| کد مطلب: ۴۵۷۲۸

روایت حقیقت با بحران کاغذ

۱۷ مردادماه، سیل تبریکات از یمین و یسار برای خبرنگاران و اهالی رسانه سرازیر می‌شود. این یک روز خبرنگار بر صدر می‌نشیند و به چشم همه می‌آید. از من بپرسید؛ خبرنگاری یک حرفه است، مثل همه‌ی حرفه‌های دیگر. نه تقدسی دارد، نه ویژه‌تر است و نه پایین‌تر و نه بالاتر. خبرنگاری همان‌قدر مهم است که پزشکی، نانوایی و پاکبانی.

روایت حقیقت با بحران کاغذ

۱۷ مردادماه، سیل تبریکات از یمین و یسار برای خبرنگاران و اهالی رسانه سرازیر می‌شود. این یک روز خبرنگار بر صدر می‌نشیند و به چشم همه می‌آید. از من بپرسید؛ خبرنگاری یک حرفه است، مثل همه‌ی حرفه‌های دیگر. نه تقدسی دارد، نه ویژه‌تر است و نه پایین‌تر و نه بالاتر. خبرنگاری همان‌قدر مهم است که پزشکی، نانوایی و پاکبانی. یک روز در این کشور پزشک نباشد، چه می‌شود؟ یک روز همه‌ی نانوایی‌ها کار نکنند، احتمالاً خیلی‌ها شب را گرسنه صبح کنند. فقدان پاکبان‌ها که زودتر از همه به چشم می‌آید.

بماند که از قرار معلوم، عمده‌ی پاکبان‌های زحمت‌کش، مهاجران افغانستانی بوده‌اند و در نبودشان باید منتظر چهره‌ی کثیفی از شهر باشیم. باری، خبرنگاری را خیلی‌ها در زمانه‌ی امروز، عصر شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جست‌وجوگر و شهروند-خبرنگارها، دیگر شغلی غیرضروری و بی‌مصرف می‌دانند. این تلقی هم اشتباه است. ازقضا، در دوران پالودگی اطلاعات و سیل خبرها، کار خبرنگاری بیشتر از هر زمان دیگری ضروری است. اینکه رسانه و خبرنگاری باشد تا مردم بتوانند به آن‌ها اعتماد کنند و سره را از ناسره تشخیص دهند.

گوگل، اینستاگرام و هوش مصنوعی شاید حتی زمانی آدم‌ها را از کار پزشکی بی‌نیاز کند و یک روز بتواند تشخیص دهد که بیمار سرطان دارد و بهترین برنامه‌ی درمانی برای او چیست، ولی حتی همان روز هم نمی‌تواند مردم را از خبرنگار بی‌نیاز کند. اگر خبرنگارانی نبودند، امروز همین صدای ناچیز هم از غزه بیرون نمی‌آمد و هیچ‌کس از آنچه در آنجا می‌گذرد، خبردار نمی‌شد.

مثال غزه و رژیم اسرائیل را می‌زنم؛ چراکه اولاً دهشتناک‌ترین فاجعه‌ی انسانی است که در این جهان در حال رخ‌دادن است و ثانیاً اسرائیل توان مدیریت رسانه‌های جریان اصلی را دارد. نه‌فقط این توان را دارد، بلکه از دهه‌ها پیش با استراتژی‌های پیچیده و کار رسانه‌ای گسترده، سعی کرده است از خود وجهه‌ی مطلوبی در عالم بسازد. این قدرت را جنایتکاران و دیکتاتورهای دیگر کمتر دارند. توان آن‌ها در حد مدیریت رسانه در حوزه‌های محدود است. اسرائیل، چون مهره‌ی اصلی در نظم فعلی جهانی است، توانسته چنین موفق عمل کند.

ولی با همه‌ی این دستگاه عریض و طویل، با همه‌ی سانسور و سوگیری شبکه‌های اجتماعی اصلی، با همه‌ی حذف خبرنگاران مستقر در غزه، راویان حقیقت و واقعیت در غزه ـ خبرنگارانی که دیگر از گرسنگی توان نوشتن ندارند ـ توانستند با آن هیمنه، اسرائیل را بشکنند و امروز می‌بینیم که مردمان آزاده‌ی جهان در غرب و شرق، خیابان‌ها را ضد سیاست‌های اسرائیل تسخیر می‌کنند. اگر این خبرنگاران نبودند و کار حرفه‌ای‌شان را درست انجام نداده بودند، حالا تنها روایت موجود، روایت نتانیاهو و یارانش بود. این‌ها را گفتم که بگویم: کار حرفه‌ای خبرنگاری هنوز هم اهمیت دارد.

همان اندازه که آن پرستار در غزه کماکان ایستاده و زخمی‌ها را تیمار می‌کند، یا آن نانوا که تا آردی بود نان می‌پخت. برای همین، روز خبرنگار همان‌قدر باید ارج داده شود که روز پرستار، پزشک، نانوا و هر شغل دیگری که خیری عمومی در پیش دارد یا کاری از کارهای مردم را راه می‌اندازد. اقبال سیاستمداران، شرکت‌ها و دیگران به روز خبرنگار و سبقت گرفتن از یکدیگر برای تبریک گفتن، به این دلیل است که خبرنگاری حرفه‌ای ا‌ست که سروصدا دارد. آدم‌ها یا از سروصدا واهمه دارند یا وقتی به نفع‌شان باشد از آن خوش‌شان می‌آید.

روز خبرنگار امسال هم به روال همیشه، همه مقامات کشوری، لشکری و بخش خصوصی و همه، احتمالاً از سر مهر تبریک‌های مختلف گفتند.  اما به‌جای همه‌ی این‌ها، کاش رئیس‌جمهور که توصیه به شجاع‌بودن کرده‌اند، معاون اول که به مناسبت روز خبرنگار خودش از خودش سؤال پرسیده و جواب داده، و دیگرانی که دست‌شان می‌رسد شرایطی مهیا کنند که کار حرفه‌ای خبرنگاری بتواند در شرایط بهتر یا لااقل با سختی کمتر ادامه پیدا کند.

همان لحظاتی که رئیس‌جمهور، معاون اول، وزیر ارشاد، معاون مطبوعاتی، رئیس شورای اطلاع‌رسانی و... مشغول تبریک گفتن روز خبرنگار هستند، مدیران مسئول و حتی سردبیران رسانه‌های مکتوب آواره‌ی بازارند تا بلکه بتوانند چند رول کاغذ پیدا کنند. نه، اشتباه نکنید! کاغذ دولتی و یارانه‌ای نمی‌خواهند، اساساً کاغذی در بازار نیست که حتی به قیمت گزاف فروخته شود.

تا سطح معاون اول رئیس‌جمهور هم از حل‌کردن این معضل ابراز ناتوانی کرده‌اند. برای همین، می‌خواهم از رئیس‌جمهور محترم تا معاون مطبوعاتی، ضمن تشکر بابت تبریک‌هایشان، درخواست کنم همین یک معضل را حل کنید؛ تا اساساً روزنامه و مجله‌ای بماند، که بعد از آن خبرنگاری. کاغذی باشد که به قول شما، شجاع باشیم و حقیقت را روی آن بنویسیم. البته اگر هنوز به رسانه‌ی چاپی باور و درکی از وجود آن دارید، و اگر جز رسانه‌های دولتی و وابسته به خودتان و دیگر نهادها، رسانه‌های دیگری را هم به‌رسمیت می‌شناسید.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار