| کد مطلب: ۱۰۷۹۲
سلاح پوتین برای ادامه جنگ

سلاح پوتین برای ادامه جنگ

تحلیل اکونومیست از تقویت نقش بوروکرات‏های ثروتمند روسیه در حمایت از جنگ

در بحبوحه جنگ و تحریم، در اوایل نوامبر نمایشگاهی از «دستاوردهای اقتصاد ملی» در مسکو برگزار شد. ساختمان این نمایشگاه که بازسازی آن تازه به پایان رسیده، مربوط به دوران شوروی است و در سال 1939 درست چند هفته قبل از حمله آلمان و روسیه به لهستان افتتاح شد تا وحشت و گرسنگی سال‌های قبل را پنهان کند؛ در عوض نمایشی بود از عجایب علوم در دوران شوروی و ستایش خوبی‌های جمعی‌سازی (سیاست پیوستن چندین مزرعه خصوصی، صنایع و غیره با یکدیگر به‌گونه‌ای که توسط جوامعی یا دولت کنترل شوند). در راهروی این نمایشگاه بستنی‌های مخصوصی برای بازدیدکنندگان تدارک دیده‌ بودند و مجسمه 25متری استالین با نگاهی سخاوتمندانه به پایین خیره شده بود. در دوران استالین در جریان اجرای تغییرات رادیکالی در سیاست‌های اقتصادی موسوم به «چرخش بزرگ» میلیون‌ها نفر جان خود را از دست دادند و اقتصاد و جامعه روسیه کاملاً تغییر شکل داد، اما تمام این موارد به‌عنوان پیشرفت بدون تحریف در این نمایشگاه به تصویر کشیده شدند. 

داستان بازسازی نمایشگاه امروز هم همین است، ساختمانی که در دوران رهبری ولادیمیر پوتین با دالانی مدرن و پر از صفحه نمایش از بازدیدکنندگان با افتخارات 20 سال گذشته پذیرایی می‌کند. غرفه‌ای که برای ستایش نواحی روسیه است، استان‌های دونتسک، خرسون، لوهانسک و زاپوریژیا را هم در بر دارد که ارتش روسیه هم‌اکنون در تلاش است تا آنها را از اوکراین بگیرد. تنها اشاره به ادامه جنگ و خون‌ریزی، گلی است ساخته‌شده با تکه‌تکه‌های ترکش. آغاز بزرگترین جنگ در اروپا از سال 1945 منجر به بازگشت وضعیت پلیسی در درون روسیه و روندهای اصلاحی و غربی‌سازی ابتدای دوران پس از شوروی را رقم زده که نمونه آن در هیچ‌جا دیده نمی‌شود. 

در این نمایشگاه هیچ اثری به‌ویژه از شوک و سردرگمی روزهای اول جنگ دیده نمی‌شود؛ زمانی که ارزش روبل رو به سراشیبی رفت، صدها هزار نفر از کشور فرار کردند و موجی از اعتراضات شهرهای روسیه را تکان داد. پوتین از آن زمان توانست اقتصاد را به لطف قیمت بالای نفت به ثبات برساند و در سرکوب عقاید مخالفان به لطف سرکوب شدید عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته باشد. این امر به او اجازه داد تا وفاداری نخبگان را به خود حفظ کند و به نوبه خود به کشور کمک ‌کند با شرایط جدید سازگار شود. با این وجود موازنه جدید متزلزل و ناپایدار است چون اقتصاد و به‌ویژه استخدام نیروهای جدید نظامی تهدیدی برای وقوع آشوب‌های بیشتر به شمار می‌روند. 

بره‌ای که بره نیست 

ظاهراً اکثر روس‌ها جنگ در اوکراین را که به زودی دوساله می‌شود، متواضعانه پذیرفته‌اند. دوسوم روس‌ها به مؤسسه نظرسنجی Russian Field می‌گویند، کشور در مسیر درستی حرکت می‌کند و بیش از نیمی از آنها می‌گویند، جنگ در اوکراین به خوبی پیش می‌رود. نالالیا زوبارویچ، استاد دانشگاه اخیراً در مصاحبه‌ای می‌گوید: «می‌دانستم که جامعه کاملاً سازگار است اما باز هم انتظار این میزان باورنکردنی از سازگاری روانی را نداشتم. مردم خود را (از جنگ) جدا کرده‌اند و تلاش می‌کنند زندگی قبلی و معمول خود را داشته باشند.»

اعتراضات صریح به دلایل واضح نادر است. در 16 نوامبر، الکساندرا اسکوچیلنکو، هنرمند و کنشگر، به دلیل نوشتن پیام‌های ضدجنگ روی برچسب قیمت اجناسی در سوپرمارکتی در سن‌پترزبورگ به مدت 7 سال زندانی شده است. (روی یکی نوشته بود: پدر پدربزرگم در جنگ جهانی دوم نجنگید که روسیه بتواند به کشوری فاشیستی تبدیل شود و به اوکراین حمله کند). فقط صلح‌طلبان نیستند که تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند: دست‌کم یک معترض ملی‌گرای افراطی، ایگور گرکین، سرباز بازنشسته و بلاگر، به دلیل شکایت از اینکه پوتین به اندازه کافی با تمام قوا نمی‌جنگد نیز زندانی شده است. 

دست‌کم 74درصد می‌گویند، از اینکه پوتین توافقنامه صلحی را فوراً امضا کند خوشحال می‌شوند. 

شاید با اینکه غافلگیرکننده نباشد، هر چه مردم جوان‌تر باشند و هر چه اخبار را به جای تلویزیون دولتی بیشتر از شبکه‌های اجتماعی دریافت کنند، بیشتر هم نسبت به جنگ دیرباور می‌شوند. تکان‌دهنده‌تر آن است که با این حال هر چقدر مردم پولدارتر و تحصیل‌کرده‌تر باشند، حمایت بیشتری نشان می‌دهند. یکی از استادان دانشگاه اهل روسیه در مقاله‌ای که در مجله آنلاین Meduza منتشر شد، توضیح می‌دهد که طبقه بزرگی از بوروکرات‌ها و اهالی کسب‌وکار وجود دارند که جایگاه خود را از طریق حمایت‌ها و اینکه چه کسی سردمدار رژیم می‌شود تا از آن محافظت کند، به دست آورده‌اند. این استاد دانشگاه می‌نویسد: «تعداد آنها به میلیون‌ها نفر می‌رسد و در اقتصاد اخلاقی (تلفیق اقتصاد و اخلاق) خشونت نظامی را گنجانده‌اند». 

بخشی از آن به این دلیل است که چنین افرادی را می‌توان همانند دیگران با ترس و وحشت کنترل کرد. در ماه‌های اولیه جنگ، موجی از مرگ‌های مشکوک تاجران و مدیران شرکت‌های دولتی به تزریق وفاداری کمک کرد. رئیس هیئت‌مدیره Lukoil بزرگترین شرکت نفتی خصوصی روسیه چند ماه پیش، پس از آنکه هیئت مدیره این شرکت بیانیه‌ای با درخواست آتش‌بس منتشر کرد، از پنجره بیمارستانی به بیرون پرت و کشته شد. تحریم‌های کشورهای غربی علیه اُلیگارش‌ها به باقی ماندن پولدارها در هیئت‌مدیره کمک کرده است. 

روی برگرداندن 

اما کارمندان دولت و تاجران هم تجربه‌های طولانی‌مدتی از سرکوب ظلم‌ها و عملکرد سیستم دارند. خیلی‌ها از بوروکراسی شوروی به آرامی عبور کرده‌اند. میخائیل کومین که درباره تکنوکرات‌های روسی تحقیق کرده، می‌گوید: «آنها نه با ایدئولوژی بلکه با وفاداری به نهادی که در آن کار می‌کنند، پیش می‌روند، می‌خواهند بانک مرکزی باشد یا وزرات دارایی.» آنها وظیفه شناور نگه داشتن سکان دولت را به‌عنوان چالشی حرفه‌ای برعهده دارند نه یک مسئله اخلاقی.

مکسوت شادائف، وزیر 44ساله تحولات دیجیتال مثال خوبی است. او  در دهه 90میلادی سال‌ها در یک شرکت خصوصی آی‌تی کار کرد تا اینکه به دولت پیوست تا به ساخت یک پورتال وب کاربرپسند و شیک و یک اپلیکیشن موبایلی کمک کند که به شهروندان اجازه دسترسی به خدمات عمومی مثل گرفتن وقت دکتر و ثبت‌نام کودکان در مدرسه را می‌دهد. او حالا از همان مهارت‌ها استفاده کرده که در ساخت سیستم «گولاگ دیجیتال» (گولاگ: اردوگاه‌های کار اجباری در مناطق سردسیر شوروی) به کار رفته بود؛ سیستم ثبت‌نام جامع، برای کمک به ردگیری مردانی که برای استخدام واجد شرایط‌اند. 

