| کد مطلب: ۵۵۸۰۴

مردی پر از ایران/در پیام‌های تسلیت به‌مناسبت درگذشت هادی مرزبان کارگردان مشهور تئاتر بیش از هرچیز بر هویت ایرانی آثار او تاکید شد

با مرگ مرزبان، تئاتر ایرانی یکی دیگر از ستون‌های مستحکم خود را از دست داد. او علاوه بر تئاتر، در فیلم‌ها، سریال‌ها و تله‌تئاترهایی نیز ایفای‌نقش کرد که شاید معروف‌ترین آنها برای مردم، «پهلوانان نمی‌میرند» ساخته حسن فتحی باشد. بااین‌همه او بیش از هرچیزی یک تئاتری بود و این را می‌توان از انبوه پیام‌های تسلیتی که به این مناسبت صادر شد، دریافت.

مردی پر از ایران/در پیام‌های تسلیت به‌مناسبت درگذشت هادی مرزبان کارگردان مشهور تئاتر بیش از هرچیز بر هویت ایرانی آثار او تاکید شد

«از ملک ادب حکم‌گزاران همه رفتند»؛ این آغاز پیام تسلیتی است که اکبر زنجانپور در رثای درگذشت هادی مرزبان نگاشت؛ بازیگر و کارگردان بزرگ تئاتر ایران که دوم آذرماه ۱۴۰۴ به‌دلیل بیماری لوزالمعده در بیمارستان نیکان غرب تهران درگذشت. مرزبان هنگام مرگ ۸۱ سال داشت. او متولد ۱۳۲۳ در شهر سبزوار بود. در سال ۱۳۵۲ در رشته بازیگری و کارگردانی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. او فعالیت خود را در حوزه نمایش البته از دهه ۱۳۴۰ آغاز کرده بود و بعدتر تحصیلات خود را در طراحی و کاگردانی تئاتر دنبال کرد و در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه برونل لندن مدرک کارشناسی‌ارشد دریافت کرد. در آن‌زمان این دانشگاه، عمری فقط 10ساله داشت اما اینک می‌توان آن را یکی از 10 دانشگاه برتر لندن دانست که شهرت‌اش بیشتر مرهون خدمات قابل‌توجهی است که به دانشجویان بین‌المللی ارائه می‌کند.

 

بازیگری

نخستین نمایشی که مرزبان به‌عنوان بازیگر در آن روی صحنه رفت، «رستم و سهراب» بود؛ اثری به کارگردانی مصطفی اسکویی که از همکاران عبدالحسین نوشین بود و بعد از مرگ نوشین، راه او را تداوم بخشید. حُسن‌شهرت نوشین در تئاتر، به نقشی متکی است که او در انتقال دستاوردهای تئاتر غرب به نمایش ایرانی داشت. اسکویی نیز در ادامه نوشین حرکت می‌کرد و بی‌دلیل نیست که به او لقب «پدر تئاتر علمی ایران» داده شده است. مرزبان در نمایش بعدی به‌عنوان بازیگر، در تئاتر «ملاقات بانوی سالخورده» به ایفای‌نقش پرداخت. کارگردان این نمایش حمید سمندریان بود و اجرای جمیله شیخی در آن مایه تحسین فراوان منتقدان شد.

کارگردانی و همکاری با اکبر رادی

مرزبان در نخستین کارگردانی خود در تئاتر، سراغ نمایشنامه «طالب» ایمد آلاچای رفت  و در سال ۱۳۵۹، در تالار سنگلج این نمایش را روی صحنه برد. سال بعد، او با نمایش «فریاد» نوشته محمود رهبر در تالار قشقایی تئاترشهر، میزبان تماشاگران بود. در سال ۱۳۶۳ اما او برای اولین‌بار سراغ اجرای یکی از نمایشنامه‌های اکبر رادی رفت و «پلکان» را در تالار اصلی تئاترشهر اجرا کرد. این سرآغاز همکاری طولانی‌مدت و پرباری بود که میان مرزبان و رادی شکل گرفت و به 10 اجرا با متن‌هایی از رادی و کارگردانی مرزبان انجامید: «آهسته با گل سرخ» (تالار اصلی تئاترشهر، ۱۳۶۷ و ۱۳۹۷)، «هاملت با سالاد فصل» (تالار اصلی تئاترشهر، ۱۳۶۹ و ۱۳۸۸)، «آمیز قلمدون» (تالار چهارسوی تئاترشهر، ۱۳۷۶)، «شب روی سنگفرش خیس» (تالار اصلی تئاترشهر، ۱۳۷۸) «باغ شب‌نمای ما» (تالار اصلی تئاترشهر، ۱۳۸۱)، «ملودی شهر بارانی» (تالار اصلی تئاترشهر ۱۳۸۴)، «پایین، گذر سقاخانه» (تالار وحدت، ۱۳۸۵)، «لبخند باشکوه آقای گیل» (تالار اصلی تئاترشهر ۱۳۸۶)، «خانمچه و مهتابی» (تالار برج آزادی، ۱۳۸۹) و «تانگوی تخم‌مرغ داغ» (تالار وحدت، ۱۳۹۳).

 

جامعه ایرانی در آیینه آثار رادی

اکبر رادی، زاده ۱۳۱۸ در رشت بود و در اهمیت مقام او در تاریخ نمایش‌نامه‌نویسی ایرانی همین بس که از او با عنوان «پدر نمایشنامه‌نویسی ایران» یاد می‌کنند. رادی در دانشگاه تهران علوم اجتماعی خواند و بعدتر نیز به شغل معلمی روی آورد. یکی از مشخصه‌های مهم نمایش‌نامه‌های رادی را می‌توان رئالیسم انتقادی مضمر در متن دانست. بدین‌ترتیب در آثار او با مضامینی چون درگیری‌های درون‌خانوادگی، نقد و زوال فئودالیسم، نقد خانواده ایرانی، انزوای روشنفکری، فرودستان اجتماعی که به قدرت می‌رسند، آثار انقلاب در میان ثروتمندان، اوضاع نویسندگان و... مواجه می‌شویم و روی‌هم‌رفته وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران و مناسبات فرهنگی و مردمی در آثار رادی از اهمیت بسزایی برخوردارند.

مرزبان نیز دراین‌زمینه علایقی مشابه رادی داشت و برای او اجرای تئاتری متناسب  با شرایط و وضعیت ایران معاصر دغدغه‌ای بسیار جدی می‌نمود. دراین‌زمینه می‌توان گفت تحصیل مرزبان در برونل البته نقش مهمی در آشنایی او با تئاتر جهانی داشت اما درعین‌حال عقاید و افکار خاص مرزبان و تاکیدی که او بر توجه به هویت ملی ایرانی در حوزه نمایش داشت، به او موقعیتی ویژه بخشید.

کوروش سلیمانی بازیگر تئاتر در این زمینه به «هم‌میهن» می‌گوید: «با وجود تحصیلات استاد مرزبان در خارج از کشور اما علاقه اصلی او، تصویرکردن و نمایشی‌کردن و روی صحنه آوردن نمایشنامه‌های ایرانی بود. به این موضوع علاقه خاصی داشت و تا حدودی ما از این بُعد فعالیت‌های مرزبان که توانست درام اجتماعی ایرانی را به نمایش ایرانی وارد کند، غفلت ورزیدیم. تلاش‌های او در دراماتیزه‌کردن وضعیت انسان ایرانی با همه ریزه‌کاری‌هایی که در شخصیت‌پردازی‌های او وجود دارد، بسیار اهمیت دارد. او دغدغه نمایش زندگی و وضعیت انسان ایرانی بود و همین مایه همکاری ویژه مرزبان با استاد اکبر رادی شد. »

 

