خطر بزرگ در منطقه
ممانعت از وقوع جنگ منطقهای همواره یکی از دستورکارهای دولت بایدن در ده ماه گذشته بوده است. واشنگتن برای دستیابی به این هدف از دیپلماسی فعال در کنار اعزام دارایی نظامی به منطقه استفاده کرده است. در عین حال دولت بایدن دستور حمله به مواضع نیروهای مورد حمایت ایران را از آغاز بحران غزه صادر کرده است. در یمن نیز دولت بایدن دو ائتلاف بینالمللی را برای حفاظت از کشتیرانی بینالمللی شکل داده و مواضع حوثیهای یمن را بمباران کرده است.
ترکیبی از این تاکتیکها تا زمانی کارکرد داشت که ایران 300 پهپاد و موشک را در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق به سمت اسرائیل شلیک کرد. آمریکا به همراه متحدان منطقهای و اروپاییاش تا حدود زیادی این حمله را خنثی کرد. اما بهرغم هشدارهای آمریکا، استفاده از دیپلماسی و نیروی نظامی، بازدارندگی در قبال ایران محقق نشد.
اگر حملهی ماه آوریل ایران به اسرائیل موجب آسیبهای جانی و مالی بیشتری میشد ممکن بود اسرائیل واکنش تندی نشان دهد و در آنصورت وقوع جنگ منطقهای اجتنابناپذیر میشد. حالا بار دیگر منطقه در آستانه یک جنگ منطقهای قرار گرفته است. ترور اسماعیل هنیه در تهران و ترور فواد شکر در بیروت موجب شده که ایران و حزبالله خود را مکلف به پاسخ به اسرائیل بدانند. آمریکا بار دیگر همان راهکار قدیمی را به کار گرفته است.
بار دیگر یک ناو جنگی را به منطقه اعزام کرده و اسکادرانی از جنگندهها و یک زیردریایی هستهای را راهی منطقه کرده است. واشنگتن ابزار دیپلماسی را نیز به کار گرفته تا بر ایران فشار وارد کرده و ایران را از پاسخ منصرف کند. اما طی پنج ماه گذشته، ممانعت از جنگ در خاورمیانه به کاری کاملاً متفاوت تبدیل شده است.
بایدن در بهار امسال نتوانست جلوی پاسخ ایران به اسرائیل را بگیرد. بنابراین حال نیز سخت است تصور کنیم موفق خواهد بود. ممکن است اسرائیل و آمریکا باور داشته باشند که نه ایران و نه حزبالله خواستار جنگ بزرگ نیستند. اما هر دو طرف در حال تحقیر اسرائیل هستند. خطر زیادی وجود دارد که غریزه انتقام بر قدرت عملگرایی چیره شود.
اگر این بار حملهای گستردهتر از قبل به اسرائیل طرحریزی شود و این حمله از لبنان، عراق، سوریه، یمن و ایران کلید بخورد، خطر بسیار جدی است. این خطر نیز وجود دارد که حزبالله پیش از حمله اصلی، سامانه دفاع هوایی اسرائیل را مختل کند. اگر ایران بخواهد از وقوع یک جنگ همهجانبه دور شود مسلماً پاسخش باید زیرساختهای نظامی و مراکز پرجمعیت اسرائیل را شامل نشود.
اجرای چنین پاسخی، با شدت بیشتری نسبت به پاسخ ماه آوریل، اما با درجه تحریکپذیری کم، در معرض شدید اشتباه و خطای محاسباتی است. شاید دولت بایدن به اسرائیل سیگنال بدهد که اهداف مورد حمایت ایران در منطقه و یا حتی اهدافی در خاک ایران را هدف قرار خواهد داد؛ اگر ایران دست به حمله به اسرائیل بزند. در حالیکه جهان منتظر پاسخ ایران به اسرائیل است، وضعیت در نقاط دیگر پرتنش شده است.
نیروهای مورد حمایت ایران در عراق و سوریه به مواضع نیروهای آمریکایی حمله میکنند و یکی از حملهها به زخمی شدن یک نظامی آمریکایی انجامیده است. بایدن هنوز دستور حمله متقابل را صادر نکرده و این مسئله ممکن است موجب شود این گروهها به حملاتشان ادامه دهند. جو بایدن اخیراً گفته است که انتظار دارد ایران دست نگه دارد تا مذکرات آتشبس غزه مسیر خود را طی کند اما چشمانداز توافق در این مذاکرات تیره است.
ایران که میداند اختلاف میان طرفهای مذاکرات زیاد است به دنبال مشروعیتبخشی به پاسخ خود به اسرائیل است. اگر این تحلیل درست باشد، همه رخدادها به سمت احتمال وقوع یک جنگ میل میکنند.