پاسخ به گزارش«روزگار تاریک دانشآموزان نابینا»
پس از انتشار گزارش گروه جامعه روزنامه هممیهن با تیتر «روزگار تاریک دانشآموزان نابینا» درتاریخ پنجم خرداد سال جاری، مدیر مدرسه نابینایان شهید سامانی، جوابیهای ارسال کرد که در ادامه میآید

پس از انتشار گزارش گروه جامعه روزنامه هممیهن با تیتر «روزگار تاریک دانشآموزان نابینا» درتاریخ پنجم خرداد سال جاری، مدیر مدرسه نابینایان شهید سامانی، جوابیهای ارسال کرد که در ادامه میآید:
با سلام و احترام همانگونه که استحضار دارید همکار خبرنگار شما خانم سلطانبیگی در تاریخ پنجم خردادماه 1404 گزارشی در ارتباط با وضعیت آموزش دانشآموزان با آسیب بینایی در استان اصفهان منتشر نمودند که علاوه بر نقدها و ایرادهای فراوانی که از نظر محتوایی به این گزارش وارد است و در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهم نمود، در چندین مورد با نام بردن از مدرسه نابینایان شهید احمد سامانی اصفهان، ادعاهایی را از سوی برخی از خانوادهها مطرح نمودهاند که بیشتر آنها اساساً کذب بوده و خبرنگار شما بدون آنکه نسبت به راستیآزمایی تلاشی کنند، اقدام به درج و نشر آنها نمودند و برخی نیز به دلیل ناآگاهی خبرنگاران نسبت به مسائل آموزشیوپرورشی و برنامه اجرایی مدارس بهعنوان ایراد آورده شده است.
اکنون باتوجه به این نکته که بر اثر ناآگاهی و سهلانگاری خبرنگار شما همکاران پرتلاش و زحمتکش آموزشگاه شهید سامانی مورد بیمهری قرار گرفته و در حقشان اجحاف گردیده، همکارانی که صادقانه و عاشقانه و بدون ادعا و هیچ چشمداشتی در روزگاری که هر کس در هر جا کارهای ناکرده را نیز رسانهای کرده، بزرگ جلوه میدهد؛ به دانشآموزان آسیبدیده بینایی خدمات ارائه میدهند. همچنین برای شفافسازی و روشن شدن اذهان مخاطبان شما، بر خود لازم میدانم مواردی را در پاسخ به این گزارش به اطلاع برسانم و از شما خواهش میکنم نسبت به چاپ و انتشار آن بدون هیچ کم و کاستی اقدام فرمایید.
بدیهی است چنانچه این امر صورت نپذیرد و از سوی روزنامه شما گامی در جهت جبران و دلجویی از همکاران بنده برداشته نشود، آموزشگاه شهید سامانی و اداره آموزشوپرورش استثنایی استان اصفهان حق پیگیری موضوع از طریق مراجع ذیصلاح را برای خود محفوظ میداند.
با سپاس جباری، مدیر آموزشگاه
انتظار میرود کسی که بهعنوان خبرنگار تصمیم میگیرد دربارهی موضوعی گزارش تهیه کرده، اطلاعرسانی نماید در آن زمینه از دانش و اطلاعات حداقل کلی برخوردار باشد یا با مطالعه و پرسوجو از افراد کارشناس و صاحبنظر به آن دست یابد، آنچه از این گزارش برمیآید خبرنگار شما بدون آگاهی نسبت به آموزشوپرورش کودکان با نیازهای ویژه بهخصوص کودکان با آسیب بینایی، تاریخچه آموزش این کودکان بهویژه در اصفهان و فضای حاکم بر جامعهی نابینایان اصفهان، اقدام به تهیه و انتشار این گزارش نمودهاند که در نتیجه از عهدهی کار برنیامده، نتوانسته مسیر اعتدال و انصاف را درست بپیمایند و گزارشی واقعبینانه به مخاطبین شما ارائه دهند.
سیاهنمایی و خروج از جادهی انصاف از عنوان گزارش «روزگار تاریک دانشآموزان نابینا در اصفهان» آغاز میشود. در اینکه وضعیت موجود آموزش کودکان با آسیب بینایی نهتنها در اصفهان بلکه در کل کشور با وضعیت مطلوب فاصله دارد، تردیدی وجود ندارد و ما خود از نداشتن فضای آموزشی ویژه با استانداردهای لازم، کمبود و فرسودگی فضاهای موجود، کمبود تجهیزات و نیروی انسانی کافی در رنجیم و همواره بخشی از وقت و انرژی خود را جهت تغییر این وضعیت و پیگیری ویژه برای ساخت آموزشگاهی بهروز و مناسب برای گروه هدفمان اختصاص دادهایم که متأسفانه بنا به دلایل گوناگونی که در اینجا مجال بازگویی آنها نیست، تاکنون به نتیجه لازم نرسیدهایم.
