بررسی رقابت قدرتهای بزرگ برای افزایش نفوذ در خاورمیانه
به دنبال نفوذ
در دهههای اخیر ایالات متحده هژمونی خود را در سطح جهان از طریق شبکهای گسترده از پایگاههای نظامی، نفوذ فرهنگی فراگیر از طریق رسانهها، رهبری در پیشرفتهای تکنولوژیک و نهادهای مالی بینالمللی که دلار آمریکا را به ستون فقرات مالی جهان بدل ساخته، تقویت کرده است. ظهور چین نیز یکی از ویژگیهای شاخص نظام بینالملل طی دهههای اخیر بوده است.
ایالات متحده، روسیه و چین رقابت بر سر افزایش نفوذشان در اقصینقاط جهان را تشدید کردهاند. بررسیهای ما آشکار میسازد که دخالتها و آثار سیاستهای این سه قدرت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در حوزههای گوناگونی از جمله اقتصاد، امنیت و دیپلماسی بروز و ظهور پیدا کرده و تلاشهای هرکدام از آنها با درجات متفاوتی از موفقیت همراه بوده است.
در این پژوهش ما شیوههای تعامل دوجانبه این قدرتهای بزرگ با کشورهای عربی، ایران، ترکیه و اسرائیل را در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ بررسی کردهایم. دادهها در این تحقیق براساس دو روش متمایز ارائه شده است. در وهله اول کشورها به جز ایران و ترکیه براساس نزدیکی جغرافیایی، تاریخ مشترک، ویژگیها و روندهای مشابه کشورها در قالب گروهبندیهای منطقهای تعریف شدهاند.
برای مثال، عراق و اسرائیل به دلیل نزدیکی جغرافیایی، وضعیت آنها بهعنوان مراکز درگیریهای پایدار و مرتبط، و همچنین نفوذ قوی آمریکا در آنجا ذیل منطقه شامات مورد بررسی قرار گرفتهاند. طی این بررسی چهار شاخص یعنی تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI)، صادرات تسلیحات و استقرار نظامیان بهعنوان شاخصهای اصلی در سنجش نفوذ منطقهای ایالات متحده، روسیه و چین در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در نظر گرفته شده است.
در وهله دوم، روابط قدرتهای بزرگ با کشورهای منطقه به صورت دوجانبه بررسی شده و دادهها شامل مجموعهای از اطلاعات در زمینههای مختلف تعامل، از دیپلماسی تا نظرسنجیهای عمومی است. این مجموعههای داده به راحتی برای هر کشور قابل دسترسی و دانلود هستند. امیدواریم محققان دیگری که در زمینه رقابت قدرتهای بزرگ در خاورمیانه و شمال آفریقا فعالیت میکنند، این دادهها را مفید یافته و بتوانند روندهای مشخصی را با توجه به تخصص خاص هر کشور شناسایی کنند.
هرچند ما تمایل داریم پارامترهایی را ارائه دهیم که با نگاه به آنها بلافاصله بتوان مشخص کرد کدامیک از قدرتهای بزرگ در حال حاضر رهبری رقابت در خاورمیانه و شمال آفریقا را بر عهده دارد، اما نگران آن هستیم که هیچ مجموعه دادهای نتواند بهطور کامل پیچیدگیها و جزئیات نفوذ کشورها در منطقهای چندوجهی و با پیچیدگیهای زیاد را به تصویر بکشد.
در دهههای اخیر ایالات متحده هژمونی خود را در سطح جهان از طریق شبکهای گسترده از پایگاههای نظامی، نفوذ فرهنگی فراگیر از طریق رسانهها، رهبری در پیشرفتهای تکنولوژیک و نهادهای مالی بینالمللی که دلار آمریکا را به ستون فقرات مالی جهان بدل ساخته، تقویت کرده است. ظهور چین نیز یکی از ویژگیهای شاخص نظام بینالملل طی دهههای اخیر بوده است.
این غول صنعتی و تجاری به یک بازیگر بزرگ در روابط بینالملل، سازمانهای چندجانبه و پیشرفتهای امنیتی و تکنولوژیک تبدیل شد. روسیه هم که بهطور سنتی در برخی مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا نفوذ داشته، در سالهای اخیر بازگشتی ژئواستراتژیک داشته است. هرچند تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، صادرات تسلیحات و استقرار نظامی روسیه در منطقه نسبتاً کم بوده اما این کشور در برخی کشورها مانند سوریه، لیبی و امروزه سودان تأثیر ژئوپلیتیکی و سیاسی مهمی داشته و دارد. به دلیل محدودیت در جمعآوری برخی دادهها، ما به نتیجهگیری درباره نفوذ این سه قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا نمیپردازیم؛ بلکه فقط به برخی از روندهای کلی تعامل اشاره میکنیم.
شامات و اسرائیل
در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ کشورهای عربی حوزه شامات به استثنای اردن با چالشهایی نظیر تشدید افزایش خشونت، درگیریهای خونین داخلی، بیثباتی سیاسی و تروریسم مواجه بودند. در سرزمینهای اشغالی فلسطین نیز آرامش و صلح غایب بزرگ بود و با جنگ جاری در غزه که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، دستیابی به راهحل سیاسی در این منطقه بیش از هر زمان دیگری دستنیافتنی به نظر میرسد.
در طول دهه گذشته (۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲) ایالات متحده روابط اقتصادی و نظامی خود را با کشورهای این منطقه از جمله عراق، اردن و لبنان گسترش داد. این اقدام با هدف ادعایی مبارزه با دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و در ادامه با هدف جلوگیری از گسترش دوباره تروریسم در منطقه صورت گرفت. روابط آمریکا با اسرائیل هم همواره رابطهای پایدار و روبهرشد بوده که احتمالاً با توجه به روندهای موجود با همین وضعیت ادامه خواهد یافت.
چین در طول این مدت روابط اقتصادی خود را با همه کشورهای منطقه شامات تقویت کرد. افزایش حجم تجارت این کشور با عراق که پیش از آن به دلیل مشکلات ناشی از حضور اشغالگران به حداقل رسیده بود، از نکات جالب توجه در این منطقه بود. چین همچنین تلاش کرد تا از درگیر شدن در موضوعات امنیتی منطقه به دلایل استراتژیک خودداری کند.
روسیه شرایط نسبتاً متفاوتی داشت. ارتش روسیه در سال ۲۰۱۵ برای حمایت از سوریه به همراه ایران درگیر جنگ با گروههای تروریستی شد و کمک کرد تا نظام سیاسی سوریه پابرجا باقی بماند. این مداخله، روسیه را بار دیگر به صحنه سیاست در خاورمیانه بازگرداند. براساس آمار، در سال ۲۰۱۴ ایالات متحده توانست در زمینه صادرات تسلیحات به منطقه شامات از روسیه پیشی بگیرد.
آمریکا در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴ موفق شد فاصله خود را در این زمینه بیشتر کند. این امر را میتوان نتیجه افزایش صادرات تسلیحات به عراق در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ و همچنین گسترش همکاریهای نظامی با اسرائیل در طول یک دهه دانست.
هم روسیه و هم آمریکا در سال ۲۰۱۷ بالاترین رکورد صادرات تسلیحات خود به این منطقه را ثبت کردند و اکنون از آن رکوردها فاصله گرفتهاند. پکن طی این مدت برخلاف مسکو و واشنگتن ترجیح داد تا راه گسترش همکاریهای اقتصادی را به منظور گسترش نفوذ و حضور خود در منطقه در پیش بگیرد. چین در سال ۲۰۱۴ جایگاه آمریکا بهعنوان شریک تجاری اول کشورهای حوزه شامات را تصاحب کرد و تا سال ۲۰۲۲ نیز کوشید این جایگاه را برای خود تثبیت کند.
در زمینه سرمایهگذاری خارجی، ایالات متحده پیشتاز است و بیشترین سرمایهگذاریهای این کشور نیز در اسرائیل صورت میگیرد. طی این مدت چین نیز سرمایهگذاری خود را در منطقه افزایش داده اما هنوز فاصله بسیار زیادی با آمریکا دارد.
یکی دیگر از موفقیتهای چین تقویت جایگاه خود نزد افکار عمومی منطقه بوده است. براساس نظرسنجی Arab Barometer، چین در میان سه کشور آمریکا، روسیه و چین محبوبترین بازیگر منطقه در کشورهای اردن، لبنان، عراق و فلسطین اشغالی به حساب میآید.
