آغاز فضاسازی انتخاباتی دولتیها
روند انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم یک سال زودتر از آنچه که انتظارش را داشتیم، آغاز شد. سقوط بالگرد رئیسجمهور همه چیز را تغییر داد و اصل ۱۳۱ قانون اساسی را فعال کرد. آنچه قرار بود در نیمه دوم سال کلید بخورد و طی چندماه فارغ از نتیجه به بار بنشیند، امروز به جریان افتاده و روندی سریع دارد.
در این میان، انتظار میرفت که دولتمردان کابینه سیزدهم مثل دیگر مردم ایران و حتی منتقدان و مخالفان رئیسجمهور سوگوار از دست رفتن سیدابراهیم رئیسی باشند اما فعالیت انتخابات آنان کمی بعد از سانحه کلید خورد و خط محوری آن هم همان حملات سه سال گذشته به دولت قبل بود. آنجایی که صحبت از ارج نهادن به خدمات شهید حسین امیرعبداللهیان بود، جواد ظریف مورد حمله قرار گرفت.
آنجایی که رئیسجمهور فقید قرار بود مورد توجه قرار بگیرد، به حسن روحانی حمله میشد. حالا این بازی به یک مرحله جدید ارتقاء پیدا کرده است؛ راه رئیسجمهور شهید باید ادامه پیدا کند.
این خط را میتوان در شعارهای مراسمهای تشییع، اظهارنظرهای تلویزیونی، نریشنهای مجریان صداوسیما روی تصاویر مربوط به این سانحه و تجمعات مردمی و همچنین در فضای مجازی دنبال کرد. این فضاسازی اهدافی سیاسی را دنبال میکند که باید در لایههای مختلف آن را بررسی کرد و از زوایای مختلف به آن توجه داشت.
فضاسازی به جای پاسخگویی
روز جمعه آخرین پیکرهای این سانحه نیز به خاک سپرده شد و طیف قدرتمند حامی دولت اندک تعارف را نیز کنار گذاشتند و تمامقد وارد میدان شدند. این موج در چند لایه پیگیری میشد.
بخشی به برنامههای صداوسیما اختصاص داشت و بخشی دیگر به اظهارنظرهای مجازی. به نظر میرسد که با توجه به احساسات پاک مردم که به حق و درست در واکنش به درگذشت تلخ رئیسجمهور و همراهان برانگیخته شد، طیف حامی دولت بهدنبال موجسواری بر این شرایط است.
با پایان دولت سیزدهم، هر کدام از دولتمردان باید پاسخگوی عملکرد خود در حوزه مسئولیتشان باشند. اما در این مقطع زمانی، ترجیح میدهند مانند ۳ سال گذشته به اظهارنظرهای یکطرفه و شاید ارسال جوابیه اکتفا کنند و در برابر منتقدان پاسخگو نباشند. انتقاد به رئیسجمهور یک بحث و انتقادات به وزرا و عملکرد آنها طی سه سال گذشته نیز موضوعی دیگر است.
به نظر میرسد که وزرا و طیف حامی دولت سیزدهم با استفاده از سانحه تلخ برای رئیسجمهور، سعی میکنند تمام دولت و عملکرد آن را پشت سر شهادت سیدابراهیم رئیسی پنهان کنند. درحالیکه آنان نهتنها باید نسبت به عملکرد خود با عدد و رقم و بهصورت کارشناسانه پاسخگو باشند، بلکه باید مشخص شود کدامیک از مدیران دولت در جریان پیش و پس از این حادثه قصور یا تقصیر داشتهاند که در نهایت این فاجعه رقم خورده است.
در هر صورت، اظهارنظرهای فکرنشده، حماسهسازی یکطرفه و مصادره یک امر ملی به نفع یک جناح به سود این کشور نیست. البته این اظهارنظرها صرفاً به دولتمردان محدود نیست.
برخی چهرههای رسانهای حامی دولت نیز تمامقد وارد عمل شده و از تریبونهای تحت اختیار خود – مثل کیهان - و همچنین برنامههای زنده صداوسیما دست به تعریف و تمجیدهایی زدند که پاسخگویی به آنها، نیازمند ورود به حوزههایی فراتر از عرصه سیاستورزی معمول است.
حسین شریعتمداری در برنامه زنده تلویزیونی گفت: «مردم به دنبال الگویی مثل رئیسی هستند و قطعاً به دنبال کسی که با شیوه او زاویه دارد نخواهند رفت بلکه سراغ کسی را میگیرند که بینش و منش او در همین مسیر باشد.»
در شبکه دیگری گفته شد که چه خوب بود یکسری آدمها در انتخاباتها قبلی ردصلاحیت شدند و همین اتفاق باید در انتخابات پیش رو نیز بیفتد و «امیدواریم که رئیسجمهور بعدی پایش را جای پای شهید رئیسی و شهید رجایی بگذارد.»
طی روزهای گذشته مشابهسازیهایی در فضاهای مختلف صورت گرفت که جای تأمل و تفکر دارد. پس از حمله به دولت حسن روحانی به سیاق قبل، بحث لزوم ادامه راه سیدابراهیم رئیسی بهعنوان محور مدنظر قرار گرفته است.
برنامههای صداوسیما، عملیات روانی در فضای مجازی و تریبونهای نمازجمعه روز گذشته در بعضی شهرهای مهم به این مسئله اختصاص داشت. بالا رفتن استانداردهای ریاستجمهوری پس از سیدابراهیم رئیسی، الگو بودن رئیسجمهور فقید و مانند آنها صرفاً بخشی از این فضاسازیهاست که طی چند روز گذشته اتفاق افتاده است.
این فضا برای جلوگیری از نقد دولت ایجاد شده است
سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره این فضاسازی به خبرنگار «هممیهن» گفت: تصور من این است که فضای مذکور، مسیری است که بخشی از ساخت قدرت دنبال میکند. به نظرم اگر بخواهیم مسئله را بشکافیم، این دستفرمان با دو هدف انتخاب شده است؛ بسیج بدنه هواداران و ایجاد یک برج و باروی دفاعی در برابر انتقادات به دولت سیزدهم.
در خصوص کارکرد درونگفتمانی و بسیج هواداران و بدنه مشارکتکننده در انتخابات، فکر میکنم با این فضا بهدنبال آن هستند که با کاریزماتیک کردن شخصیت آقای رئیسی و تراژیکتر کردن این سانحه، بهنوعی هالهای از قداست حول رئیسجمهور و دولت ایجاد کنند. در نتیجه این فضا و با اتمسفر حماسی که ایجاد میشود، بدنه هوادار به این سمت میرود که مسیر آقای رئیسی را باید ادامه داد.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ادامه داد: من معتقدم که با توجه به سوابق موجود، انتخابات رقابتی شکل نمیگیرد. اما یک درصد اگر چنین انتخاباتی را در پیش داشته باشیم، کارکرد دوم این فضا خود را بیشتر نشان میدهد که ادامه همان هدف اول اما به صورت سلبی است. در این کارکرد، هیچکس نباید انتقادی وارد کند و همه صرفاً باید به تعریف بپردازند.
وقتی نشود رئیسجمهوری که چنین فضایی اطراف او ساخته شده را نقد کرد، چطور میشود وارد انتخابات شد؟ در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم باید عملکرد سهساله دولت مورد نقد قرار بگیرد. با چنین فضایی نمیتوانیم انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. این فضاسازی چه رقابت در انتخابات شکل بگیرد و چه شکل نگیرد، تا روز رایگیری و مشخص شدن نتایج کارکرد دارد.
حادثه سقوط بالگرد، خیلی زود تحت تاثیر بازی قدرت قرار گرفت
حشمتالله فلاحتپیشه، فعال سیاسی اصولگرا و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس دهم به هممیهن گفت: «آنچه که مردم از روز سقوط هلیکوپتر رئیسجمهور و همراهان تا امروز مشاهده کردهاند، یک بازی قدرت است درحالیکه دغدغه مردم، دغدغه مدیریت است و هر آنچه که باعث مشکلات امروز جامعه ماست، سیریناپذیر بودن افرادی است که بهدنبال کسب و افزایش قدرت خودشان هستند. متاسفانه برخی از قدرتطلبان از همان روز اول که گمانهزنیها درباره این سقوط شکل گرفت عملاً در فضای مجازی شروع به تبلیغات انتخاباتی برای جانشینی کردند.»
او اضافه کرد:«فعالان اصلی فضای انتخاباتی افرادی هستند که عامل ضعفهای مدیریتی امروز جامعه هستند. بهعنوان مثال در دولت سیزدهم هم رئیسی در عرصه اقتصادی و هم عبداللهیان در عرصه سیاست خارجی تلاش میکردند که سیاست مؤثری را دنبال کنند. اما طالبانِ قدرت علاوه بر اینکه در عرصه اقتصادی مردم را گرفتار مشکلات عدیده کردند در سیاست خارجی هم فرصتهای زیادی را از دست دادند.»
فلاحتپیشه ادامه داد: «در طول همین چند سال شاهد بودیم با وجود اینکه رئیسجمهور مدام عازم سفرهای استانی بود اما در تهران عدهای تنها به دنبال افزایش فشارهای مالیاتی، سنگینتر کردن خزانه دولت از جیب ملت و بهویژه تشکیل و توسعه مؤسسههای متعددی بودند که به اسامی مختلف شکل میگرفتند اما بیشتر بودجه کشور را در کام میکشیدند. بعدها از طریق حداقل اطلاعات درز کرده مشخص شد که مؤسسهها نهتنها کمکی به رفع مشکلات مردم نکردند بلکه بیشتر دهانهایی باز برای بودجهای بودند که دولت میتوانست صرف مردم کند.»
فلاحتپیشه معتقد است افرادی که تنش و افراط را به کشور تحمیل کردند، بهصورت غیرمستقیم در حوادثی که برای رئیسجمهور و مردم ایران پیشآمد، نقش داشتند. افرادی که هر گونه فرصت تحریمزدایی را از بین بردند.
او با تاکید بر غیرانسانی بودن تحریمهای آمریکا علیه ایران عنوان کرد: «نان عدهای در کشور، منوط به وجود تحریمهاست که ما به آنها کاسبان تحریم میگوییم. آنچه که در حال حاضر مشاهده میکنیم و در رسانه ملی هم دیده میشود، نوعی تلاش برای تحمیل یکدستی به سیاستهای کشور است. گویا برای این افراد اصلاً مهم نیست که در آخرین انتخاباتی که در تهران برگزار شد تنها 8 درصد شهروندان پای صندوق آمدند، برای این افراد مهم نیست که سیاستهای افراطی، حذفی و نظارتهای غیراستصوابیشان در عمل منجر به زوال مشارکت سیاسی در ایران شده است.»
به گفته نماینده مجلس دهم، آنچه امروز تحت عنوان مشارکت سیاسی مطرح است، دست به دست شدن قدرت میان عدهای معدود است که بر سر افراطیگری و درآمدزایی بیشتر برای مؤسسات نزدیک به خودشان در حال رقابت هستند.
به باور فلاحتپیشه اگر قرار باشد که بانیان وضع موجود تنها افرادی باشند که در فضای انتخاباتی آینده حضور داشته باشند، باز هم شاهد بیمیلی و بیتفاوتی بیشتر مردم خواهیم بود.
او تاکید میکند که به سود کشور است که انتخابات آینده، انتخاباتی آزاد باشد و افراد مختلف بتوانند در آن حضور داشته باشند. نه اینکه این اصل حاکم شود که مردم در انتخابات مشارکت کنند اما به افرادی رای دهند که به صورت تحکمآمیز به قدرت چسبیدهاند و خواهان رای هستند.
این تحلیلگر سیاسی خاطرنشان کرد: «به همین دلیل شاهدیم در شرایطی که مسئولان دولت موظف هستند که کم و کیف این حادثه را مشخص کنند اما خیلی زود این حادثه تحتالشعاع بازی قدرت قرار گرفت و این موضوع نشان داد که وقتی واژه قدرت به میان بیاید به سرعت بسیاری از تعارفات گذشته رنگ میبازد.
در حال حاضر سوالات بسیاری در جامعه وجود دارد مبنی بر اینکه تا چه میزان پروتکلهای امنیتی رعایت شده و چه افرادی در این موضوع نقش یا سهلانگاری داشتند این درحالیست که مشاهده میکنیم همان افرادی که متهم به سهلانگاری در این موضوع هستند، تریبونها را در دست گرفتهاند و اقدام به شکلدهی فضای انتخاباتی و جانشینی کردند و حتی حرمت افرادی را که مناصب امروز خود را مدیون آنها هستند، نگه نداشتند.
این مسئله نشاندهنده یک بازی کثیف قدرت است. متاسفانه یکی از ویژگیهای کثیف قدرت این است که آنها که بیش از همه ادعای اخلاق میکنند، وقتی پای قدرت به میان میآید بیش از همه بیاخلاقی میکنند.»