نشست خبری رئیسجمهور و چند نکته
ریشه اصطلاح «مسئولیت» کلمه «سوال» یا «پرسش» است؛ ضمانت اجرای مسئولیت سیاسی در برابر رهبری، حکم «تنفیذ» و امکان پس گرفتن آن، تضمین مقابل مجلس، ابزار طرح سوال یا استیضاح و در نهایت پشتوانه مردم، پرسش از طریق رسانهها و فشار افکار عمومی است. متأسفانه با وجود اینکه در قانون اساسی سازمان صداوسیما مکلف است آزادی بیان و نشر افکار را با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور تأمین کند، این امر مهم بر زمین مانده است.
معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور زمان برگزاری اولین نشست مسعود پزشکیان با خبرنگاران را دوشنبه 26 شهریورماه اعلام کرده است.
قرار بود این جلسه 16 تیرماه انجام گیرد اما لغو شد و هفتاد روز به تأخیر افتاد! حتی در هفته دولت هم خبری از ملاقات رئیسجمهور چهاردهم با نمایندگان رسانهها نبود. علاوه بر این که در دنیای امروز پاسخگویی سیاستمداران به افکار عمومی بدیهی به نظر میرسد، مطابق اصل یکصد و بیست و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «رئیسجمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و قوانین عادی به عهده دارد، در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است».
ریشه اصطلاح «مسئولیت» کلمه «سوال» یا «پرسش» است؛ ضمانت اجرای مسئولیت سیاسی در برابر رهبری، حکم «تنفیذ» و امکان پس گرفتن آن، تضمین مقابل مجلس، ابزار طرح سوال یا استیضاح و در نهایت پشتوانه مردم، پرسش از طریق رسانهها و فشار افکار عمومی است.
متأسفانه با وجود اینکه در قانون اساسی سازمان صداوسیما مکلف است آزادی بیان و نشر افکار را با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور تأمین کند، این امر مهم بر زمین مانده است. در خصوص اداره صداوسیما سه قانون نیز به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است: «قانون خط مشی کلی و اصول برنامههای سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران» (17 تیرماه 1361)، «اساسنامه سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران» (27 مهرماه 1362) و «قانون اصل 170 قانون اساسی در بخش نظارت» (1 مهرماه 1360). برای مثال در ماده 55 قانون خط مشی آمده است: «تلاش جهت برگزاری بحثهای آزاد و آموزنده میان احزاب و سازمانهای سیاسی کشور که در درجه اول به روشن شدن بینشهای اصیل سیاسی اسلامی و در درجه بعد به تفاهم سیاسی میان این گروهها و برخورد سالم آنها با یکدیگر کمک کند».
در عمل نهتنها احزاب، بلکه دولت هم از تریبون این رسانه محروم است و با وجود بیش از صد شبکه رایویی و تلویزیونی داخلی و خارجی، حتی یک ساعت از آنتن این شبکهها در دست دولت نیست تا بتواند مستقیم و بدون واسطه حرف خود را به مردم بزند. در مقابل شرکتهای بزرگ خصوصی با پرداخت پول آنتن رسانه ملی را خریداری کرده و در قالب آگهی، محصولات خود را به صورت شبانهروزی تبلیغ میکنند!
ناگفته نماند در آخرین روز هفته دولت، رئیسجمهور با صداوسیما مصاحبهای حدود یکساعته داشت. علاوه بر این که از زمان پایان انتخابات تا انجام این گفتوگو نزدیک دو ماه میگذشت، زمان برگزاری ساعت 10 شب، یعنی پایان یک روز خستهکننده کاری در نظر گرفته شد. مجریان هر دو کارمند صداوسیما و گوینده خبر بودند که با فروکاستن شأن رئیسجمهور به رئیس دولت، تنها در حوزه اقتصاد از مسعود پزشکیان چند سوال کلی پرسیدند که بههیچوجه این روش اطلاعرسانی افکار عمومی را قانع نمیکند.
در دو دهه اخیر بسیاری از ویژگیهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا وارد کشور ما شده است: طولانی شدن فرآیند انتخابات، حضور به اتفاق همسر در هنگام ثبتنام، نمادسازی از شعار گرفته تا رنگ، راهاندازی پویش در شبکههای اجتماعی و کارناوال خیابانی، مناظرههای زنده تلویزیونی و.... وقت آن است از تجربههای سازندهتر این کشور هم بهره بگیریم؛ یک نمونه نطق هفتگی رئیسجمهور آمریکاست که گزارشی از عملکردش را به مردم میدهد. در اطلاعیه دفتر رئیسجمهور آمده است «این نشست خبری که با تغییراتی نسبت به ادوار گذشته برگزار خواهد شد» باید منتظر این تغییرات بود.
دو پیشنهاد یکی خطاب به رئیسجمهور و دیگری به خبرنگاران طرح میشود. جناب پزشکیان نشست خبری خود با خبرنگاران که نمایندگان ملت به حساب میآیند را منظم و در فاصله زمانی کم برگزار کند، برای مثال به صورت سهماهه و در هفته آخر هر فصل. علاوه بر این او میتواند هر هفته چند دقیقه پیام صوتی یا تصویری تهیه و خطاب به مردم در شبکههای اجتماعی خود منتشر کند که به شکل طبیعی دیگر رسانهها آن را بازتاب خواهند داد.
خبرنگاران هم مانند مصاحبهگران صداوسیما رئیسجمهور را تنها رئیس دولت و مسئول تأمین معیشت نبینند و با گذر از پرسشهایی مانند میزان فروش میعانات گازی، قیمتگذاری نهادههای دامی و یا زمان پرداخت وام ازدواج؛ به دیگر حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز ورود کنند. یک پرسش روز مربوط به حوزه اجتماعی که میتواند بازتاب در رفتار دیگر ارکان کشور داشته باشد، سوال درباره این شایعه است که در هیئت دولت استفاده از پوشش «چادر» برای خانمها اجباری است. میتوان از رئیسجمهور پرسید اگر این موضوع صحت دارد، چرا پوششی حتی فراتر از قانون مجازات اسلامی که «حجاب شرعی» را کافی میداند، به همکاران زن خود تحمیل کرده است؟