ضرورت آسیبشناسی تجاوز رژیم صهیونیستی
خوشبختانه، جنگ ۱۲ روزه اخیر با هماهنگی و مدیریت ستودنی دستگاه دیپلماسی و مقامات نظامی کشور به یک درگیری تمامعیار و جنگ فرسایشی تبدیل نشد و گزارشات فوق محرمانهای که سیانان به آنها دست یافته و منتشر کرده نشان میدهد حمله آمریکا نیز تأثیر مهمی بر تأسیسات و سانتریفیوژهای ایران نداشته و به هیچ وجه قدرت هستهای ایران را نابود نکرده است.

خوشبختانه، جنگ ۱۲ روزه اخیر با هماهنگی و مدیریت ستودنی دستگاه دیپلماسی و مقامات نظامی کشور به یک درگیری تمامعیار و جنگ فرسایشی تبدیل نشد و گزارشات فوق محرمانهای که سیانان به آنها دست یافته و منتشر کرده نشان میدهد حمله آمریکا نیز تأثیر مهمی بر تأسیسات و سانتریفیوژهای ایران نداشته و به هیچ وجه قدرت هستهای ایران را نابود نکرده است.
با این حال، به نظر میرسد تجربه تلخ دو هفته گذشته حامل درسها و پیامهای متعددی برای مقامات و تصمیمگیران ایران در ابعاد مختلف بود و لازم است سیاستگذاران، با نگاهی واقعبینانه به بررسی نقاط قوت و ضعف موجود بپردازند و راهبردهای آینده کشور را با بهره گرفتن از این تجربیات تدوین کنند. نخستین درس در این حوزه، در بُعد نظامی است که لزوم بازنگری در راهبردهای بازدارندگی فعال را ایجاب میکند.
هرچند حملات موشکی دقیق ایران به سرزمینهای اشغالی که در پاسخ به حملات رژیم اسرائیل به کشورمان انجام شد، قابل تقدیر بود و نهتنها ایرانیان، که همه ملتهای منطقه را نیز شگفتزده و شاد کرد، اما با حملههای مکرر رژیم اسرائیل به مراکز مختلف نظامی، مسکونی و برخی زیرساختهای انرژی کشور، ضرورت ایجاد لایههای دفاعی عمیقتر و متنوعتر برای حفاظت از زیرساختهای حیاتی و مراکز حساس کشور بیش از پیش نمایان شد.
بنابراین، از این نکته نباید غفلت کرد که صرف داشتن توانایی حمله کافی نیست؛ بلکه باید توانایی دفاع ضدموشکی و مراقبت از حریم هوایی کشور نیز ارتقا یابد. از سوی دیگر در حوزه آفندی نیز، سرمایهگذاری در حوزه سیستمهای رادارگریز و غلبه بر دفاع دشمن نیز باید مدنظر قرار بگیرد. همچنین با توجه به جنگ ترکیبی که دشمن علیه کشورمان به کار گرفت، به نظر میرسد ایران نیز برای هماوردی با جنگهای مدرن، باید توجه بیشتری به حوزههای جنگ الکترونیک، سایبری، هوش مصنوعی، ریزپرندهها و پهپادهای تهاجمی پیشرفته داشته باشد.
نکته دیگر، مشخص شدن همکاری برخی عناصر داخلی با رژیم اسرائیل بود که کار را برای این رژیم غاصب آسانتر کرد؛ اینکه چرا برخی از افراد حاضر شدند با خیانت به کشور خود، با دشمن همراهی و همکاری کنند، از ابعاد مختلفی قابل تحلیل و ارزیابی است؛ کاهش سرمایه اجتماعی نظام سیاسی در سالهای اخیر، افزایش مشکلات اقتصادی و جذاب بودن پیشنهادات مالی رژیم اسرائیل، عدم تعلق خاطر برخی از مهاجرین خارجی به ایرانی که به آنها پناه داده است و عوامل بسیار دیگر در این مسئله دخیل بودهاند.
از این رو لازم است مقامات امنیتی – اطلاعاتی کشور ضمن دوری از اقدامات هیجانی و شتاب برای اعدام خائنان، ابتدا به شناسایی دلایل و ریشههای این اقدام عجیب و ضدوطنپرستانه آنها بپردازند و با تهیه گزارشی دقیق و منصفانه برای نهادهای ذیربط، توصیههایی برای جلوگیری از تکرار این تجربه تلخ ارائه دهند. همان دختران کمحجابی که مدتها از سختگیریها و پیامکهای جریمه برای حجابشان شاکی بودند، در این 12 روز حمله رژیم اسرائیل به کشورمان در راهپیماییهای حمایت از ایران شرکت کردند و شبها با پرچم ایران در خیابانها حاضر میشدند تا به دشمن پیام دهند منتظر شورش ما نباشید، ما حتی اگر معترض به وضع موجود کشورمان باشیم، اما خائن و وطنفروش نیستیم، برای تغییر در ایران دل به کشورهای بیگانه نبستهایم و برای ما هم اول و قبل از هر چیز «صلابت، استقلال و آزادی ایران» است که اهمیت دارد.
این همدلی و همبستگی که به یکباره در دوران جنگ بین اقشار مختلف مردم ایجاد شد، یک سرمایه اجتماعی ارزشمند است؛ مدیران و تصمیمگیران کشور باید به این حس ایراندوستی و وطنپرستی پاسخی متقابل و متناسب بدهند و با تصمیمات درست و سنجیده، این سرمایه نوظهور را به بهترین شکل حفظ کنند. در پایان باید گفت این جنگ ۱۲ روزه، صرفاً یک رویارویی نظامی نبود؛ بلکه آینهای تمامنما از چالشها و فرصتهای پیشروی جمهوری اسلامی ایران در ابعاد گوناگون بود.
هرچند با توجه به رویه رایج رژیم اسرائیل، آتشبس موجود شکننده و ناپایدار به نظر میرسد و لازم است مقامات کشورمان ضمن تجدید قوا در ابعاد مختلف به فکر آسیبشناسی و بررسی ریشهها و ابعاد نفوذ و مقابله جدی با آن و مدیریت بهتر کشور در شرایط گوناگون باشند، اما در عین حال، از درسهای این تهاجم نیز نباید غفلت کرد.