به همین ترتیب، کسب‌وکارهای روسی به ثبات اقتصاد کمک کرده‌اند، نه به خاطر اینکه علاقه‌ای به دولت دارند بلکه به این دلیل که می‌توانند با تغییرهای بزرگ، غیرمنتظره و اغلب مستبدانه در موقعیت‌ها به‌خوبی کنار بیایند. آندره یاکوفلف از دانشگاه هاروارد در نظرسنجی‌ای که از کارآفرینان روسی انجام داده، می‌گوید آنها با وجود پشت‌سر گذاشتن چند بحران مالی و جنگ دائمی با بوروکرات‌های غارتگر، اهمیت بسیاری در آمادگی برای بدترین اتفاق‌ها قائل‌اند. در عین حال توقف واردات از کشورهای غربی و تعطیلی شرکت‌های غربی موقعیت خوبی را برای شرکت‌های روسی به‌وجود آورده است. در عین حال، کنترل سرمایه از سوی بانک مرکزی به جز سرمایه‌گذاری در روسیه گزینه‌های زیادی را برای آنها باقی نگذاشته است. دولت وام‌هایی را در اختیار سرمایه‌گذاران قرار داده و حتی دستور داده بوروکرات‌ها هیچ اذیت و آزاری ایجاد نکنند. 

البته کاهش دلارهای ناشی از فروش نفت از سراسر اقتصاد روسیه نیز کمک کرده است. در سال اول جنگ، روسیه 590 میلیارد دلار از صادرات درآمد داشت که بیشتر آن از صادرات نفت و گاز بود. براساس محاسبات Re: Russia، شبکه‌ای از کارشناسان، این میزان درآمد 160 میلیارد دلار بیشتر از میانگین سالیانه در دهه گذشته بوده است. در سال دوم، درآمدها احتمالاً همچنان 60 میلیارد دلار بالاتر از میانگین باشند. Re: Russia معتقد است که هزینه جنگ سالیانه حداقل 100 میلیارد دلار است، پس درآمد اضافی حاصل از فروش نفت بیشتر هزینه‌های آن را پوشش می‌دهد.  بودجه دولت در سال گذشته 26درصد افزایش پیدا کرد و سال آینده 16درصد دیگر افزایش خواهد یافت. هزینه‌های دفاعی در سال آینده تقریباً دو برابر می‌شوند و به 6درصد از تولید ناخالص داخلی می‌رسند که بالاترین میزان از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. هزینه‌های دفاعی فعلاً یک‌سوم تمام هزینه‌های دولت را دربرمی‌گیرند. این در حالی است که هزینه‌ها در بخش‌های بهداشت و آموزش پس از تصحیح اثر تورم رو به کاهش بوده است. چنانچه آنتون سیلوانوف، وزیر دارایی اخیراً اعلام کرد: «تاکید اصلی بر تضمین پیروزی ماست. ارتش، توانایی دفاعی، نیروهای نظامی و جنگنده‌ها؛ هر آنچه که برای مبارزه در جبهه جنگ مورد نیاز است، هر آنچه برای پیروزی در جنگ مورد نیاز است به بودجه مربوط می‌شود.»  چنین ولخرجی‌های گزافی برای مدت نامحدود پایدار نخواهد ماند. بانک مرکزی برای مهار تورم فزاینده‌ای تلاش می‌کند که در سه ماه سوم امسال به 12درصد رسید و نرخ بهره را به 15درصد افزایش داده است. در این میان مسئولان، صادرکنندگان را مجبور می‌کنند تا با تبدیل درآمدهای خود به روبل از کاهش ارزش بیشتر آن جلوگیری کنند؛ اقدامی که تورم را تشدید می‌کند. براساس نظرسنجی Russian Field حدود 43درصد از روس‌ها انتظار دارند شرایط اقتصادی‌شان در یکی دو سال آینده بدتر شود درحالی‌که فقط 21درصد انتظار دارند بهتر شود. 

با این حال در حال حاضر، رونق اقتصادی بسیاری وجود دارد، به‌ویژه در بخش‌های خاصی از اقتصاد و در بخش‌های خاصی از جامعه روسیه. الکساندرا پروکوپنکو و پاول لوزین در اندیشکده Carnegie Russia Eurasia  استدلال می‌کنند: «برخلاف نفت، این سلاح است که باعث رشد صنایع می‌شود.» ساخت‌وساز، مصرف کالاها و خدمات در مناطق نزدیک به منطقه جنگی یا مناطقی که کارخانه‌های مهمات‌سازی زیادی وجود دارد، در حال رشد هستند. از زمانی که روابط با اروپا ضعیف شده برای گسترش تجارت با آسیا سرمایه‌گذاری سنگین در زیرساخت‌های مناطق شرق دور انجام شده است. 

مسکو و سن‌پترزبورگ از نظم جدید سود چندانی نمی‌برند اما مناطق صنعتی فقیرنشین، منطقه حیاتی پوتین، پس از سال‌ها زندگی بهتری پیدا کرده‌اند. در ایژفسک، شهری فقیر در نزدیکی کوه‌های اورال که در آن اسلحه، موشک و تجهیزات جنگ الکترونیک تولید می‌شود، میانگین درآمد از زمان شروع جنگ 25درصد افزایش پیدا کرده است. در این شهر وکوس ویل، سوپرمارکتی که محصولات ارگانیک می‌فروشد و یک رستوران پان‌آسیایی به نام رویال رولزی اخیراً افتتاح شده‌اند. در روستوف-نا-دونو، منطقه‌ای نظامی که شامل خط مقدم است، گردش مالی رستوران‌هایی که غذای بیرون‌بر می‌فروشند، 77درصد افزایش یافته است. زوبارویچ می‌گوید: «مردان زیادی با اشتهای زیاد به اینجا آمده‌اند.»

منطقه ساحلی وسیع و فقیر روسیه نیز از پول نقدی که مقامات به منظور جذب نیروهای بیشتر در اختیار ارتش می‌گذارند، بهره می‌برند. آنهایی که داوطلب می‌شوند 195هزار روبل در ماه حقوق دریافت می‌کنند که 4 برابر میانگین درآمد تازه افزایش یافته ایژفسک است. آنها همچنین هنگام ثبت‌نام پاداشی به ارزش 195 هزار روبل را یکجا دریافت می‌کنند. خانواده‌های افرادی که در جنگ کشته می‌شوند مبالغ سخاوتمندانه‌ای نیز دریافت می‌کنند. ولادیسلاو اینوزمتسف، اقتصاددان روسی در مؤسسه لهستانی مطالعات پیشرفته در ورشو تخمین می‌زند حقوق و غرامتی که خانواده هر سربازی که پس از 5 ماه خدمت کشته می‌شود در کل به حدوداً 15 میلیون روبل می‌رسد. برای هر مرد روسی به‌طور میانگین 30 سال طول می‌کشد تا چنین درآمدی داشته باشد. میل به زندگی برای هر مرد روسی 65 سال است. اینوزمسف می‌گوید، رژیم پوتین تلاش می‌کند کشته شدن در جنگ را از نظر اقتصادی به انتخابی منطقی تبدیل کند. با این وجود به نظر می‌رسد روسیه مشکل کمبود نیروی انسانی دارد. بسیج اجباری که یک سال پیش برای اولین بار از زمان جنگ جهانی دوم اعلام شد،  وحشت و خشمی را ایجاد کرد. کمیسیون‌های نام‌نویسی به آتش کشیده شدند و صدها هزار نفر از مردان جوان یا از کشور فرار کردند یا در داخل روسیه پنهان شدند. آنهایی که فراخوانده شدند با این وعده که تنها 6 ماه خدمت می‌کنند همچنان در خط مقدم باقی مانده‌اند. این امر منجر به وقوع جنبش‌های اعتراضی به رهبری زنان و مادران‌شان موسوم به «لعنت شده جنگ» شد. یکی از مادران در ویدئویی که به‌طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد با آشفتگی می‌گوید: «ما فرزندان‌مان را به‌دنیا نمی‌آوریم که کشته شوند.»  پلیس نه‌تنها در جست‌وجوی سربازان فراری بلکه به دنبال مهاجرانی از آسیای مرکزی است که ظاهراً برای خدمت سربازی تحت فشار قرار داشتند. نیروهای پلیس اخیراً به سوله‌هایی حمله کردند که متعلق به بزرگترین خرده‌فروش آنلاین روسیه موسوم به Wildberries بودند و آن را تعطیل کردند. گه‌گاهی به خوابگاه‌های دانشجویی نیز حمله می‌شود. 

در این میان دوما، پارلمان روسیه برای اعزام نیروهای بیشتری آماده می‌شود. بالاترین سن برای خدمت اجباری از 27سال به 30 سال رسیده است. مدت زمانی که سربازان به‌عنوان نیروی ذخیره باقی می‌مانند، به 5 سال و برای افسران جوان به 60 سال افزایش یافته است. قانون تغییر کرده تا کارفرماها کارمندان خود را برای خدمت نظامی معرفی کنند. همانطور که آندری کارتوپولوف، رئیس کمیته دفاعی دوما توضیح می‌دهد: «این قانون برای جنگی بزرگ نوشته شده، برای بسیج فراگیر و الان می‌توانید بوی آن جنگ بزرگ را در هوا حس کنید.» 

اما کمبود نیروی انسانی تنها مشکل ارتش نیست. الکساندر گولتس، نویسنده «اصلاحات نظامی و نظامی‌گری در روسیه» استدلال می‌کند، روسیه با مشکل کمبود افسران، ظرفیت آموزش و تجهیزات روبه‌روست. هر چقدر هزینه‌های نظامی بالاتر برود به احتمال زیاد باز هم به‌شدت کافی نخواهد بود. صنایع تولیدکننده تسلیحات روسیه به‌طور آشکار فاسد است: برخی تخمین می‌زنند میزان رشوه‌هایی که پرداخت می‌شوند دوبرابر هزینه تهیه تجهیزات باشند. مسئله کمبود نیروهای ماهر نیز وجود دارد. یوری بوریسف، معاون نخست‌وزیر می‌گوید که به 400هزار مهندس، کارشناس آی‌تی و مدیر نیاز دارد. 

برای حمایت از اقدامات جنگی صحبت از افزایش کنترل دولت بر اقتصاد وجود دارد. دنیس مانتوروف، معاون نخست‌وزیر که بر تهیه تجهیزات نظامی نظارت دارد، گفته برنامه‌ریزی دولتی ممکن است مجدداً در صنایع دفاعی وارد شود. الکساندر باستریکین، رئیس آژانس مبارزه با فساد و همکلاسی پوتین در دانشگاه اخیراً گفت: «ما درباره امنیت اقتصادی در شرایط جنگی صحبت می‌کنیم... بیایید مسیر ملی‌ شدن بخش‌های اصلی از اقتصادمان را طی کنیم.» 18 کمپانی بزرگ در سال 2023 ملی شده‌اند که برای بسیاری از آنها به نام بازیابی اموال غارت‌شده به دولت این اقدام انجام شده است. دادستان کل روسیه به پوتین گزارش داده است که دادگاه‌ها 24هزار پرونده شامل از دست رفتن ملک دولتی را بررسی کرده‌اند. 

شرکت‌های دولتی نقش حتی بزرگتر و متنوع‌تری در زندگی روس‌ها بازی می‌کنند. مثلاً گازپروم، شرکت انحصاری گاز دولتی روسیه مالک چندین رسانه است. این شرکت همچنین برای چندین بریگارد نظامی بودجه، تجهیزات و نیروی انسانی تامین کرده است. روزنفت، غول نفتی دولتی، کشتی‌هایی می‌سازد و بر پروژه‌‌ای تحقیقاتی درباره گونه‌های اوراسیایی ژنوم انسانی نظارت می‌کند.  بوروکرات‌هایی که بر این امپراطوری‌های وسیع نظارت می‌کنند اغلب به ادعای خود تاجرانی هستند که منافع متقابلی دارند. مثلاً مانتورف عضوی از هیئت مدیره روستک، مجتمع دفاعی دولتی است. رئیس روستک، سرگئی چمزوف مامور پیشین ک.گ.ب است که در آلمان شرقی در کنار پوتین خدمت کرده بود. سرمایه‌گذاری‌های مختلف خانواده‌های چموزف و مانتورف به‌طور مشترک شامل بنادر، هتل‌ها، املاک لوکس و یک باغ انگور می‌شود.  الگوی رایج‌تر برای فرزندان دوستان پوتین و دستیارانش، گرفتن نقش‌های مهم در صنایع و دولت است. دیمیتری پاتروشف، وزیر کشاورزی پسر نیکولای پاتروشف، دبیر شورای امنیت ملی است. کاترینا تیخونوا، دختر پوتین، رئیس کمیته گروهی از لابی‌گران روسیه برای  استقلال واردات از کشورهای خارجی است. پسر معاون رئیس‌دفتر پوتین و برادرزاده تاجری که گفته می‌شود یکی از نزدیک‌ترین معتمدان و مدافعان حمله به اوکراین است به‌طور مشترک مالک بخشی از  ویکونتاکته، بزرگترین پلتفرم شبکه اجتماعی روسیه هستند.  

تصمیم روسیه برای ممنوع کردن فیس‌بوک و اینستاگرام در آغاز جنگ باعث شد فقط در عرض چند هفته تعداد کاربران وی‌کونتاکته به 4 میلیون نفر برسد. ضریب نفوذ هم‌اکنون 75درصد است و فرض بر این است که نیروهای امنیتی از نزدیک آن را کنترل می‌کنند و در انتشار پیام‌هایی در حمایت از جنگ نقش اساسی دارند. کریل روگوف، بنیانگذار Re:Russia می‌گوید: «این رویای پوتین است و الگویی ایده‌آل: همه‌چیز در یک مکان توسط کودکان تحت نظارت ک.گ.ب اداره می‌شود.»

 

قهرمان یک جنایت

پوتین برای توجیه بازسازی اقتصاد روسیه و برای توضیح کمبود موفقیت‌های نظامی، جنگ را نه با اوکراین بلکه با غرب جایگزین کرده که در آن از اوکراین صرفاً به‌عنوان دژکوبی برای ضربه زدن به روسیه استفاده می‌شود. در کتاب‌های درسی تاریخی دانش‌آموزان توضیح داده می‌شود که روسیه همیشه در شرایط جنگی با غرب بوده و همیشه باقی خواهد ماند. این روایت به پوتین اجازه می‌دهد اقدامات هرروزه را یک پیروزی نشان دهد. رئیس‌جمهور روسیه در سخنرانی سالگرد حمله به اوکراین گفت: «توانمند کردن کمپانی‌های روسی برای بهره‌برداری موفقیت‌آمیز از بازار یک پیروزی است. ساخت کارخانه‌های پیشرفته و کیلومترها جاده‌های جدید یک پیروزی است. اکتشافات علمی و فناوری‌های جدید، این موارد هم پیروزی هستند.» 

چنین صحبت‌هایی به تناقض در مرکز رویکرد پوتین در جنگ اشاره دارد. پوتین می‌خواهد هم نیروهای انسانی بیشتر و هم پول بیشتری را برای مبارزه بسیج کند و در عین حال رضایت روس‌ها را با کمترین اختلال ممکن در زندگی‌شان تضمین کند. چنانچه قدرت و منابع بیشتری در داخل روسیه توزیع شود، این تناقض چشمگیرتر می‌شود. متزلزل‌ترین لحظه رژیم پوتین در ماه ژوئن اتفاق افتاد؛ زمانی که جر و بحث‌ها بین ارتش و شبه‌نظامیان واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین و دوست نزدیک پوتین به شورشی تمام‌عیار تبدیل شد. با اینکه پریگوژین به سرعت عقب‌نشینی کرد و بعدها در یک سانحه هوایی راحت کشته شد اما یادآور این موضوع بود که موازنه منافع رقابتی در الیت روسیه کار آسانی نیست. با افزایش نابسامانی اقتصادی و کمبود بیشتر منابع، این درگیری‌ها فقط بیشتر می‌شوند. 

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
  • برای اولین بار از زمان آغاز جنگ اوکراین، کاخ سفید به کی‌یف اجازه داد تا از «سامانه‌ موشکی تاکتیکی ارتش آمریکا» موسوم…

  • ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌‌جمهوری اوکراین روز سه‌شنبه، پس از اعلام خبر شلیک نخستین موشک آمریکایی میان‌برد به خاک روسیه با…

  • دونالد ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار