آنچه باید در صورت پیروزی احتمالی نامزد جمهوریخواهان انتظارش را داشته باشیم
نسخه دوم ترامپ
دنیا عصری پر از چالش را سپری میکند. اروپاییها بسیار بیشتر از سالهای گذشته نگران تهدید روسیه هستند. در خاورمیانه جنگی خونین ثبات و آرامش منطقه را تهدید میکند. سیاست خارجی چین روزبهروز تهاجمیتر میشود و قدرت جریانهای راستگرای افراطی در غرب رو به افزایش است. با این وجود، برای بسیاری از سیاستگذاران در سراسر دنیا، هیچ تغییری مثل بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید، نمیتواند نگرانکننده باشد.
این نگرانی بیمورد نیست. ترامپ در بیشتر نظرسنجیهایی که در سطح ملی در آمریکا برگزار میشود از جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا پیش است و پس از اولین مناظره انتخاباتی نیز این برتری را نهتنها در سطح ملی بلکه در سطح بیشتر ایالتهای کلیدی «میدان نبرد» نیز تثبیت کرد. بازگشت او به معنای بازگشت یک ترومای قدیمی است؛ هنوز بسیاری، سیاستهای ویرانگر ترامپ نظیر خروج از توافق آبوهوایی پاریس، خروج از برجام، خروج از نفتا، خروج از توافق نیو استارت با روسیه، اعمال تعرفههای سنگین برای واردات از اتحادیه اروپا و تهدیدهایی مانند خروج از ناتو را به یاد دارند.
فقط یادآوری گذشته نیست که ریاستجمهوری دوباره ترامپ را به یک کابوس تبدیل میکند. او در کارزار انتخاباتی خود وعدههایی داده که اجرایی شدن آنها باعث خواهد شد امنیت بسیاری از متحدان و دشمنان آمریکا همزمان به خطر بیفتد. تهدید دوباره به خروج از ناتو، وعده پایان دادن به جنگ اوکراین در کمتر از ۲۴ ساعت، اظهارنظرها در حمایت از جنگافروزی اسرائیل و تهدید ایران تنها گوشهای از موارد مطرحشده در کارزار انتخاباتی رئیسجمهور پیشین آمریکا هستند که شانس خوبی برای پیروزی دوباره در انتخابات و بازگشت به کاخ سفید دارد.
هرچند هنوز این احتمال مطرح است که مردم آمریکا بار دیگر جو بایدن – یا یک دموکرات دیگر را – بهعنوان رئیسجمهور آینده انتخاب کنند اما نباید از مسیری که در صورت پیروزی ترامپ پیش روی جهان خواهد بود غافل شد. برای همین منظور، برخی سناریوها را که در صورت روی کار آمدن ترامپ و براساس وعدههای او دور از انتظار نخواهد بود، بررسی کردهایم.
جنگ روسیه و اوکراین؛ پیش به سوی مینسک ۳
دونالد ترامپ به همان اندازه که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را تحسین میکند، از اوکراین متنفر است. ریشه این تنفر به استیضاح نخست او بازمیگردد؛ زمانی که ترامپ از همتای اوکراینی خود، ولودیمیر زلنسکی درخواست کرده بود درباره فعالیتهای پسر بایدن تحقیق کرده و نتیجه تحقیقات را به دولت آمریکا بدهد تا بتواند در انتخابات از آن استفاده کند. افشا شدن این درخواست و جزئیات مکالمهها و پیامهای ردوبدلشده باعث شد که مجلس نمایندگان آمریکا، ترامپ را استیضاح کند. ترامپ در کارزارهای انتخاباتی وعده داده که «در ۲۴ ساعت» میتواند دو طرف را برای دستیابی به یک توافق به اجماع برساند. او انتظار دارد کشورهای اروپایی نیز فارغ از نگرانیهای امنیتی نسبت به روسیه، پشت سر او به خط شوند.
براساس شروط مطرحشده از سوی روسیه، تنها راهی که ترامپ میتواند در کوتاهمدت به جنگ اوکراین پایان دهد این است که با قطع کردن کمکهای مالی به اوکراین و تهدید اروپاییها برای قطع کمکها به اوکراین، بخواهد زمینه را برای پایان جنگ با شرایطی که خوشایند روسیه باشد فراهم کند.
پوتین روز جمعه ۱۴ ژوئن شرایط جدید مسکو را برای پایان دادن به جنگ با اوکراین اعلام کرد؛ شرایطی که به سرعت توسط کییف رد شد. پوتین گفت اگر اوکراین «جاهطلبیهای» خود را در ناتو کنار بگذارد و نیروهای خود را از چهار منطقه اوکراینی که روسیه مدعی آنهاست، خارج کند، مسکو جنگ با اوکراین را پایان میدهد. رئیسجمهور روسیه در ادامه تصریح کرد که اگر اوکراین همه نیروهای خود را از چهار منطقه زاپوریژیا، لوهانسک، دونتسک و خرسون که روسیه از سال ۲۰۲۲ تا به امروز تحت کنترل خود درآورده است، خارج کند و همچنین متعهد شود که عضو ناتو نخواهد شد، مسکو بلافاصله مذاکره با کییف را آغاز خواهد کرد.
با این وجود، برخی کارشناسان معتقدند مواضع ترامپ در نخستین مناظره نشان میدهد او برخلاف وعده غیرمنطقی و بیپایه و اساسی که میدهد، احتمالاً حاضر نخواهد بود که اشغالگری روسیه و انضمام بخشهایی از خاک اوکراین (۴ استان خرسون، زاپوریژیا، دونتسک و لوهانسک) به روسیه را به رسمیت بشناسد.
ترامپ در مناظره با بایدن شرط پوتین در خصوص خروج کامل اوکراین از استانهای اشغالشده توسط روسیه را «غیرقابل قبول» خواند.
الکساندر مرژکو، رئیس کمیته سیاست خارجی پارلمان اوکراین در این خصوص به پلیتیکو گفته است: «حداقل به نظر میرسد نشانههایی وجود دارد که قرار نیست ترامپ حامی تسلیم اوکراین و عقبنشینی سرزمینی در برابر روسیه باشد. او هنوز بر این باور است که میتوان از طریق یک توافق پوتین را قانع کرد که عقب بنشیند و به جنگ پایان دهد.» به گفته مرژکو، اگر ترامپ رئیسجمهور شود خیلی زود خواهد فهمید که این یک رویاست و پوتین به توافقی که شامل نابودی استقلال و تمامیت ارضی اوکراین نباشد، علاقهای ندارد.
آندری تاناسیوک، روزنامهنگار اوکراینی درباره رویکرد ترامپ در قبال اوکراین و سیاستهای پیشنهادی رئیسجمهور پیشین آمریکا درباره جنگ روسیه و اوکراین میگوید: «همه آنچه او وعده داده و گفته است یکسری اظهارنظرهای فاقد ارزش و پوپولیستی است که هیچ مسیری را به سوی صلح هموار نمیسازد و فقط روی کاغذ میتواند برای برخی از رأیدهندگان آمریکایی جذاب باشد.»
اندیشکده شورای اروپایی روابط خارجی در مقالهای پیشبینی کرده است که مسیر ترامپ در صورت پیروزی احتمالی در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، حرکت به سوی «توافق مینسک ۳» خواهد بود. پس از آغاز بحران اوکراین در سال ۲۰۱۴، دو توافق مینسک ۱ و مینسک ۲ به امضا رسید تا از روند تشدید تنش در این منطقه جلوگیری شده و شرایط برای حل و فصل سیاسی موضوعات فراهم شود. در مینسک ۱، اوکراین و جداییطلبان مورد حمایت روسیه در سپتامبر سال ۲۰۱۴ میلادی در چارچوب یک توافق ۱۲مادهای، بر سر برقراری آتشبس به توافق رسیدند. برخی از مفاد این توافق عبارت بودند از مبادله زندانیان، اجازه انتقال کمکهای بشردوستانه و تخلیه تسلیحات سنگین. اما عمر این آتشبس، با نقض آن از سوی هر دو طرف، بهسرعت پایان یافت.
با تشدید دوباره درگیریها، این بار با حضور نمایندگان روسیه، اوکراین، سازمان امنیت و همکاری اروپا و رهبران دو منطقه جداییطلب لوهانسک و دونتسک که طرفدار روسیه هستند، توافق جدیدی در فوریه ۲۰۱۵ میلادی در ۱۳ ماده امضا شد. رهبران آلمان، فرانسه، روسیه و اوکراین که همزمان در مینسک گردهم آمده بودند نیز با انتشار بیانیهای از این توافق حمایت کردند. در توافق جدید، هر دو طرف درگیری و حامیان آنها متعهد به انجام برخی اقدامات سیاسی و نظامی نیز شده بودند که اجرایی نشد و در نهایت شکست توافقهای سیاسی به شروع جنگ در فوریه ۲۰۲۲ منجر شد.
درصورتیکه ترامپ فشارها به اوکراین را برای گفتوگو و توافق با روسیه افزایش دهد و اوکراین در وضعیت ضعف تن به چنین توافقی دهد، بعید نیست که این توافق همنظیر توافقهای قبلی ناپایدار باشد و به جنگی بزرگتر در آینده بیانجامد.
اندیشکده چتمهاوس نوشته است: «شاید در دور دوم بایدن هم، سیاستهای آمریکا در قبال موضوع اوکراین تغییر کند اما پیروزی مجدد ترامپ به این معناست که اروپا باید خود را برای وضعیتی کاملاً جدید و تضمین تداوم کمکهای مالی و نظامی به اوکراین آماده کند.»
تضعیف ناتو؛ سرنوشت نامعلوم یک ائتلاف
بدبینی عمیق ترامپ به ائتلاف نظامی ناتو ریشه در گذشتههای دور دارد. دو دهه قبل او درحالیکه هنوز بهعنوان یک سیاستمدار شناخته نمیشد گفته بود که کشورهای ناتو با استفاده از منابع مالی ایالات متحده امنیت خود را تأمین میکنند و بودجهای را که باید به تقویت توان دفاعی اختصاص دهند، صرف تقویت اقتصاد و صنایع خود میکنند.
نظر ترامپ در دوره ریاستجمهوری هم تغییر خاصی نکرد. در اولین حضور او در نشست ناتو در سال ۲۰۱۷، او بهشدت از برخی اعضای ناتو که به تعهدشان در زمینه تخصیص ۲ درصد از تولید ناخالص ملی به بودجه دفاعی عمل نکردند، انتقاد کرد. این در حالی است که سران ناتو متعهد شده بودند تا سال ۲۰۲۴ به این هدف دست پیدا کنند و مجموعه تحولات نشان میدهد دستکم دوسوم از کشورهای عضو در سال جاری به این هدف خواهند رسید. او در نشست سال ۲۰۱۸ هم اظهارنظری تاریخی داشت که واکنش گسترده کشورهای عضو را منجر شد.
براساس گزارشی که روزنامه واشنگتنپست در آن زمان منتشر کرد، ترامپ طی نشست در گفتوگویی با مایک پمپئو، وزیر امور خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی اعلام کرد: «آیا ما نباید تاریخساز شویم و از ناتو خارج شویم؟».
چهلوپنجمین رئیسجمهور آمریکا همچنین برخلاف رؤسای جمهوری قبل و بعد از خود به ماده ۵ اساسنامه ناتو چندان متعهد نیست. این در حالی است که به اصل دفاع جمعی و مشترک بهعنوان یکی از مهمترین اهداف ناتو، در قالب ماده ۵ این پیمان پرداخته شده است. در این ماده پیمان تاسیس ناتو آمده است: «طرفهای حاضر در این پیمان توافق میکنند که حمله مسلحانه به یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی، حمله علیه تمامی آنها تلقی شود.»
در ادامه این ماده تاکید شده که اگر یکی از اعضای ائتلاف مورد حمله قرار گیرد، ناتو باید «اقدام لازم از جمله استفاده از نیروی مسلح را برای بازگرداندن و حفظ امنیت منطقه آتلانتیک شمالی» انجام دهد.
ترامپ رویکردی متفاوت دارد. او در جریان سخنرانی در یک گردهمایی سیاسی در روز ۱۰ فوریه در کارولینای جنوبی، گفت که در نشستی با حضور رهبران ناتو رئیسجمهوری «یک کشور بزرگ» از او پرسیده: «خُب آقا، اگر ما (سهممان به ناتو را) نپرداخته باشیم و روسیه هم به ما حمله کند، آیا در آن صورت شما از ما حمایت میکنید؟» و او گفته: «شما پول ندادید؟ یعنی شما مجرم هستید؟ نه من از شما حمایت نمیکنم. در واقع، من آنها را تشویق میکنم که هر کاری میخواهند با شما انجام دهند. شما باید پول بدهید، باید صورتحسابهایتان را بپردازید.»
جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ در بخشی از دوره ریاستجمهوری او، پیشبینی کرده است که «در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ بهطور قطع آمریکا از ناتو خارج خواهد شد.»
با توجه به موانع حقوقی پیش روی رئیسجمهور آمریکا، از جمله قانون دفاع ملی سال ۲۰۲۴، تحقق چنین امری بعید به نظر میرسد چراکه خروج از ناتو را مشروط به تصویب رای دوسوم سناتورها میکند و دستیابی به چنین اجماعی در سنا با توجه به آرایش سیاسی این مجلس بسیار دور از انتظار است. با این حال، حتی اگر ترامپ نتواند بهطور قانونی از ناتو خارج شود، اقدامات او میتواند ناتو را بهطور قابل توجهی تضعیف کند و کارایی این ائتلاف را در برابر تهدیدهای بینالمللی از بین ببرد. خارج کردن نیروهای آمریکایی از اروپا یا اعلام عدم تعهد به ماده ۵ میتواند چنین تأثیری بگذارد.
نگرانی اروپا البته به موضوعاتی مثل اوکراین و ائتلاف ناتو محدود نمیشود و آنها معتقدند سیاستهای اقتصادی ترامپ و تغییر در تعرفههای وارداتی میتواند اقتصاد اروپا را دچار مشکل کند.
تشدید تنشها با چین
در موضوع چین، در حزب جمهوریخواه نوعی اجماع وجود دارد. جمهوریخواهان طرفدار اتخاذ سیاستهای به مراتب سختگیرانهتری نسبت به چین هستند و با توجه به تغییرهایی که در پکن اتفاق افتاده، انتظار میرود روی کار آمدن یک دولت جمهوریخواه روابط پرتنش پکن و واشنگتن را پرتنشتر از قبل کند.
اکونومیست مینویسد: نسبت به این موضوع نگران هستند که بازگشت ترامپ به کاخ سفید منجر به بروز یک جنگ تجاری حادتر و با هزینههای اقتصادی هنگفت شود. با این وجود، آنان همزمان باور دارند که تحقیر ناتو توسط ترامپ میتواند دستاوردهای تبلیغاتی عظیمی برای چین به همراه داشته باشد و سیستم امنیتی تحت رهبری آمریکا در آسیا را تضعیف خواهد کرد که باز هم به نفع چین خواهد بود و دست پکن را در مورد تایوان و موارد مشابه دیگر باز خواهد کرد و باعث میشود چین در این باره آزادانه تصمیمگیری کند.
برخی از ملیگرایان چینی به همین خاطر مشتاق ریاستجمهوری ترامپ هستند و او را با عنوان «چوان جیانگو» خطاب میکنند. چوان ترجمه رایج نامخانوادگی ترامپ است و جیانگو به معنای «کشور را بساز» میباشد. این موضوع نشان میدهد که از دید آنان زیادهرویهای ترامپ باعث قویتر شدن چین خواهد شد.
برای شیجینپینگ رهبر چین اما غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ کار را دشوار میسازد. ترامپ اخیراً به فاکسنیوز گفته بود: «من شی را بسیار دوست دارم. او در دوران مسئولیتام دوست بسیار خوبی برایم بود». از یک سو، ریاستجمهوری ترامپ از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ میلادی شاهد تغییر عمیقی در سیاست آمریکا بود. دولت او در تلاش برای کاهش کسری تجاری آمریکا و محافظت از مشاغل، تعرفهها را اعمال کرد.
دولت ترامپ همچنین باب بحث علیه چین را در فضای داخلی آمریکا گشود و چین را بهعنوان یک دشمن سیاسی، فنی و نظامی معرفی کرد. از سوی دیگر، رویکرد سیستماتیکتر بایدن نسبت به مقوله حکمرانی تهدیدی متفاوت از دوره اول ترامپ برای چین ایجاد کرده است. آمریکا تعرفههای ترامپ را پابرجا نگه داشته اما علاوه بر آن یک سیستم جامع برای محدود کردن جریان فناوری غربی به چین نیز ایجاد کرده است و با سرمایهگذاری در مشارکتها و اتحادهای امنیتی از استرالیا و هند گرفته تا فیلیپین و کرهجنوبی سیستم امنیتی آسیایی را برای بازدارندگی و مهار برنامه شی بهمنظور جوانسازی چین ایجاد کرده است.
مهمتر از همه آنکه شی خواهان ثبات است. رویکرد بایدن در قبال چین احتمالاً قابل پیشبینیتر است، اما سازمانیافتهتر اجرا میشود و شاید در بلندمدت تهدیدی بزرگتر علیه پکن باشد. در مقابل، ظرفیت بالقوه ترامپ برای ایجاد هرج و مرج و زیادهروی میتواند فرصتهایی را برای چین ایجاد کند تا بر آمریکا غلبه کند اما بیثباتی را که چین از آن میترسد به بار خواهد آورد.
در ماه مارس امسال، رویترز در گزارشی نوشت که سه مقام سابق ایالات متحده به آنها گفتهاند که سازمان سیا در سال ۲۰۱۹ تیمی راهاندازی کرد تا با هویتهای جعلی روایتهای منفی درباره شیجینپینگ در شبکههای اجتماعی منتشر کنند. انتقاد از طرح کمربند و جاده چین و طرح ادعاهایی مبنی بر مخفی کردن پولهای به دست آمده از راههای غیرقانونی در خارج از کشور توسط اعضای حزب کمونیست از دیگر بخشهای این پروژه بوده است. دو تن از این مقامات سابق گفتند که انتشار این روایات موجب شد دولت چین بخشی از منابع مالی خود را صرف تعقیب این شخصتهای جعلی و بستن راه نفوذ آنها به شبکههای اجتماعی این کشور کند، در کشوری که اینترنت در آن تحت کنترل شدید دولت است.
خاورمیانه آتش میگیرد
هرچند واشنگتن در دوره بایدن نتوانست بهبودی در وضعیت خاورمیانه ایجاد کند یا جنگافروزیهای اسرائیل را بهعنوان یکی از عوامل اصلی بیثباتی و تشنج در منطقه کنترل کند، با این وجود نگاهی به سیاستهای ترامپ در خاورمیانه در فاصله سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ ثابت میکند روی کار آمدن دوباره او میتواند به آزادی عمل بیشتر اسرائیل در جنگافروزی منجر شود.
همزمان عربستان سعودی نیز دست خود را در پیگیری سیاستهای جاهطلبانه محمد بنسلمان، حاکم دوفاکتوی این کشور بازتر خواهد دید. مهمترین چالش برای ترامپ در خاورمیانه موضوع ایران است. روی کار آمدن ترامپ در موقعیتی که احتمال حرکت اعضای اروپایی برجام به سوی استفاده از مکانیسم ماشه وجود دارد به معنای افزایش قابل توجه فشارهای اقتصادی بر ایران، محدود شدن امکان فروش نفت و حتی افزایش خطر تقابل نظامی است.
ترامپ، اردیبهشتماه درباره ایران گفت: «زمانی که من رئیسجمهور بودم، ایران ورشکست شده بود. به چین گفتم اگر از ایران نفت بخری با تو معامله نمیکنیم و تمام. من به همه کشورها در این مورد گفتهام. ایران ورشکسته بود و پولی برای تامین مالی حماس یا حزبالله نداشت. بعد بایدن میآید تحریمها را برمیدارد و الان ایران میلیاردها [پول] دارد و دوباره همه را تهدید میکند... من از اول با جنگ عراق مخالف بودم و گفتم به عراق نروید و اگر رفتید نفت را نگه دارید و آنها رفتند و نفت را نگه نداشتند. ایران از انهدام ارتش ما در عراق سود برد و عراق تابع ایران شد. هزاران سال عراقیها و ایرانیها به نامهای مختلف با هم میجنگیدند، به دلایل مذهبی و ما یکی از طرفها را بمباران کردیم که عراق است و الان عراق در این هرج و مرج به ایران وابسته شده است.»
این ادعاها یعنی سیاست فشار حداکثری او در دوره نخست ریاستجمهوری تداوم خواهد یافت و برخلاف آن دوره ایران ابزارهای زیادی (نظیر فرصت استفاده از شکاف میان اروپا و آمریکا) برای کنترل این فشار و مقابله سیاسی مؤثر با آن در اختیار ندارد. هرچند برخی در داخل مدعی هستند که «چیزی برای تحریم باقی نمانده» و آمریکا دیگر نمیتواند با این ابزار، فشارها علیه تهران را بیشتر کند اما خطر اسنپبک – که به معنای تبدیل شدن تحریمهای یکجانبه آمریکا به تحریمهای بینالمللی است – و همچنین سختگیری بیشتر در اجرای تحریمها میتواند وضعیت را سختتر کند.
عکس: GettyImages