اما نادیده گرفتن موفقیتهای دانشآموزان با آسیب بینایی استان اصفهان در سالهای گذشته و در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی ـ هنری، ورزشی و... بیانصافی محض و نادیده انگاشتن تلاش آموزگاران، دبیران و سایر کارکنان، چه در مدارس خاص و مدارسی که کلاس ضمیمه دارند و چه در بخش آموزش تلفیقی، بهگونهای مغرضانه است.
کسب رتبههای برتر در کنکور و ورود به دانشگاههای سراسری در رشتههای مختلف، موفقیت در رشتههای هنری بهویژه موسیقی و فعالیتهای چشمگیر در این زمینه، کسب رتبههای برتر در مسابقات فرهنگی ـ هنری در سطح استان و کشور در رقابت با دانشآموزان عادی و همنوعان خود، کسب رتبههای برتر در مسابقات ورزشی در رشتههای شنا، شطرنج و دوومیدانی در مسابقات کشوری و بینالمللی که بهعنوان نمونه میتوان به آخرین آنها یعنی به دست آوردن نشانهای نقره و برنز مسابقات دوومیدانی نوجوانان جهان در کشور صربستان در فروردینماه گذشته توسط ابوالفضل جعفری اشاره کرد.
همچنین پیروزیها و موفقیتهای بسیار دیگر که اگر خبرنگاران شما مایل باشند، میتوان زمینهی مصاحبه با تکتک آنها را فراهم نمود تا هم همکاران شما، هم مخاطبین محترمتان بدانند وضعیت دانشآموزان نابینا و کمبینا در اصفهان اینگونه که برخی افراد گزینششده، آن هم با مقاصدی خاص مطرح نمودهاند، نیست.
کسی که کمترین آشنایی با مدارس و شیوه رفتوآمد دانشآموزان به مدارس داشته باشد، میداند که رفتوآمد دانشآموزان سالهاست توسط شرکتهای حملونقل دانشآموزی که زیر نظر سازمان تاکسیرانی و با تایید ادارات آموزشوپرورش فعالیت میکنند، صورت میپذیرد و مدارس بابت سرویس رفتوآمد هیچ وجهی از اولیاء دریافت نمیکنند و طرف حسابشان شرکتها هستند.
ضمن اینکه در اصفهان در دو سال گذشته سامانهی یکپارچهای بهنام سفیر مهر از سوی تاکسیرانی طراحی شده که همه کسانی که میخواهند از سرویس دانشآموزی بهره بگیرند، لازم است در این سامانه ثبتنام نمایند و تمامی پرداختیها نیز از طریق این سامانه صورت میگیرد. بنابراین ادعای خانوادهای که گفته بودند مدرسه بابت سرویس از ما پول دریافت میکند و سرویس ارائه نمیدهد، بهکلی بیپایه و اساس است. مدیران مدارس با نیازهای ویژه برعکس این ادعا اعتباری که بهعنوان کمکهزینه سرویس رفتوآمد از سوی سازمان آموزشوپرورش استثنایی کشور یا اداره کل استان اختصاص مییابد و به حساب مدارس واریز میشود را به حساب دانشآموزان یا سرپرست آنها واریز نموده، اسناد آن را به ادارات مربوطه ارائه میدهند.
از قول یکی از پدران گفته شده که نابینا بودن مدیر و معلمان برای دخترشان مشکلساز شده چون اگر وسیلهای از دست او در کلاس بیفتد، نمیتواند آن را پیدا کند. در پاسخ به این پدر گرامی باید گفت: «اول اینکه برخلاف نظر ایشان بسیاری از خانوادهها حضور مسئول و معلم نابینا را، هم از جهت انگیزشی و امیدبخشی برای فرزند و خودشان مؤثر دانسته، هم معتقدند کسی که شرایط فرزندشان را در زندگی تجربه کرده، بهتر میتواند او را درک کرده، در آموزش به او کمک نماید.
دوم اینکه اگرچه پیدا کردن وسایل دانشآموز یا جمع کردن و جا دادن آنها در کیف او از وظایف آموزگاران نیست و جزو مهارتهایی است که خانواده پیش از ورود فرزندشان به مدرسه باید به او بیاموزند، اما همکاران بنده بخشی از وقت خود را با بردباری و مهربانی صرف آموزش اینگونه مهارتها به دانشآموزان مینمایند.
در اینجا باید یادآور شوم که موضوع آموزش مهارتهای خودیاری و مهارتهای روزمره، یکی از چالشهای بزرگ مدارس با برخی از خانوادههاست چون گروهی از آنها ناآگاهانه و از سر دلسوزی، فرزندشان را بسیار به خود وابسته نموده و بیشتر کارهای او را خود انجام میدهند. وقتی هم در مدرسه این مهارتها به فرزندشان آموزش داد میشود، از دادن فرصت تمرین و تثبیت یادگیری در خانه امتناع میکنند و درنتیجه مانع رسیدن فرزندشان به استدلال در امور شخصی و زندگی روزمره میشوند.
در مورد سیستم گرمایش و سرمایش، نور کلاسها و پلهها انتقادهایی شده که باید به اطلاع برسانم، زمانی که بنده مسئولیت آموزشگاه را به عهده گرفتم سیستم گرمایش استفاده از بخاری گازی دیواری بود که با پیگیری فراوان و کمک سازمان نوسازی و تجهیز مدارس استان آن را به سیستم شوفاژ با موتورخانه مرکزی تغییر دادیم. سرمایش هم مانند بسیاری از مکانها در شهر اصفهان کولر آبی است.
ساختمان آموزشگاه جنوبی و کلاسها دارای پنجرههای بزرگ است که در طول روز از نور کافی و مناسب برخوردار است و پلههایی که طبقه اول را به طبقه دوم مرتبط میکند کاملاً معمولی است و برای ایمنی بیشتر در رفتوآمد دانشآموزان آن را مفروش نمودهایم و برخلاف ادعای آن فرد که آن را دارای شیب تند دانسته و گفته است باعث شکستهشدن چندین مورد دست و پا شده، عرض میکنم به لطف خدا تاکنون مصدومیتی در این مورد نداشتهایم و از خبرنگار شما و آن فرد میخواهیم دست و پا شکستهها را با سند و مدرک معرفی کنند تا ما هم با آنها آشنا شویم و درصدد جبران برآییم.
همچنین به اطلاع خبرنگار شما و فردی که تشکیل صف را ایراد گرفتهاند، میرسانم که تشکیل صف و ورود و خروج دانشآموزان بهصورت منظم، شیوهی متداول بسیاری از مدارس است و هدف آن علاوه بر نظم، هماهنگی و نظارت بهتر بر دانشآموزان، کاهش احتمال برخورد بین آنها در مسیر کلاس به حیاط و برعکس میباشد.
ضمناً ادارهی هر مدرسه و برنامههای اجرایی در آن براساس مقررات، موازین و دستورالعملهای وزارت آموزشوپرورش و سایر نهادهای فرادستی میباشد و نمیتواند براساس سلایق و علاقههای شخصی خانوادهها یا دانشآموزان صورت پذیرد. ایکاش خبرنگار شما قدمرنجه میفرمودند یکی، دو روز در اصفهان مهمان ما میشدند و از نزدیک با مدرسه، کار همکاران و شرایط دانشآموزان آشنا میشدند، آنگاه از خود میپرسیدند آیا بسیاری از این موارد جای مطرحشدن در این گزارش را دارد یا نه؟!
در تکمیل صحبتهای سرکار خانم دکتر قجاوند باید عرض کنم، دانشآموزان با نیازهای ویژه چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای در حال توسعه پس از آموزشهای پایه در مراکز خاص، یا در قالب طرح فراگیر یا شیوه آموزش تلفیقی، وارد مدارس عادی شده و در کنار سایر دانشآموزان به تعامل سازنده، رقابت، یادگیری، کشف استعدادها و بروز توانمندیهای خود میپردازند و در کشور خودمان نیز شیوهی آموزش تلفیقی سالهاست اجرا میشود.
بدیهی است خانوادههایی که بهخاطر نپذیرفتن محدودیت فرزند خود، ترسها و نگرانیهای بیمورد از حضور فرزندشان در بین افراد عادی براساس دیدگاههای سنتی و احتمال نگاههای ترحمآمیز بر جداسازی و آموزش فرزندشان در مراکز خاص تا بالاترین سطوح آموزشی اصرار دارند، فرصت رشد، تعالی و ورود هرچه سریعتر فرزند خود به زندگی اجتماعی را از او میگیرند و او را فردی وابسته، کممهارت و منزوی تربیت میکنند.
در پایان گفتن این نکته ضروری است که هر فرد یا مجموعهای دارای نقاط قوت و ضعف خود است و هیچکس نمیتواند ادعا نماید که گفتار، کردار و رفتارش کامل و خالی از عیب است. اما اینکه خبرنگاری از روزنامهای برخاسته و آگاهانه یا ناخواسته با قلم خود عملکرد گروهی را به گمان خود زیر سؤال میبرد، بهگونهایکه یا با افرادی که مثبتاندیش بوده و قوت و ضعفها را کنار هم میبینند مصاحبه نمیکند یا تنها به آوردن نقاط ضعف، البته از دید خود و کسانی که آن موارد را مطرح نمودهاند و نه از دید افراد منصف و آشنا با آن مجموعه، از آندسته اتفاقاتی است که متأسفانه در روزگار ما کموبیش شاهد آن هستیم. ما داوری بین آنچه خبرنگار شما در این گزارش آوردهاند و آنچه ما نسبت به دانشآموزان انجام دادهایم را به داور و دادگر حقیقی واگذار مینماییم و بر این باوریم که تنها اوست که میتواند بهدرستی داوری نماید.
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است
آن به که کار خود به عنایت رها کنند