مصرفگرایی افراطی خلاف ذات آیینهاست/گفتوگو با نعمتالله فاضلی درباره آیین باستان بهخصوص شب یلدا و تحولاتش از کرسی تا استوریهای اینستاگرامی
امشب، ایرانیها همزمان با اینکه بلندترین شب سال را با تغییر فصل پاییز به زمستان جشن میگیرند، در صفحات مجازی هم عکسهایی با سفرههای رنگارنگ از ظروف آجیل و میوههای نمادین منتشر میکنند.
امشب، ایرانیها همزمان با اینکه بلندترین شب سال را با تغییر فصل پاییز به زمستان جشن میگیرند، در صفحات مجازی هم عکسهایی با سفرههای رنگارنگ از ظروف آجیل و میوههای نمادین منتشر میکنند. این انتشار آنقدر از صفحهای به صفحهای دیگر تکرار میشود که شما را از بازکردن استوریها و پستها بینیاز میکند؛ زیرا محتوای آنها برایتان قابل پیشبینی است.
ازطرفدیگر، یک ماهی میشود که بازار خریدوفروش لباس، ظروف و اکسسوری با تم یلدا در فروشگاههای حضوری و آنلاین هم داغ است. در این وضعیت، اگر اکثریت جامعه ایران توان خرید سور و سات جشنهای آیینی ازجمله نوروز، چهارشنبهسوری و همین شب یلدا را داشتند، شاید میتوانستیم راحتتر از فواید برگزاری یلدا در عصر جدید صحبت کنیم.
اما خریدِ توجه در فضایمجازی و کالا در فروشگاهها که در مطالعات فرهنگی از آن بهعنوان مصرف نمایشی و کالاسازی فرهنگ یاد میشود، موجب تجاریسازی مراسم شب یلدا شده است. بههمینمنظور، در فضایمجازی بسیار راحتتر از فضای واقعی میتوان مصرفگرایی افراطی، خشونت نمادین جمعی و اشکال گستردهای از تعارضات طبقاتی را ایجاد کرد.
این موضوع یک نمونه از تحولات بنیادین در معنا و نحوه برگزاری آیینهای باستانی ازجمله شب یلدا در ایران است. این جشن چندهزار ساله در پیوند با فرآیندهای تجدد، تغییر گفتمانهای هویتی و مناسبات قدرت، معنا و کارکردهای جدید یافته است و نمیتوان آنها را صرفاً پدیدهای ثابت تاریخی دانست. بههمینمنظور نعمتالله فاضلی در گفتوگو با «هممیهن»، تحول تاریخی و اجتماعی آیینهای باستانی ایران (بهویژه یلدا) و نسبت آنها با دولت، ایدئولوژی، رسانه، مصرفگرایی و فضای دیجیتال را بررسی کرد.
از نظر این انسانشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی، آیینهای باستانی در ایران از ابزاری در خدمت ناسیونالیسم دولتی، به حاشیهراندهشدن پس از انقلاب، سپس بهشکلی از زیست فرهنگی، مقاومت نرم و درنهایت پذیرش ناگزیر رسمی رسیدهاند. او درعینحال هشدار میدهد که مصرفگرایی و مجازیشدن میتواند معنای اصیل آیینهای باستانی را تهدید کند. بااینحال بر این باور است که نباید بهاسم اینکه این آیینها در فضایمجازی و فضای واقعی ممکن است با اسراف یا مصرفگرایی همراه شوند، بنیانها در جامعه ایران به چالش کشیده شوند. در ادامه میتوانید جزئیات گفتوگو با نعمتالله فاضلی را بخوانید.
شب یلدا در معنای باستانی خود چه جایگاهی در نظام مذهبی، اقتصادی و زیستی ایران کهن داشته است؟
امروزه، آیینهای باستانی ازجمله شب یلدا در ایران معانی و دلالتهای خاصی پیدا کردهاند. یلدا در معنای باستانی، جشن مذهبی بوده که پیوندی با اقتصاد کشاورزی، دامپروری و موقعیت تاریخی دوره باستان ایران داشته، اما از آنزمان تا بهامروز متناسب با تحولات سیاسی که در ایران رخ داده، معنای این آیین نیز تغییر کرده است.
در دوره قاجار بهویژه از اواخر این دوره و انقلاب مشروطه که ناسیونالیسم در پیدایش هویت ملی امروزی در گفتمانهای سیاسی و فرهنگ سیاسی ایران تاثیر گذاشت، آیینهای ملی هم به بخشی جداییناپذیر از گفتمان فرهنگی و سیاسی ایرانیها تبدیل شدند. افشین مرعشی در کتاب «ساخت هویت ملی ایران» نیز به این موضوع اشاره میکند که در دوره ناصرالدینشاه مفهوم هویت ملی بهمعنای امروزی و مدرن در ایران شکل گرفته است.
ناصرالدینشاه درنتیجه مجموعه تحولاتی که برای تجدد یا مدرنیته ایرانی وجود داشت، تلاش کرد تا کمکم بین حکومت، جامعه و فرهنگ هماهنگی و همنوایی ایجاد کند. مرعشی همچنین بیان میکند که ناصرالدینشاه برای این منظور، هم آیینهای جدیدی را شکل داد، هم از آیینهای ملی و باستانی یلدا بهمنزله آیینههای فراگیر مردمی و درعینحال مورد تایید شاه و نهاد سلطنت استفاده میکرد.
چه تحولات سیاسی و فکری در دوره قاجار، باعث بازتعریف آیینهای باستانی مانند یلدا شد؟
هدف ناصرالدینشاه از تمرکز بر آیینهای باستانی این بود که از طریق آنها بتواند مشروعیت سیاسی خودش را گسترش بدهد، تقویت کند و زبان مشترکی هم با عامه مردم برقرار کند. در همین دوره ناصرالدینشاه و قاجار، واژه مردم در سیاست ایران بهتدریج اهمیت چشمگیری پیدا میکند و از همین دوره است که با اهمیتیافتن مردم در سیاست، آیینهای مردمی ـ چه مذهبی و چه باستانی ـ هم مورد توجه حکومت و حاکمان قرار گرفت.
درنتیجه دوره قاجار دورهای است که آیینهای ایرانی و باستانی با گفتمان سیاسی، به نحو آگاهانه و عامدانهای درهمآمیخته میشوند و این آیینها بهمنزله آیینهای غیردینی معنای مدرن و جدید پیدا میکنند. همچنین با شکلگیری انقلاب مشروطه، فراگیرتر شدن مفهوم مردم و اهمیتیافتن امر نسبی در قالب ملیگرایی ایرانی و ملیگرایی فرهنگی ایرانی، بر اهمیت آیینها و آداب ایرانی اضافه شد. بهطوریکه پاره مهمی از فرهنگ سیاسی ایران با این آیینها، آداب و رسوم درآمیخته شد.
آیینهای باستانی ازجمله شب یلدا در دوره حکومت رضاشاه ـ که اولین دولت مدرن ایران است ـ با چه تغییر و تحولاتی مواجه شد؟
در دوره حکومت رضاشاه که اولین دولت مدرن ایران است و دولت مشروعیت خودش را از دین، قبیله، خون و تبار نمیگیرد؛ رسماً فرهنگهای ایرانی ازجمله سیزدهبدر، چهارشنبهسوری، جشن سده، جشن یلدا و دیگر مؤلفههای فرهنگ ایران باستان، پشتوانه حکومت میشوند. این آیینها در بستر دولت پهلوی در پیوندی عمیق با زبان و ادبیات فارسی، بقایای باستانشناختی کشفشده و باقیمانده از دوران کهن یا باستانی در کنار هم مجموعه نشانههای فرهنگی، دستگاه ایدئولوژیک ناسیونالیسم باستانگرای پهلوی را شکل میدادند.
در این دوره است که همزمان سینما و رادیو بهمثابه رسانههای جدید شکل میگیرند و در ایران گسترش پیدا میکنند. همچنین در همیندوره است که صنعت نشر با کتابخانهها گسترش پیدا میکنند و ناسیونالیسم باستانگرایی فرهنگی ایران به استفاده گسترده از این مجموعه فناوریهای روز برای گسترش آیینهای ایرانی ازجمله نوروز، یلدا، مهرگان و زبان و ادبیات فارسی میپردازند.
از زمان سلطنت ناصرالدینشاه تا پایان حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۷، جشنها و آیینهای ایرانی با سیاست تجدد و سیاست مدرن در ایران عجین میشوند و بهصورت جوهر سیاسی تاریخ معاصر ما در ایندوره شناخته میشود. ازسویدیگر، آیینهای باستانی در کتابهای درسی، فیلمهای سینمایی، برنامههای رادیو و بعدها با آمدن تلویزیون در برنامههای تلویزیونی هم گسترش پیدا میکنند.
اما با گسترش نارضایتی مردم از نظام حکمرانی در آن زمان، کمکم شکلهای دیگری از آیینها بهویژه آیینهای مذهبی در دوران پهلوی دوم شکل میگیرند. عده دیگری بهویژه روشنفکران نیز به مخالفت پنهان با همین آیینهای ایرانی میپردازند. دلیل آن هم، افزایش انتقادها از نابرابری و استبداد در پهلوی دوم و ایدئولوژیهای سیاسی جدید در آندوره است.
چه تصوری از نسبت آیینهای باستانی با دین و فقه در گفتمان انقلابی وجود داشت؟
با گسترش ایدئولوژی مذهبی و ایدئولوژی چپ و سوسیالیستها در ایران، تا به قدرت رسیدن نظام دینی در ایران پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ هم شاهد افول آیینها و فرهنگ ایرانی در گفتمان سیاسی رسمی و ایدئولوژی هستیم. در سالهای اولیه انقلاب ۵۷، آیینها، رسوم و فرهنگ ایرانی بهحاشیه رانده شد. ازسویدیگر، برخی جریانهای تندرو هم بر این باور بودند که آیینها، آداب و سنن ایران باستان متعلق به زرتشت است و با روح و ارزشهای فقهی ناسازگار هستند.
نتیجه مناقشات این بود که برای مدتی این آیینها دیگر در جامعه برگزار نشدند و حتی تلاشهایی برای جلوگیری از برگزاری نوروز نیز انجام گرفت، اما بهسرعت با بروز تغییرات جدید در جامعه ایرانی، برگزاری آیینها بهمنزله شکلی از مقاومت مدنی در برابر گفتمان رسمی ظاهر شد. در این فضای جدید، ابتدا کسانی که با دلایل و علل گوناگون با انقلاب ۵۷ مخالف بودند، برگزاری فرهنگ، آداب و رسوم ایرانی را همچون شکلی از مبارزه با گفتمان رسمی و سیاست فرهنگی حاکم انجام میدادند.
درعینحال بخشی بزرگ از مردم، نوروز، چهارشنبهسوری و سیزدهبدر را، نه بهمنزله مقاومت در برابر گفتمان سیاست رسمی حاکم، بلکه بهمنزله آداب و رسوم سنتی، محلی، خانوادگی و همچنین راه و روشی برای پاسخگویی به نیازهایشان در زمینه حفظ خاطره خانوادگی یا تامین نیاز به شادی، راهی برای با هم بودن، گاهی حتی بهمنزله راه و روشی برای تولید و بازتولید هویت محلی، این آیینها را برگزار میکردند.
بعد از جنگ ایران و عراق، نقش ماهواره، اینترنت و فضای دیجیتال و ظهور کلانشهرها در تغییر تخیل اجتماعی جامعه ایران، از دهه ۱۳۷۰ بهبعد چه بوده است؟
با پایانیافتن جنگ ایران و عراق، کمکم فضای کشور برای برگزاری جشنها و شادیهای جمعی آمادهتر شد. در همیندوره است که بهتدریج با گسترش ماهوارهها و بعد از آن سایتها و اینترنت از سالهای ۱۳۷۰ بهبعد، فضای فرهنگی و تخیل اجتماعی جامعه آماده تغییرات گستردهای شد. با این تغییرات جدید، هر سال نیاز به شادی بهویژه شادیهای جمعی بیشتر و گستردهتر شد.
همچنین در این دوران، در حوزه عمومی و فضای شهری بهتدریج با پیدایش و گسترش پاساژها، مراکز خرید، شهربازیها، فضاهای فراغت و پیدایش قهوهخانههای جدید، کافیشاپها و تحولات جدید درنتیجه گسترش رفتوآمد به کشورهای دیگر و گسترش پیوندهای مردم ایران با دیگر جوامع، فضایی بهوجود آمد که گرایش جدی و گستردهای در مردم برای برگزاری آیینها و جشنهای شادی شکل گرفت.
همچنین در همین سالهاست که برگزاری آیینهای مدرن مثل جشن ولنتاین در حال شکلگیری در ایران بود و فرهنگ مصرفی جدید هم در شهرها و کلانشهرها درحال رشد شتابان بود. از ۱۳۷۵ بهبعد کمکم جامعه ایران در حال تجربه جدیدی از شهرنشینی با ظهور کلانشهرهاست و اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و بهتدریج بسیاری شهرهای دیگر هم به کلانشهر تبدیل شدند. همزمان با گسترش فضای کلانشهری که با کافیشاپها، فضای دیجیتالی و مجازی عجینشده، نیاز به برگزاری آیینهای شادی هم فراگیری بیشتری پیدا کرد.
در چنین فضایی است که همزمان با رونق چشمگیر برگزاری چهارشنبهسوری، نوروز و سیزدهبدر، تنش و اصطکاک بین سیاست فرهنگی رسمی ساختار سیاسی با تحولات فرهنگی روز نیز مطرح شد. تندروها از مفهوم تهاجم فرهنگی غرب، برای مواجهه با این تحولات استفاده میکردند. همچنین تلاش میکردند تا با دخلوتصرف در آیینهای نوروزی و جلوگیری از فراگیرشدن جشن چهارشنبهسوری، مانع از گسترش برگزاری این رویدادها شوند. بهعنوان مثال، نام سیزدهبدر را به روز طبیعت و چهارشنبهسوری را هم به چهارشنبه آخر سال تغییر دادند. جشن نوروز را هم تلاش کردند تا بهعنوان سال نو تغییر دهند.
چه عواملی باعث شدهاند که در سالهای اخیر رسانهها و نهادهای رسمی، ناگزیر به پذیرش این آیینهای باستانی شوند؟
در دهههای 70 و 80 تلاش شد تا با حداقل بازنمایی به آیینهای باستانی، از نوروز گرفته تا سیزدهبدر، توجه کنند. رسانهها و مطبوعات رسمی بهخصوص صداوسیما در دهه ۷۰ و حتی دهه ۸۰ سعی میکردند که با کمترین بازنمایی یا بهتر بگویم با استقبال سرد، به آیینهای باستانی بپردازند.
بااینحال جامعه نهتنها برگزاری نوروز را بیشتر و بیشتر گسترش میداد؛ بلکه کمکم و از دهه ۸۰ بهبعد جشن سده و یلدا نیز با استقبال چشمگیری مواجه شد؛ بهطوریکه در سالهای اخیر جشن یلدا چنان فراگیر شده است که همیشه مردم یلدا را بهصورت امری طبیعی جشن میگیرند و آن دورانی که این جشنها بهحاشیهرانده میشدند، پایان یافت.
هرچند هنوز از نظر پذیرش و تقویت جایگاه آیینهای باستانی در سیاستهای فرهنگی فاصله داریم، اما در چندسال اخیر سیاست فرهنگی رسمی نیز ناگزیر به پذیرش بیشتر این آیینها شده است. البته همچنان رسانهها، مدارس، دانشگاهها و دستگاههای فرهنگی به آیینهای مذهبی توجه بیشتری دارند، اما دیگر نمیشود گفت که برگزاری آیینهای ایرانی بهصورت امری حاشیهای هستند.
حتی امسال برای اولینبار جشن مهرگان در گوشه و کنار کشور برگزار شد. سال گذشته وزارت میراث فرهنگی، جشن مهرگان را ثبت جهانی کرد و امسال نیز وزارت میراث فرهنگی در نامهای به ادارات کل میراث فرهنگی در استانها اعلام کرد که تمام ادارات میراث فرهنگی در سراسر کشور، برای برگزاری جشن یلدا تلاش کنند. همچنین نهادهای دیگری کموبیش برای شب یلدا فعالیت میکنند.
در روزهای گذشته در کتابخانه عمومی مرکزی تبریز شاهد بودم که گروه تئاتر کودکان و نوجوان، در حال اجرای تمرین بودند تا بتواند شب یلدا، برای مردم برنامه اجرا کنند. این روند را هم در گوشهوکنار کشور، هم از سوی صداوسیما و هم نهادهای دیگر میبینیم که میخواهند جشن را پاس بدارند و مردم را به این جشن فرا میخوانند.
چگونه فرهنگ مصرف و تجاریسازی مراسم شب یلدا بر معنای فرهنگی آن تاثیر گذاشته است؟
همه آیینهای باستانی در ایران از نظر تاریخی، چهار مبنای کلیدی دارند. اولین مبنا، پیوند انسان با طبیعت برای مراقبت از آن است. مورد دوم هم اینکه، تمام جشنهای ایرانی برای شکلی از پاسداشت و مراقبت از ارزشهای جمعی بهویژه ارزشهای خانوادگی شکل گرفتهاند. سومین اصل هم این است که تمام جشنهای ایرانی مبتنی بر ایجاد یا گسترش انسجام مردم، انسجام ایرانی، انسجام اجتماعی است.
مورد آخر هم اینکه تمام این جشنها، شکلهایی از مراقبت از یکدیگر یا از دیگری هستند. در طول تاریخ آیینهای باستانی ایران بر این چهار اصلی که ذکر کردم، استوار بودهاند، اما در سالهای اخیر، تغییرات مهمی در اجرای این آیینها و حتی معانی آنها به جود آمده است. این تغییرات، متفاوت از تغییرات سیاسی است که نسبت به این آیینها اعمال شده است.
این تغییرات عمدتاً ـ بهویژه در دو دهه اخیر ـ تحتتاثیر مصرفگرایی افراطی در جامعه ایران ایجاد شدهاند. البته این نکته را باید در نظر بگیریم که هیچ آیین و جشنی را نمیتوان یافت که در آن خوردن، نوشیدن و مصرف نباشد. اما در فضای جامعه، اتفاق عجیبی که این آیینها را در برگرفته، مصرفگرایی افراطی است.
با رشد مصرفگرایی یا بهتعبیر پروفسور مجید تهرانیان، با پیدایش جامعه اسراف بهتدریج جشنها و آیینهای ایرانی ـ حتی آیینهای مذهبی ـ بهشدت درگیر و آمیخته با مصرفگرایی شدهاند. البته این بهمعنای این نیست که همه مردم در برگزاری آیینها اسراف میکنند یا مصرفگرایی افراطی دارند؛ بلکه کسانی که توان مالی دارند، از این آیینها بهعنوان فضاهای مصرف افراطی استفاده میکنند. ادامه این وضعیت میتواند این آیینها را به نتایجی مغایر و متضاد با اصول چهارگانهای که پیشازاین بیان کردم، تبدیل کند.
از آنجا که تمام آیینها ازجمله شب یلدا در معنای باستانی خود، شکلی از مراقبت از طبیعت است، مصرفگرایی افراطی در این جشن، نوعی تهاجم به طبیعت است؛ بهویژه در شرایط جامعه ایران که با بحرانهای اقلیمی شدید روبهرو است.
مسئله اصلی در مصرفگرایی افراطی این است که رفتار مغایر با اصول مراقبت از طبیعت، فراگیر میشود و کمکم آیینهای ایرانی که آیینهای مراقبت از طبیعت هستند، به ضدخودشان تبدیل میشوند. از نظر انسجام اجتماعی هم آیینهای ایرانی همانطور که گفتم بر پایه اصل مراقبت از یکدیگر و مراقبت از دیگری استوار هستند، اگر مصرفگرایی افراطی بتواند در قانون آیینها قرار گیرد ـ بهویژه درحالحاضر که اکثریت مردم قادر نیستند بهلحاظ اقتصادی سور وسات آیینی را تدارک ببینند ـ پیامد چنین وضعیتی، نمایش خشونتباری از فاصلههای طبقاتی در جامعه خواهد شد.
درنتیجه مناسبتهای آیینی مثل نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر، بدل به نمایشهای مصرفی و نشاندادن فاصلههای طبقاتی میشود؛ همانچیزی که بوردیو آن را شکلی از خشونت نمادین جمعی توصیف میکند. ازطرفدیگر، براساس همان اصول چهارگانهای که بیان کردم، آیینهای ایرانی، آیینهای مراقبت از دیگری هم هستند؛ این دیگری میتواند فرودستان، کودکان، بیماران، فقرا، زندانیان و همه کسانی که با تنگدستی مادی یا تنگناهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند، باشند.
اگر یلدا، نوروز و چهارشنبهسوری نتوانند مردم را سراغ دیگری ببرند و به یادآوری دیگری سوق دهند، یا اگر این آیینها به فضاهایی برای تخریب دیگری بدل شوند؛ لازم است که بازنگری در سیاستهای فرهنگی کشور ایجاد شود. بهعنوان مثال، علاوه بر بیان ضرورت و اهمیت آیینهای ایرانی و توجه هرچه بیشتر به آنها در مطبوعات و رسانهها تلاش شود تا در دانشگاهها، میدانهای شهری و در تمام فضاها نیز همه آیینهای ایرانی ـ مثل آیینهای مذهبی در جامعه، با همان گستردگی ـ فراگیر شوند.
اما درعینحال مدام باید این درنگ، تأمل انتقادی را مطرح کرد که اجرای این آیینها نباید و نمیتواند به ابزارهای فرهنگی یا فضاهای جدیدی برای تضعیف طبیعت، گسست اجتماعی، اعمال خشونت جمعی یا فاصلهگیری از فرهنگ ایران منجر شود.
با گسترش نفوذ فضایمجازی بر زندگی روزمره مردم، تجریه دیجیتال شب یلدا (استوری، پست و ویدئو) چه تاثیری بر حسجمعی و هویتفرهنگی گذاشته است؟
همه آیینهای باستانی در دنیای دیجیتالیشده، لاجرم دیجیتالی و مجازی شدهاند و به شیوه جدیدی رمزگذاری میشوند. هرچند این امر اجتنابناپذیر است، اما در این فرآیند مجازی و دیجیتالیشدن آیینها هم میتوان شاهد شکلهای جدیدی از خلاقیت و نوآوری فرهنگی در اجرای آیینها بود. بهاینمعنا که این آیینها با شکلهایی تازه از موسیقی، نقاشی، هنرهای تجسمی، داستان، قصه و ادبیاتی جدید، در حال بازآرایی و زایش مجازی خود هستند.
ما شاهد ظهور یلدای مجازی، نوروز مجازی، مهرگان مجازی، سیزدهبدر و چهارشنبهسوری مجازی هستیم. این آیینهای مجازیشده، میتوانند شکلهای تازهای از گفتوگو و تعاملات را در فضاهای جدید ایجاد کنند؛ به طوریکه ایرانیان در لسآنجلس، ونکوور، استرالیا و کشورهای عربی، با مردم داخل ایران با هم در دنیای مجازی این آیینها را اجرا کنند.
اما درعینحال مجازیشدن یلدا و سایر آیینها موجب میشود تا اصول و معانی باستانی آنها با تهدید روبهرو شوند. در فضایمجازی بسیار راحتتر از فضای واقعی میتوان مصرفگرایی افراطی، خشونت نمادین جمعی و اشکال گستردهای از تعارضات طبقاتی را ایجاد کرد. البته نباید بهنام دفاع از آیینها و نقد آنها، به شکلهای جدیدی از تخریب این آیینها بپردازیم. یا بهاسم اینکه این آیینها در فضایمجازی و فضای واقعی ممکن است با اسراف یا مصرفگرایی همراه شوند، بنیانها در جامعه ایران را به چالش بکشیم.
این آیینها پارهای از تاریخ ایرانی، فرهنگ ایرانی، انسان ایرانی، همچنین پاسخگوی بخشی از نیازهای جامعه هستند. بههرحال جامعه برای زیست جمعی و معنادار خود، همیشه به این آیینها توجه و اعتنا داشته و همچنان هم خواهد داشت، اما در کنار آن، حتماً نیاز به گفتوگوی انتقادی هست.