همکاری با بیضایی و نصیریان

از دیگر کارگردانی‌های مرزبان می‌توان به نمایش‌هایی چون «شاهزاده و گدا» اثر سرگئی میخالگف، «تنبور نواز» نوشته محمد رحمانیان، «میر عشق» و «دزد آب» به قلم امیر دژاکام و «نوبت دیوانگی» اثر پرویز زاهدی اشاره کرد. همچنین در سال ۱۳۸۲، مرزبان در تالار سنگلج به کارگردانی نمایشنامه‌ای از بهرام بیضایی مبادرت ورزید؛ به‌نام «خاطرات هنرپیشه نقش دوم». 

یکی دیگر از نمایشنامه‌های بسیار مورد علاقه مرزبان، نمایشنامه «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان بود و وقتی آن را به خواست نصیریان روی صحنه برد، یکی از دلایل این امر را چنین توضیح داد: «فرهنگ ایران سرشار از منابع غنی ادبی است که می‌توان با استفاده از آن‌ها آثار بی‌نظیری را خلق کرد. باید تکنیک‌ها را از کشورهای خارجی یاد بگیریم اما این باعث نمی‌شود هویت و شناسنامه خود را فراموش کنیم.»

از آخرین متن‌هایی که مرزبان برای اجرا برگزید، می‌توان به داستان بلند «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» اثر تحسین‌شده شهرام رحیمیان اشاره کرد که در آن با تلفیق واقعیت‌های تاریخی و شخصیت‌های خیالی، سوانح تاریخی بازنویسی می‌شوند و درکی جدید از زمانه موردنظر داده می‌شود.

 

مرزبان تئاتر ایرانی

با مرگ مرزبان، تئاتر ایرانی یکی دیگر از ستون‌های مستحکم خود را از دست داد. او علاوه بر تئاتر، در فیلم‌ها، سریال‌ها و تله‌تئاترهایی نیز ایفای‌نقش کرد که شاید معروف‌ترین آنها برای مردم، «پهلوانان نمی‌میرند» ساخته حسن فتحی باشد. بااین‌همه او بیش از هرچیزی یک تئاتری بود و این را می‌توان از انبوه پیام‌های تسلیتی که به این مناسبت صادر شد، دریافت. در بیشتر این پیام‌ها بر نقش بی‌بدیل او در برساختن تئاتری ایرانی تاکید شده است. برای نمونه در بیانیه اعضای هیئت‌مدیره‌ انجمن هنرهای نمایشی سراسر کشور چنین می‌خوانیم: «نفس‌مان را حبس می‌کنیم، ساعت مغزمان را نگه می‌داریم، می‌خواهیم برگردیم به دیروز، به دیروزها… تا غروب را در تهران گز می‌کنیم، مرکزی می‌رویم، انجمنی، موزه‌ای تا غروب، تا سنگلج، تا هادی مرزبان، سنگلج، نفس‌گاهِ آثار رادی، به شور و شیداییِ ایرج راد، فرزانه کابلی و پرسه در دنیای نمایش ایرانی … «پلکان»، «آهسته با گل سرخ»، «هاملت با سالاد فصل»، «شب روی سنگفرش خیس»، «باغ شب‌نمای ما» و… نام مرزبان بلیتِ سفرمان به تهران بود. مردی پر از عشق، پر از دانایی، پر از ایران، پر از شناخت درام. نفس‌مان را حبس می‌کنیم، گوش‌هایمان را می‌گیریم، چشم‌هایمان را می‌بندیم، تا نبینیم روبانِ سیاه کنار عکس هادی مرزبان را. تا نشنویم سوگواری شخصیت‌های غریب و یتیم‌شده‌ آثار اکبر رادی را. تئاتر ایران مرزبان تئاتر ایرانی را از دست داد و این فقدانی است سخت.» آری حق با اکبر زنجانپور بود: «رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل/ از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل».

عکس: ایران تئاتر

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار