بخشیدن کار هر دلی نیست/درباره عکسی از اهدای اعضای بدن یک پرستار به ۵ بیمار
به عکسهای اهدای اعضای بدن سمیرا جعفری، پرستار بیمارستان سینا، نگاه میکنم. به بزرگی روح و معرفتشان درود میفرستم و میگویم شما بخشیدی، اما ما فراموش نمیکنیم.

میخواهم حرف گندهتر از دهانم بزنم. اینجا غریبهای نیست. اگر حرفم به دلتان نشست نوش جانتان. اگر نه هر چه در دل تنگتان هست نثارم کنید و تهش به بزرگواری خودتان ببخشید. پس بدون هیچ رودربایستی مینویسم که من از جمله «نه میبخشم و نه فراموش میکنم» بدم میآید.
نهتنها بدم میآید که از شنیدنش کهیر میزنم. میخواهم بگویم که از دل این جمله چیزی جز نکبت و کینه بیرون نمیآید. کسی که نه میبخشد و نه فراموش میکند عملاً در موضعی ایستاده که راهی برای آشتی و صلح باقی نمیگذارد.
ما به حکم انسان بودنمان خطاکاریم پس ممکن است خطایی از ما سر بزند و عملاً پشیمان باشیم. بنابراین اگر راهی برای جبران یا برگشتن وجود نداشته باشد دنیا جای قشنگی نمیشود. نهتنها جای قشنگی نمیشود که اصلاً سنگ روی سنگ بند نمیشود، چون همه ما خطاکاریم و نیازمند بخشش.
نبخشیدن و فراموش نکردن یعنی آدمیزاد بار سنگین و تلخ و زخم عمیقی را باز نگه دارد و هی با آنها ور برود و خودش را نابود کند. یعنی آدم ناخواسته برای خودش زندانی بسازد و خودش را در آن نکبت زندانی میکند.
بخشیدن البته مراتب دارد. یک وقتی هست که شما به رفیقی بدی میکنید و آن رفیق چشم بر بدی شما میبندد و میبخشد. یعنی آن رفیق از بدی کردن در برابر بدی شما یا انتقام گرفتن صرفنظر میکند. این اولین مرتبه بخشش است. اما برای ورود به مرحله اولیتر باید که علاوه بر بخشیدن، دل خودش را هم از کینه و نقار پاک کند.
در حقیقت با این کار درون خودش را از بار سنگین رنج رها میکند. اگر اینگونه کند نور علی نور است. در مرحله بالاتر آدمیزاد نهتنها میبخشد که یک پله بالاتر شروع به نیکی کردن و محبت هم میکند... به این نوشته و بر شمردن یک به یک انواع بخشش نگاه نکنید. میدانم که بخشیدن کار آسانی نیست.
گاهی وقتها لشکر کینه و دشمنی چنان در اعماق دل آدمیزاد جا خوش میکند که با «هیلتی» هم کنده نمیشود. اصلاً خیلی وقتها تو دلت میخواهد که ببخشی اما هزار هزار مانع و رادع جلوی چشم و دلت میایستد و از گذشتن دورت میکند. بخشیدن، کار هر دلی نیست. کار دلهای بزرگ است.
درباره بخشیدن و بخشش و انواع و اقسامش تا قیام قیامت میشود حرف زد. اما گاهی آدمیزاد در زندگی با صحنههایی مواجه میشود که خودش را بابت تمام نبخشیدنها ملامت میکند.
برای شخص من مواجهه با انسانهایی که اعضای بدن خود و عزیزانشان را میبخشند بالاترین مرتبه بخشش است. یک جورهایی بخشش از سر عشق و معرفت.
به عکسهای اهدای اعضای بدن سمیرا جعفری، پرستار بیمارستان سینا، نگاه میکنم. به بزرگی روح و معرفتشان درود میفرستم و میگویم شما بخشیدی، اما ما فراموش نمیکنیم.
عکس: علی معصومی، ایسنا