شمال آفریقا
کشورهای شمال آفریقا (الجزایر، مصر، لیبی، موریتانی، مراکش و تونس) در طول دهه ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ با تهدیدات امنیتی فزاینده، خطرات ناشی از بیثباتی و ضعف در حکمرانی مواجه بودند. پس از قیامهای مردمی در سال ۲۰۱۱، سرنوشت کشورهای مختلف به شکلهای گوناگونی رقم خورد؛ از فروپاشی دولت در لیبی گرفته تا باز شدن فرصتهای کوتاهمدت سیاسی در تونس و مصر، از بیثباتی سیاسی در الجزایر تا تقویت سیستم پادشاهی به منظور جلوگیری از اعتراضات مردمی در مراکش. سیاستهای اقتصادی و امنیتی ایالات متحده نسبت به کشورهای شمال آفریقا در این دوره نوسان داشت.
در اوایل دهه ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، این کشور درصدد گسترش روابط تجاری و افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) بود، اما در نیمه دوم این دهه، شاهد کاهش این روند و همچنین کاهش صادرات تسلیحات بودیم. در مقابل، چین بهطور پیوسته روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود را با شمال آفریقا گسترش داد، بدون اینکه فروش تسلیحات یا روابط نظامی قابل توجهی را افزایش دهد.
روابط اقتصادی روسیه با شمال آفریقا، بهویژه با مصر و الجزایر، تقریباً ثابت و بدون تغییر باقی ماند، اما روابط امنیتی این کشور دو مرحله را تجربه کرد: مرحله اول در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ که روسیه تلاش کرد تا با تأمین تسلیحات و ارسال مزدور وضعیت خود را در شمال آفریقا بهبود بخشد و مرحله دوم زمانی که روسیه میکوشید خود را برای جنگ اوکراین آماده کند و دیگر یک تأمینکننده قابل اعتماد تسلیحات نبود.
چین، روسیه و ایالات متحده حضور نامتوازنی در منطقه دارند و روندها نشان میدهد که رقابت میان این سه قدرت در منطقه شمال آفریقا بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ افزایش یافته است. روسیه در طول سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ در زمینه صادرات تسلیحات پیشتاز بود اما به مرور آمریکا و چین را رقیب خود در این زمینه دید و در نهایت در سال ۲۰۲۲ بسیاری از بازارهای خود را در آفریقا از دست داد. از نظر همکاریهای اقتصادی با قدرتهای بزرگ، مصر مهمترین کشور منطقه شمال آفریقا است.
صادرات مصر به هر سه کشور مورد اشاره افزایش یافته و واردات مصر از چین نیز تقریباً در این مدت دو برابر شده است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) آمریکا در مصر، لیبی و تونس بهطور قابل توجهی بیشتر از سرمایهگذاری چین یا روسیه در این کشورها در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ بود. طبق نظرسنجیهای عرب بارومتر، محبوبیت چین در این زیرمنطقه بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ کمی بالاتر از محبوبیت روسیه یا ایالات متحده بود. بهویژه در مراکش، محبوبیت ایالات متحده بین سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ افزایش یافت که احتمالاً به تصمیم دولت آمریکا برای به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر منطقه صحرای غربی مربوط میشود.
کشورهای عربی شرق آفریقا و اقیانوس هند
این کشورها (کومور، جیبوتی، سومالی و سودان) در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ شاهد رشد اقتصادی و امنیتی بیشتری در ارتباط با چین نسبت به سایر مناطق مورد بررسی بودند. همچنین روابط تجاری و سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی چین در این کشورها از مجموع تجارت و سرمایهگذاریهای ایالات متحده و روسیه پیشی گرفته بود.
بهرغم حضور نظامی آمریکا در این کشورها، چین با ایجاد یک پایگاه دریایی در جیبوتی توجههای زیادی را به خود جلب کرده و توانسته است به تعمیق همکاریهای نظامی خود با کشورهای منطقه بپردازد. روسیه از نظر اقتصادی همکاریهای بسیار اندکی با کشورهای این منطقه داشته و دارد. صادرات تسلیحات از روسیه به این کشورها نیز هرچند در سالهای ابتدایی در مقایسه با چین و آمریکا قابل توجه بوده اما به مرور زمان به صفر رسیده است. تا سال ۲۰۲۲، ایالات متحده بیشترین تعداد نیرو را در منطقه مستقر ساخته اما چین نیز با ایجاد پایگاه دریایی توانسته جای پایی برای خود باز کند. پکن در این منطقه بیش از روسیه و ایالات متحده سرمایهگذاری مستقیم داشته است.
شبهجزیره عربستان
در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ شبهجزیره عربستان بیش از هر بخش دیگری از خاورمیانه و شمال آفریقا ثبات و آرامش را تجربه کرده است. بهرغم خیزشها در بحرین (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲) و جنگ داخلی در یمن (۲۰۱۴) که بعدتر به تجاوز نظامی عربستان به این کشور منجر شد، بیشتر کشورهای جنوب خلیج فارس و خود عربستان در این مدت توانستند همکاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را با کشورهای بزرگ بهطور قابل توجهی تقویت کنند.
از نظر تجارت، چین توانست در سال ۲۰۲۲ به بزرگترین شریک تجاری کشورهای منطقه تبدیل شود اما از نظر سرمایهگذاری مستقیم خارجی در این شبهجزیره، ایالات متحده رتبه نخست را در میان قدرتهای بزرگ دارد.
برای کشورهای شبهجزیره عربستان، ایالات متحده همچنان مهمترین و قابل اعتمادترین شریک امنیتی و نظامی است و با فاصله قابل توجهی در مقایسه با چین و روسیه از نظر استقرار نیرو و صادرات تسلیحات در جایگاه نخست ایستاده است. تحلیل آمارهای موجود از تجارت میان کشورها نشان میدهد مقصد صادراتی اصلی کشورهای شبهجزیره عربستان، چین بوده اما آمریکا نیز همچنان یکی از مقاصد صادراتی پرطرفدار در این منطقه به حساب میآید. هرچند همکاریهای امنیتی و نظامی چین و روسیه با برخی کشورهای منطقه قابل توجه است اما در مقایسه با آمریکا بسیار اندک محسوب میشود.
ایران
بهعنوان یک کشور غیرعرب در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که در تاریخ خود درگیریهای متعددی با همسایگان عرب داشته است، ایران همواره اولویت خود را بر توسعه روابط اقتصادی و امنیتی قوی با بازیگران دورتر قرار داده است. ایران در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، توسعه روابط اقتصادی و امنیتی خود با روسیه و چین را با رویکردی برای تقویت و حمایت از متحدان مسلح غیردولتی خود در سراسر منطقه - بهویژه در عراق، سوریه، لبنان و یمن - ترکیب کرد.
سیاستهای ایران در خاورمیانه همچنین توسط تقابل مداوم با ایالات متحده و اسرائیل هدایت شده است. نتیجه این سیاستها، روابط اقتصادی و امنیتی قوی اما نوسانی با روسیه و چین و روابط تجاری حداقلی با ایالات متحده بوده است. در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ روسیه در زمینه صادرات سلاح به ایران پیشتاز بود و از نظر سیاسی هم مقامهای روسی با ۸۱ سفر به ایران و ۱۶۱ بار میزبانی از مقامهای ایرانی در جایگاه نخست قرار داشتند.
چین مهمترین شریک تجاری ایران در میان قدرتهای بزرگ است اما صادرات ایران به چین از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ در پی تشدید تحریمها و فشار آمریکا با کاهش زیادی مواجه شد. ایالات متحده هرچند روابط سیاسی و تجاری تنشآلودی با ایران دارد اما همچنان دانشجویان ایرانی ترجیح میدادند برای تحصیل از میان چین، روسیه و آمریکا، آمریکا را انتخاب کنند.
ترکیه
ترکیه از زمان پیوستن به ناتو در سال ۱۹۵۲ همواره متحد ایالات متحده به شمار میرفت. با این حال، بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، روابط اقتصادی و امنیتی ترکیه با سه قدرت بزرگ (ایالات متحده، چین و روسیه) تنوع بیشتری نسبت به هر کشور دیگری در خاورمیانه و شمال آفریقا پیدا کرد. همچنین روابط تجاری و سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی (FDI) ایالات متحده، چین و روسیه با ترکیه در مجموع بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ گسترش یافت.
استقرار نیروهای نظامی خارجی در ترکیه نیز بهطور انحصاری در دست ایالات متحده باقی ماند، اما خرید تسلیحات، بهویژه پس از تنشهای بین آنکارا و واشنگتن، از منابع متعددی از جمله روسیه صورت گرفت. اگرچه ایالات متحده بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ بیشترین سهم از فروش تسلیحات به ترکیه را داشت، اما در همین دوره شاهد افزایش چشمگیر فروش تسلیحات روسیه به ترکیه بودیم؛ بهویژه پس از سال ۲۰۱۹. این گسترش روابط متنوع اقتصادی و امنیتی ترکیه با سه قدرت بزرگ، نشانهای از نقش ژئوپلیتیکی مهم این کشور در منطقه و جهان است.