یک داستان قدیمی/بازخوانی مباحث ادوار مجلس از مشروطه تا امروز درباره شرایط تهران وانتقال پایتخت
«زمانی که گفتیم باید پایتخت را منتقل کنیم، اما همان زمان هم میگفتند این حرفها شدنی نیست. واقعیت این است که دیگر انتخابی نداریم؛ اجبار است.»
«زمانی که گفتیم باید پایتخت را منتقل کنیم، اما همان زمان هم میگفتند این حرفها شدنی نیست. واقعیت این است که دیگر انتخابی نداریم؛ اجبار است.» این بخشی از سخنان مسعود پزشکیان در نشست فعالان اجتماعی در استانداری قزوین است. (29 آبان 1404) همانطور که پزشکیان اشاره میکند اولین بار نیست که در دولت چهاردهم موضوع انتقال پایتخت مطرح میشود.
اولین بار ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ که تازه کابینه دولت چهاردهم رای اعتماد گرفته بود و هنوز قدرت کامل را به دست نگرفته بودند، پزشکیان در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، به صراحت اعلام کرد: «چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم.» این سخنان او با واکنشهای بسیاری روبهرو شد. اما رئیس دولت اصرار داشت که این انتقال صورت گیرد و ۳۰ آبان ۱۴۰۳ تاکید کرد که مطالعات انتقال پایتخت آغاز شده است و محمدرضا عارف، معاون اول او مامور بررسی این طرح شده است.
18 دی 1403 خبرها حاکی از آن بود که فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت اعلام کرده: «پایتخت جدید کشور قطعاً در جنوب و احتمالاً منطقه مکران باشد.» مکران منطقهای بکر در استان سیستان و بلوچستان با مردمانی فقیر است و پس از این اظهارنظر ساکنان سیستان و بلوچستان ناگهان با افزایش عجیب و سرسامآور قیمت زمینها مواجه شدند؛ به حدی که مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران اعلام کرد: «قیمت زمینهای آنجا آنقدر افزایش یافته که با قیمت خیابان میرداماد تهران برابری میکند.»
پزشکیان در جلسه هیئت دولت (۱۹ دی ۱۴۰۳) و پس از «بررسی وضعیت موجود و برنامههای آب و فاضلاب در دولت چهاردهم» از سوی وزیر نیرو با اشاره به محدودیت بودجه، خواست که بررسیها و مستندات بر اساس این باشد که «شیرینسازی و انتقال آب» بهتر است یا «انتقال جمعیت نزدیک دریا». (خبرآنلاین) این سخنان همان معنای انتقال پایتخت را تداعی میکرد. البته 9 روز قبل از آن علی عبدالعلیزاده، نماینده رئیسجمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور از «انتقال پایتخت از دستور کار خارج شد» خبر داده بود.
شرایطی که نشان میداد دولت هنوز برنامه مشخصی درباره حل مشکلات تهران ندارد.او در همایش بینالمللی صنایع فراساحل با اشاره به وضعیت بحرانی منابع آب پایتخت، تاکید کرد: «تصمیم قطعی بر این است که چالشهای آب و مسائل زیستمحیطی پایتخت از طریق فناوریهای نوین و مدیریت علمی منابع در تهران حل شود.
پروژه انتقال آب خلیج فارس به تهران بهدست متخصصان داخلی تکمیل شده و این تنها منبع مطمئن تأمین آب برای پایتخت است.» پس از شروع دوباره انتقادات فاطمه مهاجرانی 20 دیماه البته اعلام کرد:«من نگفتم پایتخت به مکران خواهد رفت؛ بلکه گفتم دو شورا تشکیل شده که یکی برای احصای مشکلات پایتخت فعلی است و یکی هم برای بررسی نقاط قوتی که اقتصاد دریامحور مشخصاً در مکران دارد؛ نتیجه این سخنان این نیست که پایتخت به مکران خواهد رفت.»
