امیرحسین خالقی پژوهشگر اقتصادی:
توسعه با وجودتحریم غیرممکن است
امیرحسین خالقی، پژوهشگر اقتصادی بیان میکند: تا زمانی که تحریمها پابرجاست، توسعه کشور به شکلی که برخی کلیات آن را در ذهن ترسیم میکنند کاملاً ناممکن است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که با وجود تحریمها، هرگونه برنامهای برای توسعه و رشد صنعتی، غیرقابل اجرا و بیش از حد، خوشبینانه است. این در حالی است که سیاستگذار و دولتها در ادوار مختلف، هم و غم خود را بر رشد تولید گذاشتهاند و در برهههایی از تاریخ، قوانینی برای حمایت از دولت وضع کردهاند.
این حمایتها گاهاً در قالب بخشنامههایی برای ممنوعیت واردات بوده است. دولت در مقاطعی حتی به بهانه حمایت از صنایع، عوارض بسیار سنگینی بر صادرات نهادههای تولید بسته است و گاهی هم این حمایتها را به شکل در اختیار قرار دادن ارز ارزان و تسهیلات ارزانقیمت در اختیار تولیدکنندگان قرار داده است. با وجود همه این اقدامات، همه ناراضی هستند. تولیدکنندهها از دخالت دولت شاکی شدهاند و مصرفکنندههای نهایی نیز از کیفیت کالاهای داخلی راضی نیستند. امیرحسین خالقی، پژوهشگر اقتصادی در همین باره بیان میکند: تا زمانی که تحریمها پابرجاست، توسعه کشور به شکلی که برخی کلیات آن را در ذهن ترسیم میکنند کاملاً ناممکن است.
چند روز پیش وزیر اقتصاد، توئیتی منتشر کرد و در آن رقابت را عامل منفعت مردم ایران دانست. به نظر شما دلیل این امر چیست و چرا زمانی که دولت سیاستهای حمایتی را اعمال نکرده بود، وضعیت شرکتهای خودروسازی، به مراتب وضعیت بهتری داشت؟
مسئلهای که به آن اشاره شده است، اصلاً سابقهدار نیست؛ بدیهیات اقتصادی توضیح میدهد زمانی که سیاستگذار به سراغ انحصار میرود، یعنی از یک ابزار سیاسی غیربازاری استفاده میکند تا از تولید داخل حمایت کند، حتی اگر نیت خیر داشته باشد و بخواهد این صنایع در آینده رقابتپذیر شوند، زمین بازی را عوض کرده است. تولیدکننده به جای اینکه تولید خود را ارتقا دهد، بیشتر به فکر دریافت رانت از دولت و نه توسعه صنایع خود خواهد بود.
دلیل این امر چیست؟
تولیدکنندهای که پیش از این مجبور بود با ارتقای کیفیت، نوآوری و پاسخگویی به مشتری در رقابت با رقبا، فعال باشد و کیفیت خود را ارتقا دهد، حالا از مجرای دیگر و با راضی نگاه داشتن نهادی که این حمایت را با آنها عرضه کرده است، لابی کردن و کانالهای سیاسی برقرار کردن، میتواند حمایت لازم را برای کسبوکارها به دنبال داشته باشد. تولیدکننده نیز به همین شکل و با راضی نگاه داشتن دولت و نه مشتری، سود خود را تضمین کرده است.
این مسئله برای همه صنایع، صادق است؟
طبیعی است که اگر زمین بازی تولیدکنندهها عوض شود، دیگر رضایت مشتری برای آنها اهمیت نداشته باشد. تفاوتی ندارد که کدام صنعت با این سازوکار فعالیت میکند؛ خودروسازها، لوازم خانگیسازها و صنایع نساجی، همگی زمین بازی خود را عوض میکنند و به جای راضی نگاه داشتن مشتری، سعی میکنند دولت که از آنها حمایت کرده را راضی کنند تا حمایتهای دریافتی قطع نشود.
دولت در ظاهر با بهانه حمایت از این صنایع، واردات کالاهای مشابه از شرکتهای رقیب خارجی را ممنوع کرده است اما در باطن امر، تولیدکننده ترجیح میدهد به جای ارتقای کیفیت خود و پاسخگویی به مشتری، از نهادی حمایت کند که سود خود را در گرو رضایت او میبیند. ضربالمثلی قدیمی نیز میگوید همه فعالیتهای تولیدکننده پس از حمایت بستگی به این دارد که نینوا چه آهنگی را بنوازد.
زمانی که عامل اصلی در ماندگاری و سودآوری تولیدکننده سیاستگذار باشد، تولیدکننده هم سعی میکند دل او را به دست بیاورد اما در بازار آزاد، مشتری همهکاره است و تولیدکننده باید برای رفاه و رضایت او دست به هر اقدامی بزند. به همین دلیل انحصار ایجاد کردن منتج به کیفیت پایین کالاها میشود. در نهایت این مردم هستند که ضرر میکنند زیرا مجبور میشوند کالاهای بیکیفیت را گران تهیه کنند.
شرایط ویژه ایران مانند ارز ارزان و تحریم، چگونه کاتالیزور روند بیکیفیتی کالاها میشوند؟
دقیقاً شرایط خاص ایران را هم به این منطق اضافه کنید تا متوجه شوید انحصار چه بلایی بر سر صنعت میآورد. نهاد دولت، رقابتهای سیاسی دارد و بحرانهای زیادی مانند تحریم و جانشینی را روبهروی خود میبیند. اگر همه اینها را به شرایط قبلی اضافه کنیم، درخواهیم یافت که بوروکراسی فشل و ناکارآمد دولتی حتی اگر بخواهد از تولید حمایت کند نیز نمیتواند حامی خوبی برای صنایع باشد.
برخی، خوشبینانه معتقدند که دولت با حمایت از صنایع منجر به رشد و رقابتپذیری آنان در آینده میشود؛ اما این افراد در نظر نمیگیرند دولت توان حمایت را از اساس ندارد چراکه حمایت از صنایع نیاز به برخی الزامهایی دارد که دولت از آنها بیبهره است. به همین دلیل هم میتوان پیشبینی کرد نهاد دولت، برنامه مشخصی برای حمایتی که به افزایش کیفیت منجر شود، به وجود نمیآورد. اگر همه این تکههای پازل را کنار هم بچینیم، متوجه میشویم که در صنعت لوازم خانگی و خودروسازی کاهش کیفیت کالاها ناگزیر بود و اگر چنین نمیشد، باید تعجب میکردیم.
برخی از کارشناسان سیاستهای صنعتی توصیه میکنند که دولت در برخی از صنایع استراتژیکی که پتانسیلهای پیشرفت دارد، حمایت کند اما این حمایتها کنترلشده و با حساب و کتاب باشند. چقدر میتوان با این گزاره موافق بود و از دولت انتظار حمایت حسابشده از برخی صنایع داشت؟
باید در نظر داشت که صنایعی مانند قطعهسازی در ذیل صنعت خودرو، به شدت پتانسیل پیشرفت دارند اما حتی فعالان این صنعت موفق نیز اذعان دارند که اتفاقاً آنها هم از حمایتها و مداخلههای دولت ضرر میکنند. عمده شکایت فعالان صنعتی در حوزه قطعهسازی از حمایتهای دولتی است و تنها تقاضای آنها نیز کاهش مداخلات دولتی در اقتصاد است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که حتی اگر دولت حمایتهای خود را به درستی و در دورههای موقت انجام دهد، باز هم کارایی لازم را نخواهند داشت. ممکن است برخی از کارشناسان بتوانند حمایت دولتی از برخی صنایع را تنها در برهههای خاص تجویز کنند، اما این حمایتها باید در وهله اول مقطعی باشند و در وهله دوم، دولت باید بداند چه زمانی حمایت خود را به چه شکل قطع کند. حمایت مداوم از هیچ صنعتی، منطق اقتصادی ندارد و الزاماتی که برای رشد بلندمدت یک صنعت لازم است را از آن صنعت میگیرد.
زمانی که دولت در اقتصاد دخالت میکند، ایجاد فساد لاجرم است. بنابراین هر زمان که دولت در اقتصاد دخالت کند، حتی اگر دلیل این دخالت، حمایت از صنایع باشد، خواه یا ناخواه مجرایی برای فساد به وجود میآید.
تجربه کشورهای دیگر بهخصوص در آسیا نیز همین را تایید میکند؟
تجربههای چین، کرهجنوبی یا کشورهای دیگر توسعهیافته نیز این را تایید میکند. اینکه حمایتها به چه شکل انجام شود بسیار مهم است و همانطور که گفتم، آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد این است که چه زمانی و چگونه دولت حمایت خود را از صنایع قطع کند. با توجه به این الزامها هم به نظر نمیرسد دولت ایران حداقل در مقطع کنونی توان انجام حمایتهای کارآمد از صنایع را داشته باشد.
بهترین توصیه برای دولت چهاردهم درباره حمایت از صنایع چیست؟
بهترین شکل از حمایت که میتوان در حال حاضر توصیه کرد این است که در ابتدا تحریمها رفع شوند زیرا تحریمها کمر اقتصاد ایران را شکسته و امکان تبادل ارز، تکنولوژی و فناوری پشت درهای بسته از تولیدکنندگان سلب شده است. به جز این، به نظر میرسد قواعد دستوری باید رفع شود. در واقع بهترین حمایت سیاستگذار دولتی برای تولیدکنندهها این است که قوانین و قواعد دستوری که دستوپاگیر هستند را از جلوی پای آنها بردارند و این موانع رفع شوند. به نظر میرسد دستوپاگیر بودن مداخله دولتی منجر به فساد و ناکارآمدی است. بسیاری از صنعتگران همواره تاکید میکنند که اصلاً لازم ندارند دولت دست آنها را بگیرد و به آنها کمک کند؛ همین که این نهاد بزرگ، جلوی پای آنان موانع ایجاد نکند و به اصطلاح پای آنها را نبندد، برای توسعه و رشد کافی است.
چه کسانی خواهان حمایتهای دولتی هستند؟
فکر میکنم به جز اندک ذینفعانی که میخواهند از امتیازهای دولتی استفاده کنند، بقیه تولیدکنندگان راضی به حمایتهای دولتی نیستند. بنابراین، بهترین توصیه برای دولت این است که دخالتی در اقتصاد نکند. اینکه اجازه دهیم تولیدکنندگان با منطق اقتصادی کار خود را جلو ببرند و از مقرراتزاییهای بیدلیل جلوگیری کنیم، بیشترین کمک را به تولید خواهد کرد. البته، باید توضیح داد تا زمانی که تحریمها پابرجاست، توسعه کشور به شکلی که دوستان کلیات آن را ترسیم میکنند کاملاً ناممکن است. اگر مسئله تحریم اولاً حل و مدیریت شود و ثانیاً حداقل آرامشی در اقتصاد کلان کشور به وجود بیاید، آنگاه مقرراتزدایی، بهترین راه و روش برای حمایت از تولید و تولیدکننده صنعتی است.