چالشها و چشمانداز توافق صلح جمهوری آذربایجان و ارمنستان
دولت ارمنستان پس از دیدار سهجانبه رئیسجمهور آذربایجان، نخستوزیر ارمنستان و صدراعظم آلمان در حاشیه نشست امنیتی مونیخ، اعلام کرد ایروان و باکو در این دیدار توافق کردند فعالیتها برای رسیدن به صلح ادامه یابد. آخرین تحول مهمی که در روابط آذربایجان و ارمنستان صورت گرفته، دیدار اخیر بین جیحون بایرامف، وزیر امور خارجه آذربایجان و آرارات میرزویان، وزیر خارجه ارمنستان در برلین بود که نتیجه خاصی از آن حاصل نشد. به جز آن، چند مورد درگیری نظامی جزئی نیز بین نیروهای نظامی دو کشور در مرزها اتفاق افتاد. در این رابطه خبرهای زیادی منتشر میشود؛ از جمله اینکه پیشنویس این توافق آماده است و شرط و شروطها نیز از سمت باکو و ایروان به یکدیگر اعلام شده است. منتهی هنوز خیلی از مسائل درباره معاهده صلح مبهم است و مشخص نیست که چه شرط و شروطی از سوی آذربایجان و ارمنستان گذاشته شده است. البته با ارزیابی صحبتهای مقامات دو کشور و مطالبی که در روزنامهها و رسانهها منتشر میشود، میتوان گفت که جمهوری آذربایجان، ارمنستان را تحت فشار قرار داده تا قانون اساسیاش را تغییر دهد و مفادی که به قرهباغ کوهستانی و پیوندهای قرهباغ کوهستانی با ارمنستان مربوط میشود را از سند استقلالی که در قانون اساسی نیز به آن استناد شده است، حذف کند؛ علاوه بر این، مطالبات ترکیه از ارمنستان را نیز شاهد هستیم؛ از جمله در مورد صرفنظر کردن از پیگیری دیدگاههای نسلکشی ارامنه در سال 1915 توسط ترکها و همچنین ادعاهای ارضی درباره بخشهایی از ترکیه که ایروان آن را ارمنستان غربی اطلاق میکند و مدعی است که ارمنستان اصلی همان منطقه است. یکی از مطالباتی که جمهوری آذربایجان از ارمنستان دارد واگذاری جنوب ارمنستان به جمهوری آذربایجان و ترکیه است. از این مسئله بعضاً تحت عنوان راه مواصلاتی یا دالان زنگزور یاد میشود که براساس آن، باید منطقه سیونیک به باکو و آنکارا واگذار شود. در این بین ارمنستان نیز به نوبه خود مطالباتی دارد، ازجمله در مورد اینکه مرز بین دو کشور چگونه تعیین شود. نقشههایی که باکو به آنها استناد میکند مربوط به دهه 1920 است که براساس آن، جنوب ارمنستان به آذربایجان تعلق میگیرد اما ارمنستان میخواهد که باکو از این نقشهها صرفنظر کند و به نقشههایی که در آخر دوره حکومت شوروی سابق یعنی دهه 1970 و 1980 در مرزبندی بین جمهوریهای شوروی وجود داشت، استناد کند. یعنی بر این اساس مرزها را تعیین و زمینه درگیریهای مرزی را از بین ببرند. امروز اختلافات اصلی بین باکو و ایروان روی این موارد است و به نظر نمیآید چشمانداز روشنی برای حل این اختلافات وجود داشته باشد. مطالبات باکو بسیار حداکثری و تحقق آنها به معنای تضعیف و نابودی ارمنستان است. ارمنیها نیز نسبت به این موضوع آگاه هستند. حتی طیف غربگرای سازشکاری مانند طیف کنونی که در ارمنستان حاکم است نیز واقف است که اگر شرط و شروط باکو و علیاف عملیاتی شود به این معناست که بر کوچک شدن کشور ارمنستان مهر تایید زدهاند. در صورت پذیرش شروط باکو ممکن است ارمنستان به مرور از بین برود. این مسئله در مقالات علمی در دانشگاههای ترکیه و آذربایجان نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد که اگر این شروط عملیاتی شود، عملاً در آینده ارمنستانی وجود نخواهد داشت و اگر هم باشد یک کشور بسیار کوچک تحت تاثیر ترکیه و جمهوری آذربایجان خواهد بود. اگر معاهده صلح امضا نشود درگیریها ادامه خواهد داشت چون توازن قوا بین دو طرف به هم خورده است و جمهوری آذربایجان به شدت مسلح شده است. همچنین در ماههای اخیر مشاهده کردیم که ارمنستان نیز به سمت تسلیحاتی شدن بیشتر پیش میرود و حتی تسلیحاتی از فرانسه و هند به ارمنستان انتقال داده شده است. تحریک باکو و ایروان از سمت قدرتهای بیگانه باعث میشود که درگیریها ادامه داشته باشد. هرچند ممکن است به یک جنگ گسترده منجر نشود، اما درگیریهای محدود تداوم خواهد داشت. البته یک جنگ گسترده نیز کاملاً دور از تصور نیست. بعد از جنگ اخیر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، نفرت قومی بین طرفین بهشدت افزایش یافته است و همین مسئله احتمال جنگ و درگیری گسترده را بیشتر کرده است.