برخی از نمایندگان هم در اظهارنظرهای خود اعلام کردند که تنها قرار است پایتخت اقتصادی به استانهای دیگر منتقل شود. بخش دیگری از نمایندگان حتی به دولت پیشنهاد میدادند که پایتخت را به استان آنها منتقل کند. روحالله عباسپور، نماینده بوئینزهرا و آوج در مجلس یکی از آنها بود که با تکیه بر سدهای اطراف قزوین، گفت: «استان قزوین با توجه به موضوعات مطرحشده در خصوص انتقال پایتخت، میتواند شهری برای جایگزینی مناسب در این امر باشد.» (4 مرداد 1404 ایرنا)
اما اکثر کارشناسان تنها راه برونرفت دولت از این کلاف سردرگم را تمرکززدایی تهران میدانستند. بودند نمایندگانی که این پیشنهاد را به دولت کردند. یاسر سلیمانی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس یکی از آنها بود که به صراحت اعلام کرد: «افزایش جمعیت در تهران خطرناک است؛ اما انتقال پایتخت نمیتواند این مشکل را حل کند.
بهجای آنکه به جابهجایی وزارتخانهها یا انتقال پایتخت فکر کنیم.» در این میان برخی هم به گذشته (از دوران قاجار تاکنون) اشاره کرده و معتقد بودند که بررسی انتقال پایتخت از تهران چندبار مطرح و انجام شده اما به جایی نرسیده است. هستند نمایندگانی مانند اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که ادعای انتقال پایتخت را بیاساس دانست.
هزینه انتقال پایتخت چقدر است؟
برخی از نمایندگان اما بر این باورند که پایتخت باید انتقال پیدا کند و استناد آنها بر مطالعاتی است که در سالیان اخیر انجام دادهاند. آنها هزینه این انتقال را هم محاسبه کردهاند. کما اینکه ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس با حضور در برنامه تلویزیونی «میز اقتصاد» در پاسخ به ادعای سیدمحسن طباطبایی، دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران (که گفته بود نمیتوان هزینه قطعی انتقال پایتخت را محاسبه کرد این هزینه را بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار اعلام کرد) تاکید کرد: «هر چه تهران از لحاظ کیفی بهتر شود انبوه مهاجرت به تهران و اطراف آن افزایش مییابد.
انتقال پایتخت سیاسی مولدسازی قابل اجراست. اگر پایتخت جدید نزدیک و در ۸۰ کیلومتری تهران (نزدیک فرودگاه امام خمینی) باشد حدود ۷ میلیارد دلار هزینه دارد. اگر فاصله پایتخت جدید از تهران بین ۱۳۰ تا ۲۰۰ کیلومتر باشد، حدود ۲۲ میلیارد دلار هزینه دارد. مدل دور و بالای ۵۰۰ کیلومتر بستگی به زیرساختهای مقصد دارد که از ۳۰ تا ۳۷ میلیارد دلار هزینه دارد.»
ابراهیم بهادرانی، مشاور عالی رئیس اتاق تهران 23 آبان اعلام کرد: «رقم کسری تراز عملیاتی (درآمد-هزینه جاری) بودجه سال ۱۴۰۴ حدود 1,805 هزار میلیارد تومان برآورد میشود. پیشبینی شده است که 1,135 هزار میلیارد تومان از کسری از طریق واگذاری داراییهای سرمایهای (عمدتاً فروش نفت) و استقراض از صندوق توسعه ملی و ۶۷۰ هزار میلیارد تومان از محل فروش اوراق (استقراض و فروش شرکتها) تأمین شود.
با توجه به احتمال عدم تحقق منابع درآمدی، احتمال افزایش این کسری وجود دارد.» دولت این کسری بودجه انباشته از سالهای گذشته را یکی از بزرگترین موانع خود اعلام کرده است. دولت با وجود این کسری بودجه عظیم، چگونه میتواند از پس هزینههای انتقال پایتخت برآید؟
اولین بررسی؛ فرار از مشکلات
انتقال پایتخت در سال 1286 و مجلس اول مشروطه مطرح شد. آنطور که از اسناد این بحثها در «صورتجلسات مجلس شورای ملی (مجلس اول)» و همچنین در گزارشهای «صوراسرافیل»، «مجلس»، و خاطرات مخبرالدوله و ناظمالاسلام کرمانی بر میآید پس از بحرانهای امنیتی در تهران برای اولین بار مجلس اول مشروطه به موضوع انتقال پایتخت ورود پیدا میکند.
سال ۱۲۸۶ که تهران گرفتار هرج و مرج بود و قحطی و گرانی، ناامنی شدید، نفوذ زیاد درباریان در امور شهر، حملههای مکرر به مجاهدان و آزادیخواهان و ناتوانی حکومت در برقراری نظم بر شهر حاکم شده بود، مجلس تصمیم گرفت مرکز حکومت را منتقل کند تا امنیت و استقلال پیدا کند.
دلایل موافقان انتقال پایتخت: در آن زمان هم نمایندگان از کمبود آب، خیابانهای خراب، بهداشت بد، و عدم توانایی حاکم تهران در مدیریت شهر انتقاد میکردند و میگفتند تهران اصلاً توان پایتخت بودن ندارد. برخی نمایندگان معتقد بودند پایتخت باید در شهری باشد که قابلیت حفظ جان نمایندگان و دولت را داشته باشد و این ناامنی تهران را دلیل خوبی برای انتقال مرکز حکومت میدانستند.
دلایل مخالفان انتقال پایتخت: هزینه بسیار سنگین یکی از موضوعاتی بود که نمایندگان مخالف این طرح به آن اشاره میکردند. مخبرالسلطنه از جمله این نمایندگان بود که تاکید میکرد: «انتقال پایتخت امری مهم است؛ نه خزانه تحمل دارد نه دولت وسع. این کار، دولت را از پا میاندازد.» برخی نمایندگان هم معتقد بودند انتقال پایتخت نشانه بیثباتی سیاسی و ضعف حکومت است و کشور را دچار هرجومرج بیشتر میکند.» اما نبود شهر مناسب برای پایتخت هم یکی دیگر از مشکلات این طرح بود که در مجلس به آن پرداخته شد.

در پایان رشت، قم، اصفهان و همدان پیشنهاد شد اما هیچ اجماعی شکل نگرفت. بر اساس «صورتجلسات مجلس اول» و «تاریخ بیداری ایرانیان» ناظمالاسلام؛ علمای تهران نیز از مخالفان و معتقد بودند: «امنیت را باید در همینجا برقرار کرد. اگر امروز کوچ کنیم فردا هم از شهر دیگر کوچ خواهیم کرد.» برخی از نمایندگان همچون ملکالمتکلمین شرایط جغرافیایی را بهترین دلیل انتقال پایتخت میدانستند: «تهران شهر تازهساز و بیریشهای است؛ نه آب دارد، نه نظم. اگر امروز پایتخت را نبریم، فردا پشیمان میشویم.» با بررسی چند جلسهای این طرح رأی نیاورد و تهران پایتخت ماند.
اولین بررسی؛ نجات مشروطه
در سال ۱۲۸۷ شمسی با اوجگیری تنش میان مجلس و محمدعلیشاه، بحث انتقال پایتخت بار دیگر با جدیت بیشتر در مجلس اول مشروطه مطرح شد اما این بار هدف «بقای مشروطه» بود. در آن زمان محمدعلیشاه سوگند مشروطه را قبول نداشت. از سوی دیگر قزاقهای وابسته به لیاخوف مرتب به مجلس فشار میآوردند.
اطراف مجلس سنگربندی و اقدامات تدارکات توپخانه قزاقخانه علیه مجلس آشکار شده بود. مهمتر از آن گزارشهای محرمانه نمایندگان تبریز و اصفهان حاکی از آن بود که «شاه قصد تعطیلکردن مجلس و حمله دارد.» در چنین مجلسی؛ شرایطی برای حفظ جان نمایندگان و بقای مشروطه، بحث انتقال پایتخت به قم یا اصفهان را بار دیگر بررسی کرد.
سیدحسن تقیزاده معتقد بود: «مجلس در این شهر در حصر است. اگر امروز جانها را به قم یا هر شهر امن بگذاریم، مشروطه میماند؛ اگر بمانیم، فردا نه مجلسی هست و نه مشروطه.» دارلعلما اما معتقد بود: «اگر از تهران بیرون رویم، شاه خود را پیروز میبیند. پایه مشروطه سست میشود. باید مجلس بایستد، ولو کشته شویم.» سخنان ملکالمتکلمین بیشتر شبیه به بیانیه بود: «تهران گور آزادیخواهان است. جای مشروطه در جایی است که قزاقخانه سایهاش بالای سر مجلس نباشد.»
پس از آن مقرر شد کمیسیون خاصی برای بررسی «شهر مناسب» تشکیل شود. در جلسه دوم قم به عنوان مقصد اصلی مطرح شد، چون علما در مجلس بهویژه آیتالله طباطبایی و بهبهانی امکان پشتیبانی را اعلام کرده بودند. روحانیون تهران اما معتقد بودند این اقدام مجلس در حکم فرار است و فرار به صلاح مُلک نیست. با آنکه در پایان جلسه دوم رأیگیری نشد، اما اکثریت موافق انتقال موقت مجلس بودند، نه انتقال دائمی پایتخت.
اواخر خرداد ۱۲۸۷ جلسه مجلس اما بسیار پرتنش بود چراکه لیاخوف امضای شاه را برای حمله گرفته و توپخانه در باغشاه آماده شلیک بود. گروهی از نمایندگان خواستند فوراً مجلس را تعطیل و به قم حرکت کنند. طباطبایی و بهبهانی اما به شدت مخالفت کرده و معتقد بودند: «اگر برویم، شاه همین فردا قانون اساسی را ملغی میکند. باید با خون خود این خانه را حفظ کنیم.»
در این جلسه گروهی پیشنهاد کردند فقط هیئت رئیسه و برخی نمایندگان منتقل شوند، اما مجلس روی کاغذ در تهران بماند. اوایل تیر 1287 جلسه مجلس با موضوع «تصویب یا رد نهایی انتقال» شروع شد اما خبر رسید قزاقها به بهانه جستوجوی سلاح، خیابانهای اطراف مجلس را بستند. همهمه مجلس را فراگرفت. در نهایت نمایندگان مجلس را ترک کردند و این آخرین جلسه مجلس پیش از «به توپ بستن مجلس» بود. بحث انتقال پایتخت در سال ۱۲۸۷هیچگاه به رأیگیری نهایی نرسید و مجلس در میانه فرایند تصمیمگیری منحل شد.
انتقال پایتخت در دوران دو پهلوی
در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی هم چند بار موضوع انتقال پایتخت در مجلس شورای ملی مطرح شد، اما هیچکدام به تصویب نهایی یا اجرای عملی نرسید. اوایل دهه 1310 در دوره رضاشاه انتقال پایتخت به اصفهان به دلیل نگرانی از آسیبپذیری تهران در برابر حملات خارجی، مشکلات بهداشتی و جمعیتی و البته موقعیت مرکزی و جغرافیایی اصفهان از سوی برخی از نمایندگان مجلس و برخی از مقامات دولتی مطرح شد اما رضاشاه از آن استقبال نکرد و این موضوع به سرعت از سوی نمایندگان کنار گذاشته شد.
سال 1341 محمدرضاپهلوی، شاه ایران بود و پس از زلزله بوئینزهرا که موضوع آسیبپذیری تهران در برابر زلزله مطرح شد و برخی نمایندگان بار دیگر مسئله انتقال پایتخت را پیش کشیدند؛ هرچند خارج از دستور رسمی مجلس، اما در مذاکرات علنی اشارههایی وجود دارد. پس از آن مجلس شورای ملی در چند نوبت از جمله سالهای ۱۳۴۳، ۱۳۴۷ و ۱۳۵۲ به موضوع انتخاب پایتخت در قالب پیشنهاد یا سوال پرداخت. یکی از پیشنهادات ساخت یک «پایتخت اداری جدید» در منطقهای میان تهران، قم یا اطراف ساوه بود.
عللی که نمایندگان در دوره پهلوی دوم برای مطرح کردن این موضوع در مجلس عنوان میکردند: «1) تهران در دشت باز و بدون مانع طبیعی قرار دارد و در برابر حمله هوایی یا زمینی آسیبپذیر است. 2) پایتخت باید در منطقهای مرکزی و سختگذر باشد تا در بحرانها امنتر بماند. 3) رشد جمعیت تهران بیرویه است و امکانات شهری پاسخگو نیست. 4) پایتختبودن باعث تمرکز نامتوازن ثروت و جمعیت شده است. 5) حضور همه دستگاهها در تهران باعث ترافیک اداری، هزینههای بالا و ناکارآمدی شده است.»
نمایندگان مخالف این طرحها نیز دلایل خود را اینگونه بیان میکردند: «1) انتقال پایتخت، «هزینههای هنگفت» دارد. چنین هزینهای در شرایط توسعه کشور، به جای آموزش، بهداشت و راهها منطقی نیست. 2) انتقال پایتخت فرایندی طولانی است و سالها اختلال در کار دولت و مجلس ایجاد میکند. بسیاری از دستگاهها به تهران وابستهاند و جابهجاییشان موجب کُندی نظام اداری میشود. 3) زیرساختهای اداری، دانشگاهی، بیمارستانی، نظامی و ارتباطی تهران با هزینه زیاد ساخته شده و انتقال پایتخت به هدر دادن و تضعیف سرمایهگذاری پیشین منجر میشود.» چند نفر از نمایندگان هم معتقد بودند: «1) راهحل، اصلاح تهران است نه فرار از مشکلات آن. 2) تعیین پایتخت موضوعی سیاسی نیست. 4) مطالعات کارشناسی کافی در دسترس نیست.» به همین دلیل اینبار هم انتقال پایتخت از تهران از مرحله گفتوگو پیشتر نرفت و هیچکدام به قانون رسمی یا اقدام اجرایی تبدیل نشد، تا سنگ موافقان و مطرحکنندگان انتقال پایتخت از تهران بار دیگر به سنگ بخورد.
ناکامی مسئولان در دهه 60 و 70
پس از انقلاب نیز موضوع انتقال پایتخت چندبار مطرح شده است. نخستینبار بهصورت جدی در دهه 1360 (۱۳۶۴–۱۳۶۵) و دوره نخستوزیری میرحسین موسوی انتقال پایتخت مطرح و مطالعات و بررسیهای کارشناسی آن انجام شد. بحثها در آن دوره بیشتر مطالعات دولتی و پیشنهادهای کارشناسی بود، نه مصوبه پارلمانی.
براساس منابع پژوهشی در مطالعات و بررسیهای دولتی مکانهایی (مانند اطراف تفرش) بررسی شدهاند، اما به شکل مصوبه قطعی مجلس به نتیجه نرسیده است، اما این انتقال به دلیل مسائل مالی، اولویت بودن بازسازی در کشور، نبود توافق سیاسی و اینکه تهران به دلیل تمرکز وزارتخانهها، مراکز فرماندهی و زیرساختهای حیاتی، آسیبپذیر تلقّی میشد، به سرانجام نرسید.
انتقال پایتخت در دهه ۱۳۷۰ که مطرح شد دولت و مجلس گزینههایی مانند سمنان و قزوین را بررسی کردند، اما به خاطر هزینه بالا و مشکلات زیرساختی، این ایده به نتیجه عملی نرسید. پیروز حناچی، شهردار سابق تهران تهران نیز در مصاحبهای به این موضوع اشاره کرده و گفته است که در دولت هاشمیرفسنجانی در دهه ۷۰ جلسهای درباره انتقال پایتخت برگزار شده، اما اینبار هم انتقال پایتخت از تهران اتفاق نیفتاد و آنطور که حناچی میگوید:«غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران نقش مهمی در لغو تصمیم نهایی داشت.»
البته موضوع انتقال پایتخت در سالهای۱۳۷۰ تا 1379 بارها در مجلس مطرح شد، اما نه بهصورت طرح یا لایحه رسمیِ منتهی به رأیگیری؛ بلکه بهصورت تذکّر، سؤال، نطق میاندستور، و درخواست بررسی کارشناسی. نمایندگان تهران و استانهای مرکزی در نطقهای پیش از دستور و تذکّرات کتبی نسبت به تمرکز جمعیت تهران هشدار دادند و «انتقال پایتخت یا ایجاد پایتخت اداری» را بهعنوان راهحل ممکن ذکر کردند. باز هم هزینههای بسیار سنگین جابهجایی پایتخت، نبود اجماع سیاسی و نبود مطالعات کافی برای تقدیم لایحه باعث شد که مجلس به صورت رسمی به این مهم ورود پیدا نکند.
سخنرانیهای بیسرانجام احمدینژاد
انتقال پایتخت ایران بار دیگر در دهه ۸۰ در دولت محمود احمدینژاد مطرح شد. سال 1384 ایده اولیه مطرح و بررسیهای مقدماتی آغاز شد. سالهای 1385 و 1386 وزارت کشور و سازمان برنامه و بودجه مطالعات اولیه زمین، زیرساخت و گزینههای مکانی را انجام دادند. هدف مطرح کردن دوباره این موضوع این بود که برخی از فعالیتهای اداری و سیاسی به سایر مناطق کشور منتقل شود و از تمرکز امکانات در تهران کاسته شود.
علاوه بر آن موضوعاتی از قبیل افزایش جمعیت تهران، ترافیک شدید، آلودگی هوا، کمبود آب و فشارها روی زیرساختها، قرار گرفتن روی گسل و خطر جدی زلزله نیز مطرح شد. پیشنهاد و بررسیهای دولت بر شمال استان سمنان (مثل منطقه شاهرود و سبزوار و اطراف آن)، اطراف قم و کاشان، شمال شرق ایران (خراسان یا مشهد) متمرکز بود.
سالهای 1387 و 1388 بحثهای رسانهای و سخنرانیهای احمدینژاد درباره ضرورت انتقال پایتخت ادامه داشت. در همان زمان دولت احمدینژاد طرح و ایده انتقال پایتخت را برای بررسی و تصویب بودجه به مجلس ارائه کرد و مجلس آن را بررسی کرد و با وجود محدودیت بودجه و نگرانی از اجرای کامل طرح، اجازه عملیاتی شدن آن را نداد و تنها مطالعات و برخی اقدامات مقدماتی انجام شد، ولی انتقال کامل پایتخت اتفاق نیفتاد.
مصوبه مجلس؛ امکانسنجی شود
دهه 90 اما موضوع انتقال پایتخت کاملاً جدی مطرح شد. به همین دلیل این موضوع مراحل مختلفی را در مجلس گذراند. تا سال 1392 موضوعاتی مانند تمرکز زیاد جمعیت، ثروت، قدرت و امکانات در تهران، ترافیک، آلودگی هوا، زیرساختهای فرسوده و مخاطرات طبیعی (مثل زلزله) و تمرکززدایی (سازماندهی مجدد نقش تهران) به عنوان اهداف مهمی مطرح شد تا بار مدیریتی و امنیتی تهران کاهش یابد.
مرکز پژوهشهای مجلس نیز گزارشی تهیه کرد و در آن به بررسی علمی طرح انتقال پایتخت پرداخت و مشکلات تهران (زیرساخت ناکافی، آلودگی، جمعیت بالا) را جدی توصیف کرد.
البته در این گزارش بر ضرورت مطالعات عمیق برای جانمایی پایتخت جدید و بررسی هزینههای آن نیز تاکید کرده بود. در نهایت دیماه 1392 مجلس برای نخستین بار کلیات «طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری» را تصویب کرد. از ۲۱۴ نماینده حاضر، ۱۱۰ نفر رای موافق، ۶۷ نفر رای مخالف دادند و 37 نماینده هم یا رای ندادند یا رایشان ممتنع بود اما دولت با این طرح مخالف بود.
مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیسجمهور وقت در تشریح مخالفت دولت تاکید کرد: «غیرممکن است که با بودجههای سنواتی و حتی در افق چشمانداز ۲۰ ساله هزینه انتقال پایتخت تأمین شود. ضمن آنکه انتقال پایتخت «بدون نظر رهبری ممکن نیست.»
برخی نمایندگان معتقد بودند؛ هدف اولیه «ساماندهی تهران» است، نه لزوماً انتقال پایتخت به سرعت؛ یعنی انتقال در صورت لزوم و پس از بررسی دقیق در دستور کار است. کمال علیپور خنکداری، نماینده قائمشهر و سوادکوه شمالی در مخالفت با آن گفت: «طرح انتقال پایتخت کاری غیرعقلانی و غیرمنطقی است و بار مالی فراوانی دارد پس با اصل ۷۵ قانون اساسی مغایر است.» جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه نیز در مخالفت با این طرح گفت: «این طرح اجرایی نخواهد شد. چون به اعتبارات کلان نیاز دارد که در حال حاضر چنین اعتباری وجود ندارد.»
سیدحسین نقویحسینی، نماینده ورامین و قرچک اما در موافقت با این طرح گفت: «تهران مرکز تمرکز شدید سیاسی و اداری است و انتقال پایتخت میتواند به تمرکززدایی کمک کند. همه امکانات رفاهی و اقتصادی در پایتخت متمرکز شدهاند و این تمرکز باید کاهش یابد.» علیرضا خسروی، سمنان و سرخه در جایگاه موافق، طرح انتقال پایتخت را «سرمایهگذاری بلندمدت» خواند و اشاره کرد: «فروش ساختمانهای دولتی در تهران میتواند بخشی از هزینهها را تأمین کند.»
اردیبهشت ۱۳۹۴، قانون امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران از سوی علی لاریجانی، رئیس مجلس به حسن روحانی، رئیسجمهور وقت ابلاغ شد. مجلس با تصویب یک قانون، دولت را موظف کرد «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور» را انجام دهد و تمرکززدایی از تهران را پیگیری کند.
این قانون مقرر کرده بود:«شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» با استفاده از ظرفیتها و اعتبارات پژوهشی و تحقیقاتی وزارت راه و شهرسازی (دبیرخانه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران) و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور تشکیل میشود.» مرکز تحقیقات راه، شهرسازی و مسکن، مطالعات در مورد انتقال پایتخت را انجام داد. در این مطالعات، به نظر میرسد که بخش زیادی از اعضای شورایعالی مخالف انتقال کامل پایتخت بودند و به عملیاتی بودن آن با تردید نگاه کردند. گزارشها حاکی از آن بود که هزینه و مشکلات عملیاتی باعث شده برخی مقامها با انتقال کامل پایتخت موافقت نکنند.
دولت روحانی اما با استدلالهایی همچون هزینه هنگفت اجرای طرح و محدود بودن بودجه دولت، مشکل جابهجایی کارکنان دولت و خانوادههایشان، ناکافی بودن زیرساختها در شهر جدید، اختلال مدیریت کشور بهویژه در حوزه امنیت، دیپلماسی و خدمات عمومی در کوتاهمدت و بدون نظر مقام معظم رهبری به صراحت اعلام کرد که این طرح قابل اجرا نیست. در حقیقت این طرح مجلس به مرحله «مطالعه و امکانسنجی» محدود شد و تصمیمی برای اجرای کامل گرفته نشد.
سرنوشت مبهم انتقال پایتخت در مجلس
با آنکه دولت بارها موضوع انتقال پایتخت را مطرح کرده است، اما مجلس دوازدهم تاکنون در اینباره جلسهای برگزار نکرده است. اما اکثر نمایندگان در اظهارنظر خود بر یک موضوع اتفاق نظر دارند: «مهمترین بحث این است که پایتخت کجا باشد و چه ویژگیهایی داشته باشد. باید ویژگیهای یک پایتخت مناسب بررسی شود تا دسترسی به این شهر برای تمامی استانها امکانپذیر باشد.»
محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس معتقد است: «ممکن است پایتخت در شهری دیگر یا حتی خارج از مناطق شهری برپا شود. طرحهایی مانند ایجاد پایتخت در کنار دریا با توجه به اقتصاد دریامحور هم مطرح است، اما ملاحظات خارجی، تهدیدات اقتصادی و دیگر شاخصهای بسیار مهم برای تعیین مکان آن، برای انتقال پایتخت روبهرو هستیم.
انتخاب منطقه مکران گزینه مساعدی نیست زیرا دسترسیها محدود و هزینهها بالا خواهد بود. حدود ۲۰ سال است که این بحث مطرح است اما هنوز به جایی نرسیده و معمولاً رسانهای شده و سپس به فراموشی سپرده میشود این چراغ خاموش میشود با این وضعیت ما نمیتوانیم تصمیم جدی برای انتقال پایتخت بگیریم. اگر منافع ملی به طور کامل در نظر گرفته شود، این طرح میتواند اثربخشی لازم را داشته باشد. نباید دنبال منافع بخشی باشیم؛ اما ذینفعان مختلف در این موضوع دخیل هستند و بدون رعایت عدالت دسترسی، موفقیتی حاصل نخواهد شد.»
سیدعلی یزدیخواه، رئیس مجمع نمایندگان استان تهران نیز با تاکید بر اهمیت جداسازی مراکز تجاری و سیاسی گفت: «این جداسازی میتواند به کاهش مشکلاتی مانند ترافیک، آلودگی هوا و قیمتهای بالای مسکن در تهران کمک کند. [...] با انتقال پایتخت از تهران به مکان دیگری موافق هستم و پیشنهاد میدهم که این مکان میتواند سمنان، گلپایگان، محلات یا کاشان باشد. هر جایی که از جهت موضوعات زیست محیطی زیرساختها، منابع آبی و دسترسی به انرژی قابلیت لازم را داشته باشد به این مسائل توجه لازم باید شود.»
اسماعیل کوثری، نماینده تهران با اشاره به اهمیت شفافسازی درباره هدف انتقال پایتخت تاکید کرد: «لزوم مشخص کردن مرجع تصمیمگیری و منابع مالی واجب است و دولتها به دلیل مشغلههای خود تمایلی به پذیرش این مسئولیت ندارند. تهران بهعنوان پایتخت شناخته نشود، زندگی در آن راحتتر خواهد بود.»
علیرضا سلیمی، عضو هیئترئیسه مجلس نیز معتقد است: «تصمیمگیریها باید بر اساس این مطالعات کارشناسی و تخصصی باشد؛ نه بر اساس احساسات و سخنان احساسی.»
زینب قیصری، نماینده تهران نیز با اشاره به پیچیدگیهای تغییر پایتخت و اینکه باید مشکلات شهر تهران را حل کرد، گفت: «به نظرم با توجه به هزینهها و سرمایهگذاریهای کلان مرتبط با این امر، جابهجایی پایتخت فعلاً از اولویتهای کشور نیست. در حوزههای مهمی از جمله استحصال نفت و گاز و رفع ناترازی این بخش نیازمند سرمایهگذاریهای کلانی هستیم که اگر در کشور امکانی باشد این حوزهها و سایر حوزههای کلیدی کشور در اولویت است.»
کامران پولادی، رئیس کمیته تقسیمات کشوری اما اعلام کرد: «اعضای کمیسیون جلساتی با موضوع تمرکززدایی و ساماندهی پایتخت با رئیسجمهور و معاون اول ریاستجمهوری داشتیم که به اشتباه در رسانهها انتقال پایتخت منعکس شده است، این موضوع صحیح نیست و تنها ساماندهی پایتخت مدنظر است. بر اساس نظر رئیسجمهور، موضوع ساماندهی پایتخت به گونهای است که باید برخی از دستگاهها، ادارات و نهادها بهویژه بخشهای سیاسی از تهران جدا یا دستگاههای اقتصادی به سواحل مکران برده شوند.»
با وجود چنین تجربه طول و درازی که البته همواره انتقال پایتخت با دلایل تقریباً مشابه کنار گذاشته شده اما باز هم مسعود پزشکیان آن را مطرح میکند. حل معضلات تهران بیش و پیش از طرح موضوع انتقال پایتخت نیازمند تبیین وضعیت و راهکارهای مختلف دارد. چنانچه در فضای کارشناسی نظر مثبت چندانی به چشم نمیخورد و اینطور به نظر میرسد که مخالفان و موافقان آنقدری با هم برابری میکنند که احتمالاً این موضوع در مجلس دوازدهم هم به نتیجه نرسد و همچنان سرنوشت این مهم در ابهام باقی بماند.