| کد مطلب: ۵۹۰۴۷

حس‌کردن دوباره/از نقاشی‌های بهارلو تا «تایتانیک»

چیزی که درباره «تایتانیک» و اهمیت‌اش باید به آن استناد کرد، درست درآمدن حال‌وهوا و حس است، نه حتی حس عاشقانه؛ حس انسانی ترس، مرگ و فداکاری. نیم‌ساعت آخر فیلم واقعاً تکان‌دهنده از کار درآمده.

حس‌کردن دوباره/از نقاشی‌های بهارلو تا «تایتانیک»

۱ تا حالا نقاشی‌های فائزه بهارلو را ندیده بودم و حالا که در گالری باوان، نمایشگاه انفرادی او برگزار شده، فرصتی پیدا کردم که با کارهایش آشنا شوم و واقعاً تحت‌تاثیر قدرت طراحی‌اش قرار گرفتم. از آن نقاشان ماکسیمال که کارهایش پر از رنگ باشد، نیست. درواقع به‌جز یکی از کارها، بقیه تابلوها پالت‌های رنگی محدودی داشتند و اکثراً هم رنگ‌های سرد بودند اما با‌این‌حال منِ عاشقِ شلوغ‌بازی در نقاشی را مسحور کرد.

بی‌گفت‌وگو دست‌اش در طراحی و سلیقه‌اش در چیدن رنگ‌ها کنار هم و ترکیب‌بندی سوژه‌هایش عالی است اما چیزی بیشتر از آن در کارهایش وجود دارد. یک حس آرامش انسانی که به‌نظر ناشی از خوشی نیست؛ ناشی از تسلیم و تقدیر است. زنانِ نقاشی‌هایش صورت‌های شاد و هیجان‌زده‌ای ندارند و آرام هستند. فیگوراتیو نیستند اما کامل هم سوژه‌هایش آبستره نیست.

این حس آرامش شاید از این می‌آید که آن‌ها را در حال انجام کاری نمی‌بینیم بلکه بیشتر از نگاه و ژست بدن و بقیه سوژه‌های اطراف‌شان ـ از گل قاصدک گرفته تا خرگوش و گربه ـ به درونش‌شان نفوذ می‌کنیم. این آدم‌ها در محیط اطراف‌شان ـ چه آغوش دیگری است، چه آیینه و چه حتی نگاه آدمی دیگر ـ حل شده‌اند. نقاشی‌هایش خیلی زنانه و انسانی بودند، بی‌آنکه احساساتی شوند و همین تماشاگرش را احساساتی می‌کرد. 

۲ برای پروژه‌ای نشسته‌ام و یکسری فیلم‌های قدیمی را مرور می‌کنم. یکی از آن‌ها «تایتانیک» بود. متولدان دهه ۴۰ تا نیمه دهه ۶۰ یادشان می‌آید که وقتی «تایتانیک» ساخته شد و به ایران آمد، انگار یک جنبش جدید برای جوان‌ها تدارک دیده بودند. همه پسرهای جوان خوش‌تیپ، موهایشان را دی‌کاپریویی و مدل جک می‌زدند که البته همان قارچی قدیمی خودمان بود.

ما در مدرسه دخترانه، دست همدیگر را می‌گرفتیم و مدل جک و رز چرخ می‌زدیم و البته که مثل همه چیزهای دیگر آن سال‌ها که رنگی از شور داشت، ناظم‌هایمان را عصبانی می‌کرد. البته سر این‌یکی شاید کمی حق داشتند؛ چون می‌ترسیدند سرمان گیج برود و کله‌مان بخورد به گوشه‌ای از حیاط مدرسه و همین عقل نداشته‌مان را هم از دست بدهیم.

همان‌موقع هم سینمادوستان جدی برایشان «تایتانیک» حتی اتفاق فرعی هم نبود. اصلاً آن را نمی‌دیدند. کسانی که فیلم را دوست داشتند و می‌خواستند نظر بقیه را جلب کنند، از تکنولوژی‌ای که جیمز کامرون استفاده کرده بود و از سکانس‌های فوق‌العاده کشتی می‌گفتند. مخالفان از بازی‌های بد و عاشقانه سانتی‌مانتال فیلمفارسی‌وار حرف می‌زدند.

در دیدار دوباره و بعد از این‌همه‌سال، به‌نظرم فیلم خیلی معمولی است اما راست‌اش هنوز هم آخرش اشکم را درمی‌آورد. چیزی که درباره «تایتانیک» و اهمیت‌اش باید به آن استناد کرد، درست درآمدن حال‌وهوا و حس است، نه حتی حس عاشقانه؛ حس انسانی ترس، مرگ و فداکاری. نیم‌ساعت آخر فیلم واقعاً تکان‌دهنده از کار درآمده.

در طول این‌سال‌ها زیاد پیش‌آمده هرجا که بیش از حد مانده‌ایم و دیگران رفته‌اند ـ از محل کار بگیرید تا حلقه دوستی ـ خودمان را به ویولن‌زن‌های روی عرشه «تایتانیک» تشبیه کرده‌ایم و خب در دیدار دوباره هم آن کوارتت باشکوه بود و اگر شما را به گریه نمی‌اندازد احتمالاً جایی از کار می‌لنگد که ربطی به فیلم ندارد.

چرا روی‌مان نمی‌شد که بگوییم «تایتانیک» را دقیقاً دوست داریم؛ چون با آن گریه می‌کنیم و چون آخر فیلم آدم‌هایی که همدیگر را چندان هم نمی‌شناختند، برای چیزی که خودشان اسم‌اش را عشق گذاشته بودند، فداکاری کردند و برای اینکه، جوان بودند و زیبا و آدم از مرگ جوان‌های زیبا غمگین می‌شود.

آن‌زمان این را نمی‌گفتیم، چون فکر می‌کردیم زندگی چیزی جز این‌هاست؛ آرمانی، هنر والا و این‌جور چیزها. الان ولی این‌ها غنیمت است که باعث می‌شود دوباره یکسری حس ازیادرفته را احساس کنیم.

۳ بخش سوم ستون، هیچ ربطی به هنر ندارد. غُر هم نیست. اتفاقاً جالب بود. من و یکی از همکارانم سال‌هاست که هر شب یک لیوان شیر کم‌چرب می‌خوریم. امروز عصر شیر جدید خریدم و فاکتور را دیدم که شده ۸۳ هزارتومان. شیر قبلی را که از یخچال درآوردم تا دور بیاندازم، ۷۳ هزارتومان بود.

فاصله تولیدشان کمتر از یک ماه بود. حالا ممکن است بگویید خب شیر فرادما گران‌تر است و معمولی بخر که باید عرض کنم همیشه مشتری شیر معمولی بودم اما تابستان که برق می‌رفت، شیر معمولی داخل یخچال خراب می‌شد و مجبور شدم به شیر مدت‌دار رو بیاورم. در گروه‌مان به همکارم گفتم و جواب داد که: آره خیلی گرون شده، نمی‌صرفه. اشتراکی یه گاو بخریم!

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار