شاید دنیایمان را تباهتر میکنیم/داستان هوش مصنوعی از قرنها، فرهنگها و ایدههای گوناگون گذشته تا به چتجیپیتی رسیده است
توبی والش را میتوان یکی از برجستهترین پژوهشگران هوش مصنوعی در جهان دانست. او استاد هوش مصنوعی در دانشگاه نیوساوتولز استرالیاست.
وقتی در اواخر سال 2022 چتبات هوش مصنوعی چتجیپیتی راهاندازی شد، همه جهان شگفتزده شدند. همه دربارهاش صحبت میکردند. رسانهها و روزنامهها پر بودند از مطالبی درباره هوش مصنوعی. بسیاریمان نگران شدیم. دولتها دچار دستپاچگی شدند و بعد از خودمان پرسیدیم به کجا میرویم؟ ناکجاآباد؟یا اینکه آخرش چه میشود؟ توبی والش که کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» را نوشته، در کتابش میگوید رونمایی از هوش مصنوعی اوپنایآی بهظاهر موفقیتی یکشبه است، اما فرآیندی طولانی را پیموده تا به اینجا رسیده است.
او در کتاب خود مینویسد، از زمانی که آلن تورینگ برای نخستینبار این پرسش را مطرح کرد که «آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟»، هوش مصنوعی از یک ایده فرضی به نیرویی دگرگونکننده تبدیل شده است. بااینحال والش بهطور مشخص، ۱۸ ژوئن ۱۹۵۶ را خاستگاه رسمی هوش مصنوعی میداند.
یعنی همان روزی که عدهای در کارگاهی آموزشی جان مککارتی، استادیار جوان دانشگاه دارتموت، نشستند تا به راه و روشی برای ساخت ماشینی که بتواند فکر کند، دست یایند. این همان رویای دیرین و بلندپروازانه تورینگ بود. والش مینویسد، ماجرا از اینجا آغاز شد اما باید بپذیریم هوش مصنوعی دهههاست بخشی از زندگی ما شده و تنها بهایندلیل که مثل چتجیپیتی در معرض دید و توجهمان قرار نگرفتهاند، از یادشان بردهایم. کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» درباره همین موضوع است.
توبی والش ما را در مسیری که بهنظر موفقیتی یکشبه میآید، همراهی میکند تا به تاریخ پشت هوش مصنوعی امروزی، جهشهای خیرهکننده و محبوبیت اخیر آن برسیم. به تعبیر او، از روزی که رایانه متولد شد، ظهور هوش مصنوعی نیز آغاز شد. هیاهویی که امروز پیرامون AI شکل گرفته، محصول سالها انباشت و پیشرفت است.
توبی والش را میتوان یکی از برجستهترین پژوهشگران هوش مصنوعی در جهان دانست. او استاد هوش مصنوعی در دانشگاه نیوساوتولز استرالیاست. والش، بهپاس سهم چشمگیرش در پژوهشهای هوش مصنوعی، بهعنوان عضو انجمن پیشبرد هوش مصنوعی (AAAI) انتخاب شده و موفق به دریافت جوایز متعدد پژوهشی شده و سالها نیز در انگلستان، اسکاتلند، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ایرلند و سوئد سمتهای پژوهشی داشته است.
او در کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» بهصورت نظاممند به خاستگاه ماشینها، گسترش آنها تا سطح آگاهی انسان و کاربردپذیریاش، بهخصوص موج نگرانی و هراس فراگیرشده ناشی از آن میپردازد. اینکه ما میترسیم مبادا هوش مصنوعی روزی کنترل همه امور زندگیمان را در دست بگیرد، موضوعی است که والش در کتابش بسیار به آن توجه کرده است.
کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» پر از حکایتها و روایتهایی است که دامنهشان از واقعاً مفید تا صرفاً سرگرمکننده، گسترده است. برخی از آنها بهخوبی کمک میکنند تا بفهمیم هوش مصنوعی چیست و چگونه به این نقطه رسیده است. نویسنده عقب و عقبتر میرود تا به دوران یونان باستان برسد. در حکایات اسطورهای یونانیان، درباره موجوداتی مصنوعی مثل تالوس و گولم ـ که از موهبت هوش و آگاهی برخوردار بودند ـ صحبت شده است.
والش معتقد است که حتی در داستان فرانکنشتاین، معروفترین اثر «مری شلی» که در سال ۱۸۱۸ میلادی نوشته شده، از مضمون گولم استفاده کرده است. گولم، درواقع تجسیم اضطراب و اعجاب عمیق و کهن ما در برابر ابداعاتی است که از اختیارمان خارج میشوند. والش مینویسد، تجسم هوش مصنوعی قرنهاست در زندگی ما حضور دارد و فقط از زمانیکه رایانه وارد زندگیمان شده، نمادین شده است. عصر نمادین از نخستین رایانه مکانیکی در سال ۱۸۳۷ تا چتباتها، رباتها و خودروهای خودران امروزی.
سفر در گذشته، حال و آینده
کتاب والش، سفری سریع و ضروری در گذشته، حال و آینده هوش مصنوعی در سه بخش است؛ سفریکه بهگفته خودش، شبیه مسیر ترنهوایی است. او با نگاهی ساده و روشن، چگونگی شکلگیری این فناوری را توضیح میدهد و به نقش رایانههای تعیینکنندهای چون «واتسون» و «منیِس» میپردازد. والش در این کتاب از نوآورانی که ایده ماشینهای اندیشمند را در سر پروراندند، به منشأ جالب و غیرمنتظره یک اشتباه تایپی در گوگل میرسد، از نقش و سهم منطق و استدلال و بازیها و ابتکارهای هوش مصنوعی عبور میکند و چالشهای زیستمحیطی، اخلاقی و وجودی هوش مصنوعی امروز را پیشِروی ما میگذارد.
با وجود این، کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» درباره آنچه امروز با عناوینی مثل هوش مصنوعی، ماشینهای هوشمند و یادگیری ماشینی و... میشناسیم، نیست. این کتاب درباره انسانها، فلسفهها و جوامعی است که برای شکلدادن به آینده روشن میکوشند.
نویسنده در کتاب خود علاوه بر ذکر تاریخچه هوش مصنوعی، به داوری هم مینشیند. او میگوید ،فناوری هوش مصنوعی در حکم شمشیری دولبه است که در کنار مزایای بسیار ـ که هیچکدام مهمتر از انقلاب در پزشکی و آموزش نیست ـ مخاطرات زیادی هم دارد. او مینویسد، فهرست نگرانکنندهای از چالشها وجود دارد، اما بیشازهمه نگران دو چالش زیستمحیطی مدلهای بزرگ هوش مصنوعی(هدردادن آب و تولید دیاکسیدکربن) و چالش دموکراتیک (اخلال در انتخابات و جهتدهی به رأیدهندگان) است.
حرف اساسی والش در کتابش این است که باید برای بهرهبرداری از هوش مصنوعی، از تاریخ درسعبرت بگیریم. او مینویسد، حالا بیش از هر زمان دیگری، جهان در آستانه وضعیتی است که اثرات اختلالی شبکههای اجتماعی بر زندگی، بهواسطه متغیر دیگری بهنام هوش مصنوعی، تشدید میشود. این جمله والش که ناامیدکننده و تلخ است، شاید بهاندازه کافی گویای واقعیت هوش مصنوعی باشد؛ متاسفانه فرزندان ما قرار است دنیایی تباهتر از دنیایی که در آن متولد شدهایم را به ارث ببرند.