از منظر «فلسفه علم» از علوم انسانی و جامعه‌شناسی متعارف در دانشگاه‌ها دفاع جانانه کرد. بعداً این دفاعیه‌ها از علوم انسانی در کتاب «تفرج صنع» چاپ شد. گواهی می‌دهم معلوم نبود اگر این دفاعیه‌ها نبود چه بلایی بر سر رشته جامعه‌شناسی می‌آمد. رشته جامعه‌شناسی و دانشکده علوم اجتماعی تحت عنوان «رشته پژوهشگری» ادامه حیات پیدا کرد. چون مخالفین حرف‌شان این بود که جامعه‌شناسی علمی سکولار و مخالف دین است و حرف‌های‌ غربی‌هاست. به نظر من، دکتر سروش در بزنگاه هیجانات انقلاب فرهنگی به داد علوم انسانی در ایران رسید.

5- دکتر سروش پنج ترم برای دانشجویان فوق‌لیسانس علوم اجتماعی دانشگاه تهران فلسفه علم‌الاجتماع را تدریس کرد. در این دروس تفاوت نگاه علمی به جامعه (نگاه دورکم) با نگاه کلامی به جامعه (نگاه شهید مطهری) به روشنی بیان می‌شد. تا آن زمان در دانشکده بحث‌های «روش‌شناسی» به‌صورت نظری و با زبان فارسی تدریس نشده بود. آنچه که تدریس می‌شد «تکنیک‌های تحقیق و روش‌های جمع‌آوری داده» بود. من و دکتر علی‌اصغر سعیدی در این کلاس‌ها شرکت می‌کردیم و نوار این درس‌نامه‌ها را پیاده کردیم و مرحوم رضاقلی در این کلاس‌ها شرکت می‌کرد و شب و روز وقت گذاشت و این مجموعه را ویرایش کرد و انتشارات «نی» تاکنون ده‌ها بار آن را تجدیدچاپ کرده است.

6- کار درخشان و راهگشا و تاثیرگذار دیگر دکتر سروش نقد «تفسیر ایدئولوژیک از دین» در سلسله‌سخنرانی‌هایی در مسجد اقدسیه در نیمه دوم دهه شصت بود. صدها دانشجوی انقلابی این سخنان را حضوری یا از طریق نوار گوش می‌کردند. این نقدها «تقدس‌گرایی» از ایدئولوژی رسمی را که خود را عین حقیقت اسلام می‌دانست در میان نسل تحصیل‌کرده پیراست. او پایه‌گذار نظری این بحث شد که حکومت‌ها با تأسی به ایدئولوژی، مقدس نیستند، باید پاسخگو باشند.

7- در تاریخ قدیم ایران، ما «قیام» زیاد داشتیم و در تاریخ معاصر ایران «انقلاب» و «جنبش» و «ناجنبش» هم داشتیم. یکی از جنبش‌های ایران که صاحب فکر و اندیشه بود و حاملانش عمدتاً اهل قلم بودند بی‌شک «جنبش اصلاحات» در دوره ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی بود. این جنبش مدنی، زمینه‌های فکری داشت و ناجنبش نبود. به نظر من ترویج نگاه فلسفه تحلیلی، دفاع عقلانی از علوم انسانی عرفی و نقد تقدس‌گرایی ایدئولوژیک که از سوی دکتر سروش در دهه شصت و هفتاد انجام شد یکی از پایه‌های فکری جنبش اصلاحات در ایران بود. به نظر من، با اینکه اصلاح‌طلبان نتوانستند وعده‌های خود را در جمهوری اسلامی تبدیل به قانون کنند، اما اینکه پس از سه دهه در جامعه «انقلاب‌زده» ایران همچنان «راه اصلاحات» راه نجات کشور تلقی می‌شود، مرهون تعمیق کارهای نظری سروش در حوزه عمومی ایران است.

8- آخرین نکته مواضع سیاسی عدالت‌طلبانه و انسانی سروش در بزنگاه‌های مهم بود. او خط‌شکن بود. دکتر سروش خود و خانواده‌اش از جمهوری اسلامی کم آزار ندیدند. اما سروش جزء اولین ایرانیان فرهیخته بود که جنایات نتانیاهو علیه مردم بی‌پناه غزه را قاطعانه محکوم کرد و پای آن ایستاد و از سلطنت‌طلبان فحاش و وطن‌فروشان مستقر در تلویزیون ایران‌اینترنشنال ناسزاها شنید. همان موقع به یاد دارم که نویسندگانی بودند که به‌جای محکوم کردن نتانیاهوی نسل‌کش، عافیت‌جویانه سکوت کردند و برخی دیگر مقاومت مردم مظلوم فلسطین را به سخره می‌گرفتند و صرفاً تحلیل سرد می‌کردند.

در خارج از ایران هم حتی یورگن هابرماس (فیلسوف و جامعه‌شناس شهیر جهانی) و صاحب نظریه «کنش ارتباطی و اخلاقی» در نامه‌ای از جنایات نتانیاهو دفاع کرد! و ضربه‌ای کاری به کارنامه‌اش زد. همچنین، در آغاز حمله اسرائیل به سرزمین ایران، درحالی‌که حتی نیروهای پیش‌روی ایرانی در اتخاذ مواضع «گیج» بودند، سروش سریعاً و صریحاً این حمله ناجوانمردانه اسرائیل نسل‌کش را محکوم کرد. این اقدام سروش در روزهای اول حمله بسیار تاثیر‌گذار بود و حتی نیروهایی را که در دهه هفتاد جلسات سخنرانی سروش را به‌هم می‌زدند، به تحسین واداشت.

با یاری خداوند، استاد سروش زنده، پاینده و همچون گذشته برای ایران زایا باشند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار