معنای تغییرات پوتین در کابینه روسیه
دولت روسیه هفته گذشته تغییر گستردهای را تجربه کرد. چندین وزیر در بخشهای غیرنظامی مانند انرژی، کشاورزی، صنعت و تجارت و حملونقل از سمتهای خود برکنار شدند اما مهمترین جابهجایی وزیر دفاع، سرگئی شویگو بود که با آندری بلوسف، دستیار سابق ولادیمیر پوتین جایگزین شد.
وزیر توسعه اقتصادی پوتین تاکید کرده است که شویگو، معمار جنگ در اوکراین، همچنان در امور نظامی شرکت خواهد کرد و انتصاب او بهعنوان دبیر شورای امنیت شاید گواهی بر صداقت رئیسجمهور باشد. در واقع، دلیل کمی وجود دارد که باور کنیم این نوعی پاکسازی استالینیستی است.
پوتین تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا این ایده که تیمی که جنگ را مدیریت کرد شکست خورده است را رد کند. مواضع اخیر دولت روسیه حاکی از آن است که پوتین به توازن بهتری در امور نظامی و اقتصادی نیاز دارد، بنابراین انتصاب وزیر سابق توسعه اقتصادی در پست عالیرتبه مسائل دفاع از این نظر منطقی است.
با این حال، اگر از ذکر گزارشهایی مبنی بر دستگیری و متهم شدن یک مقام ارشد وزارت دفاع که متهم به فساد بود صرفنظر کنیم، فهم درستی از وضعیت به دست نخواهیم آورد. اینکه آیا این اقدام یک رویداد دفعی است یا قرار است دستگیریهای بیشتری در راه باشد؛ هنوز مشخص نیست.
هنوز مشخص نیست که پوتین وقتی از ایجاد توازن بین امور نظامی و اقتصادی صحبت میکند، در عمل چه معنایی در ذهن دارد، زیرا اگر قرار باشد نیازهای ارتش تامین شوند و مایحتاج مردم روسیه نیز مهیا شود، همه باید در سناریوهای جنگی، متعادل عمل کنند.
در این جنگ، به نظر نمیرسد که چیزی نامتعادل باشد، بنابراین ممکن است هدف پوتین پنهان کردن یک تغییر رادیکال باشد. حتی ممکن است پوتین قصد داشته باشد تا حد ممکن راهی برای اجتناب از بحران بیابد.
شاید هم بحرانی مدنظر کرملین نیست بلکه موضوع اصلی واقعیتی است که کرملین سعی کرده آن را نادیده بگیرد و دیگران نیز نمیتوانند آنطور که باید آن را درک کنند. مسکو جنگ را با این فرض آغاز کرد که اوکراین به سرعت شکست خواهد خورد. بدیهی است که این فرضیه، خیالبافی بود.
بیش از دو سال گذشته است و روسیه تنها 20 درصد از خاک اوکراین را در اختیار دارد. کییف حتی برخی از بخشهایی را که مسکو قبلاً تصرف کرده بود، پس گرفته است. در طول جنگ این حس وجود داشت که اوکراین ممکن است در حال شکست خوردن باشد. اما اوکراین هنوز از پا نیفتاده و روسیه نیز همچنان ادامه میدهد.
اما از آنجایی که انتظارات طرفین همچنان از واقعیت فاصله دارد، انگیزه طرفین از بین رفته است. تاکید بر اقتصاد ممکن است یک انحراف از واقعیت و بخشی از این باور باشد که در صورت احیای اقتصاد روسیه، جنگ میتواند تداوم داشته باشد و به این ترتیب مردم روسیه نیز حس بهتری داشته باشند.
پوتین هفته گذشته با شیجینپینگ، رئیسجمهور چین نیز دیدار کرده است. چین مدتهاست که به صراحت اعلام کرده در جنگ اوکراین به روسیه نخواهد پیوست. اما ممکن است در حوزه اقتصاد به مسکو کمک کند.
اما اقتصاد چین نیز در دو سال گذشته به شدت ضعیف شده است و روسها این را خوب میدانند. پوتین به مذاکراتی اشاره کرده است که ایالات متحده از چند مدت قبل در حال انجام آن بوده است. روسیه شرایطی را تعیین کرده است که مهمترین آنها برکناری ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین است.
اما او در جای خود باقی میماند و به نظر میرسد اگر روسیه مجبور شود بین ادامه جنگ و برکناری زلنسکی یکی را انتخاب کند، دومی را انتخاب خواهد کرد. دانستن مفهوم دقیق تغییرات دولت روسیه دشوار است.
بسیاری از نامهای آشنا هنوز در قدرت هستند و برخی از آنها مناصبی را در اختیار گرفتهاند که به نظر میرسید هیچ تجربهای در خصوص آنها ندارند. همین مسئله باعث میشود که همه چیز مبهم باشد. هرچند ممکن است این تغییرات این حس را ایجاد کند که زمان جنگ رو به پایان است.
از زاویه دیگری هم میتوان به مسئله نگاه کرد و آن اینکه هدف پوتین از این تغییرات در دولت، ترتیب دادن یک حمله بزرگ به اوکراین بوده است. اما یک چیز برای من واضح است و آن اینکه پس از دو سال جنگیدن و پیشرفتهای محدود، انجام چنین تغییراتی برای پوشاندن ضعف، معنایی نمیدهد چراکه این ضعف مدتهاست که آشکار شده است.