| کد مطلب: ۱۲۸۹۶

احساسات را کنار بگذارید

چند روز پیش مقاله‌ای را درباره مصاحبه تاکر کارلسون با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه نوشتم و این مقاله در وب‌سایت ما منتشر شد. من معتقدم که این مصاحبه اطلاعات زیادی در مورد پوتین، دیدگاه‌های او درباره نقش روسیه در تاریخ اروپا و توجیهاتش برای حمله به اوکراین آشکار کرد. تعدادی از خوانندگان با خواندن آن مقاله به این نتیجه رسیدند که گویی من قصد داشتم ولادیمیر پوتین را تحسین کنم و یا اینکه به این نتیجه رسیده‌ام که اقدامات او توجیه منطقی و عقلانی دارند. این دسته از خوانندگان نوشته مرا به چالش کشیدند و به این نتیجه رسیدند که من اقدامات او را توجیه کرده‌ام اما حقیقت این است که قضاوت من درباره پوتین اینجا خیلی اهمیت ندارد و اساساً ربطی به موضوع ندارد. متنفر بودن از پوتین یا شیطان تلقی کردن او، شناخت من از او و کشوری که او رهبری‌اش می‌کند را افزایش نمی‌دهد. این نوع برخورد با این موضوع، چیزی بیشتر از ارضای احساسات شخصی خواهد بود. با این حال، شاید این مسئله نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد. من معمولاً فقط توجهم را به  ملت‌ها معطوف می‌کنم اما گاهی اوقات وقتی یک سیاستمدار قدرتمند صحبت می‌کند - به‌ویژه زمانی که آن فرد با کشور من دشمنی می‌کند یا کسی است که با او مخالفم - از فرآیند متفاوتی استفاده می‌کنم. اولین قدم برای شکست دادن دشمن، چه در سیاست، چه در تجارت و یا در هر عرصه دیگری، این است که بفهمیم ساختار ذهنیت آنها چگونه است و چگونه فکر می‌کنند. ابتدا شما باید این واقعیت را بپذیرید که آنها خودشان را شیطان یا احمق نمی‌دانند. در اینجا اصلاً مهم نیست که احساس شما درباره آن فرد چیست و به شما چه می‌گوید، نمی‌توانید و نباید اجازه دهید احساسات شما،  به هر طریقی، واقعیت را پنهان کرده و بر آن پرده بکشد. شما می‌توانید با استفاده از یک نیروی بی‌رحم حریف‌تان را شکست دهید اما اگر آن نیروی بی‌رحم را در اختیار نداشته باشید، آن‌وقت شاید براندازی امکان‌پذیر باشد. برای رسیدن به این هدف، باید دیدگاه دشمن‌تان را نسبت به خود درک کرده و به آن احترام بگذارید. همیشه باید خودتان را جای آنها بگذارید و به جای آنها فکر کنید. نفرت از دشمن و یا تحقیر عجولانه او، منجر به شکست خواهد شد.

این اصل در جنگ‌های بزرگ نیز صادق است. برای مثال، جنگ ویتنام در آمریکا با درک بسیار کمی از ساختار ذهنیت ویت‌کنگ‌ها آغاز شد. بسیاری در ایالات متحده آمریکا از آنها با عنوان شرور و شیطانی نام بردند.  هوشی مینه رهبر انقلابی ویتنام علناً در مورد اینکه جنگ چگونه پیش خواهد رفت، صحبت کرد، اما ما حرف‌هایش را ذیل عنوان دروغ و اباطیل نشنیدیم و ردشان کردیم. سطحی بودن شیوه تفکر ما و ناتوانی ما در درک سخنان هوشی مینه باعث شد که ویتنامی‌ها موفق شوند جان 50 هزار نیروی ارتش آمریکا را در میدان نبرد بگیرند.

پوتین گفته که این ناتو بوده که جنگ علیه روسیه را آغاز کرده و روسیه را مجبور به اقدام متقابل و دفاع از خود کرده است. او در این مصاحبه مدعی شد که لهستان و کشورهای حوزه بالتیک به دلیل تاریخ مشترک‌شان، در نهایت بخشی از روسیه به حساب می‌آیند. البته این نتیجه‌گیری از خوانش تاریخ، نادرست است. پوتین یک سیاستمدار است و سیاستمداران معمولاً زیاد دروغ می‌گویند. اما اگر فردی بتواند دروغ‌هایشان را به درستی و به دور از احساسات تحلیل کند، آن‌وقت است که می‌تواند حقیقت را از میان دروغ‌هایشان آشکار کند و تنها به همین دلیل است که تماشای مصاحبه‌هایی از این دست بسیار مفید است. با تشکر از همه کسانی که مقاله مرا مطالعه کردند و با تشکر از کسانی که نظرات خود را برای من نوشتند.

توضیح: مقاله نخست و مورد اشاره جورج فریدمن در شماره 448 مورخ شنبه 28 بهمنماه در همین ستون در صفحه 8 منتشر شده است.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
  • برای اولین بار از زمان آغاز جنگ اوکراین، کاخ سفید به کی‌یف اجازه داد تا از «سامانه‌ موشکی تاکتیکی ارتش آمریکا» موسوم…

  • ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌‌جمهوری اوکراین روز سه‌شنبه، پس از اعلام خبر شلیک نخستین موشک آمریکایی میان‌برد به خاک روسیه با…

  • دونالد ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا…

سرمقاله
آخرین اخبار