گزینههای حزبالله و ایران در مقابل اسرائیل
مجموعه تحولات در جنوب لبنان این نگرانیها را افزایش داده است که هم ایالات متحده (نزدیکترین متحد اسرائیل) و هم ایران (حامی حزبالله) ممکن است به یک جنگ منطقهای کشیده شوند. با این حال، در ایران، اشتهای کمتری برای ورود به درگیری منطقهای وجود دارد. چنین درگیریای ایران را مستقیماً در مقابل اسرائیل قرار میدهد.
پاتریشیا کرم، پژوهشگر غیرمقیم انستیتو خاورمیانه: پس از آنکه اسرائیل یک سری حملات شدید را در هفته گذشته علیه حزبالله صورت داد و ضربات سختی را به این گروه وارد آورد و ساختار فرماندهی و کنترل گروه روی نیروی خود را تحت تاثیر قرار داد، حزبالله لبنان حجم آتش شدیدی را روانه اسرائیل کرد که از هفت اکتبر تاکنون سابقه نداشته است.
با شعلهور شدن آتش تنشها، حزبالله در 22 سپتامبر، به عمق اسرائیل حمله کرد و بهعنوان بخشی از سناریوی «نبرد با پایان باز»، پهپادها، راکتها و موشکهای خود را روانه پایگاه هوایی رامات دیوید کرد. البته بیشتر این شلیکها رهگیری شدند، اما منطقه در حال آماده شدن برای ورود به یک جنگ همهجانبه با پیامدهای ویرانگر است.
اگرچه اسرائیل با حملات گسترده هوایی به جنوب لبنان پاسخ داد اما حزبالله هیج نشانهای از عقبنشینی نشان نداده است. گمانهزنیها در مورد اینکه روند تحول چگونه پیش خواهد رفت و آیا ایران قصد دارد پاسخ اسرائیل به ترور اسماعیل هنیه در تهران را بدهد یا خیر، افزایش یافته است.
حملات مرگبار پیجری علیه حزبالله که منجر به ترور دهها و زخمی شدن هزاران تن از نیروهای این گروه و غیرنظامیان لبنانی شد، بیتردید نشاندهنده مرحله جدیدی در تبادل آتش فرامرزی شدید بین حزبالله و اسرائیل بود.
در هفتههای اخیر، ارتش اسرائیل نیروهای زبده خود را به مرزهای شمال منتقل کرده است، و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز مواضع شفاهی تهدیدآمیز خود علیه حزبالله را تشدید کرده است. او روز یکشنبه گذشته متعهد شد که «هر اقدام لازم» را برای از بین بردن تهدید ناشی از موشکها و توپخانههای حزبالله انجام میدهد، تا در نهایت آرامش به امتداد مرز با لبنان بازگشته و اسرائیلیها را قادر به بازگشت به خانههای متروکهشان در شمال اسرائیل کند.
یوآو گالانت، وزیر دفاع، چند روز قبل اظهارات مشابهی را بیان کرد و تهدید کرد که «حتی در ضاحیه»، در جنوب بیروت نیز نیروهای حزبالله را تعقیب خواهد کرد. اگرچه حزبالله در اثر عملیاتهای ویژه و حملات هوایی که اعضا و فرماندهان ارشدش را هدف قرار میدهد، آسیب دیده است، اما به نوبه خود قول داده است که تا رسیدن به آتشبس در غزه به حملات خود به اسرائیل ادامه دهد.
مجموعه تحولات در جنوب لبنان این نگرانیها را افزایش داده است که هم ایالات متحده (نزدیکترین متحد اسرائیل) و هم ایران (حامی حزبالله) ممکن است به یک جنگ منطقهای کشیده شوند. با این حال، در ایران، اشتهای کمتری برای ورود به درگیری منطقهای وجود دارد. چنین درگیریای ایران را مستقیماً در مقابل اسرائیل قرار میدهد.
تهران تا به امروز تا حد زیادی به دنبال اجتناب از چنین رویارویی آشکاری بوده است. ایران برای تحقق این هدف با انجام یک بازی بازدارنده سعی کرده با اسرائیل طرف شود. حتی حمله ایران به اسرائیل در ماه آوریل در حد نمایش قدرت بود. این حمله به دقت طراحی شده بود تا کمترین آسیب ممکن را وارد کند. محور اصلی این استراتژی، که بر جنگ نامتقارن علیه اسرائیل متکی است، حزبالله بوده است.
حزبالله به ایران اجازه میدهد در نبرد شرکت کند و در عین حال مشارکت مستقیم در نبرد را انکار کند. اما با توجه به خطرات گستردهتر تشدید تنش از آخرین مرحله حملات مرگبار اسرائیل به حزبالله، ایران احتمالاً میخواهد همه چیز را «تحت کنترل» خود نگه دارد. بنابراین بعید است که هرگونه اقدام تلافیجویانه توسط حزبالله، حملاتی نامتناسب باشد.
اما سوال این است که آیا پاسخ حزبالله و ایران تاکتیکی خواهد بود یا استراتژیک؟ به نظر میرسد که واکنش ایران و حزبالله یک واکنش تاکتیکی محدود خواهد بود تا اسرائیل را به سمت درگیری در یک جنگ غیرقابل کنترل در لبنان سوق ندهد. محاسبات ایران این است که تشدید تنش و سرریز درگیری در غزه میتواند بر کمپین ریاستجمهوری کامالا هریس، معاون رئیسجمهور ایالات متحده تأثیر منفی بگذارد و به پیروزی دونالد ترامپ کمک کند. در نتیجه ممکن است با پیروزی ترامپ، تمرکز دولت آمریکا بر نابودی تواناییهای هستهای ایران معطوف شود.
از سوی دیگر، اگر ایران بخواهد یک پاسخ استراتژیک ارائه کند، احتمالاً این پاسخ را در چارچوب تغییر استراتژی در برنامه هستهای خود دنبال خواهد کرد. با این حال، به نظر میرسد خط فکری فعلی در ایران تمایل به تعویق انداختن رویارویی و انتخاب پاسخ محدود است و در اینجا است که منافع تهران با حزبالله همسو میشود.
حزبالله نیز علاقهای به ورود به جنگ همهجانبه با اسرائیل ندارد. حملات اخیر اسرائیل به حزبالله از جمله حملات پیجری و ترور فرماندهان ارشد این گروه، تاثیر منفی زیادی بر احساس امنیت داخلی و آمادگی این گروه برای جنگ گذاشته است. همانطور که سیدحسننصرالله در سخنرانی خود تاکید کرد، تواناییهای اسرائیل در استفاده از ابزارهای مختلف برای حمله و ترور بیشتر از حزبالله است.
اما واقعیت این است که حزبالله از سوی دیگر اعتبار خود را در خطر میبیند بنابراین باید پاسخی قاطع انجام دهد. از سوی دیگر، با توجه به تلفات اخیر و کمبودهای زرادخانه نظامی، احتمالاً یک واکنش کنترلشده را ترجیح میدهد که وضعیت را کنترل کرده و بتواند جنگ را در سطح پایینتری و با پارامترهای دقیق انجام دهد. در عین حال، در این مرحله جدید از جنگ که در آن اسرائیل به سمت راهحل نظامی تهاجمی حرکت کرده، حزبالله میخواهد تا حد امکان یکی از نتایج بالقوه بنبست فعلی را به تعویق بیاندازد و آن وارد آمدن آسیبهای جدیتر است.
درحالیکه اهداف و ملاحظات حزبالله در حال حاضر با ایران هماهنگ است، اما رهبری حزبالله با درخواستهای فزایندهای برای پاسخگویی جهت آسیب رساندن به توانایی اسرائیل مواجه است. این گروه نیاز به نشان دادن قدرت دارد؛ همانطور که در آخر هفته با حمله به حیفا انجام داد.
اما این عملیاتها اگر قرار باشد ادامه یابد به تلفات بیشتر مردم لبنان منجر خواهد شد. بنابراین حزبالله و حامیانش احتمالاً چرخه خشونتهای غالب را تشدید نخواهند کرد، مگر اینکه اسرائیل دست به حمله دیگری بزند که باعث خونریزی گسترده شود. تا آن زمان، احتمالاً حزبالله سعی در کنترل وضعیت خواهد داشت.