| کد مطلب: ۳۳۳۹۸

رفتار کشورها در واکنش به مذاکرات روسیه و آمریکا / اوکراین تنها کشوری نیست که از مذاکرات مسکو و واشنگتن تاثیر می‌‏پذیرد

اگرچه دیپلماسی جدید ایالات متحده و روسیه هنوز در مراحل اولیه خود است، اما در همین مرحله نیز این دیپلماسی موجب شده تا چندین کشور در همسایگی روسیه در مواضع استراتژیک خود تجدید نظر کنند.

رفتار کشورها در واکنش به  مذاکرات روسیه و آمریکا / اوکراین تنها کشوری نیست که از مذاکرات مسکو و واشنگتن تاثیر می‌‏پذیرد

کامران بخاری استاد امنیت بین‌الملل دانشگاه اوتاوا

اگرچه دیپلماسی جدید ایالات متحده و روسیه هنوز در مراحل اولیه خود است، اما در همین مرحله نیز این دیپلماسی موجب شده تا چندین کشور در همسایگی روسیه در مواضع استراتژیک خود تجدید نظر کنند. به عنوان مثال، لهستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان در حال آماده شدن برای روبه‌رو شدن با واقعیتی هستند که در چارچوب آن واشنگتن و مسکو به نوعی به توافق برسند، زیرا هر سه کشور، به درجات مختلف، با عدم اطمینان در محیط استراتژیک مربوط به خود مواجه هستند. از هر یک از این سه کشور می‌توان انتظار داشت که به امید عبور از این تغییر بزرگ در حال ظهور، غیر‌متعارف عمل کنند. 

در تاریخ 25 فوریه، آندری دودا، رئیس‌جمهور لهستان، گفت:«اگر آلمان نیروهای آمریکایی را نمی‌خواهد و مایل به مشارکت با ایالات متحده نیست، ما با کمال میل مشارکت با ایالات متحده را می‌پذیریم.» این اظهارات در پاسخ به اظهارات فردریش مرتز، صدراعظم جدید آلمان که به زودی درخواست ایجاد یک نیروی دفاعی اروپایی با هدف رفع وابستگی به ایالات متحده را مطرح خواهد کرد، بیان شد.

در آن سو، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، یک روز پس از سفرش به ترکیه گفت، دیپلمات‌های آمریکایی و روسی در استانبول در راستای پیگیری مذاکراتی که با مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در عربستان سعودی داشت، دیدار خواهند کرد. در همین حال، جمهوری آذربایجان دفتر رسانه بزرگ روسی به نام «راشا تودی» را در 24 فوریه تعطیل کرد. قبل از تعطیلی راشا تودی، باکو به مسکو اطلاع داده بود که به فعالیت دفتر «خانه روسیه» که یک مرکز اطلاعاتی و فرهنگی روسیه در آذربایجان است، خاتمه خواهد داد. 

این سه تحول، جهانی را در پیش چشم تصویر می‌کند که یک دوره تاریخی بزرگ را تجربه می‌کند که در آن نظم قدیمی از کار افتاده و نظم جدیدی در راه است که البته هنوز ظهور نکرده است. در نتیجه، دهه‌ها رفتار مطابق با عرف روابط بین‌الملل، جای خود را به اقداماتی می‌دهند که قرار است با هنجارهای جدید سازگار شوند. ایالات متحده به‌عنوان مرکز ثقل قدرت جهانی، اولین کشوری است که با تلاش‌های خود برای دستیابی به یک معاهده با روسیه، پا به جهانی جدید و ناشناخته گذاشته است. این روندی است که کشورهای حاشیه اوراسیا نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند.

لهستان، که یکی از اعضای مهم اتحادیه اروپا و یکی از متحدان ناتو است، آشکارا در حال شکستن مقاومت شدید اروپا نسبت به دیپلماسی ایالات متحده و روسیه است و به روشی بسیار عمل‌گرایانه به آمریکا نزدیک می‌شود. از این گذشته، لهستان درک می‌کند که صرف نظر از اینکه چه اتفاقی در خصوص اوکراین رخ خواهد داد، در نهایت این کشور به منطقه حائل تبدیل خواهد شد. همچنین می‌داند که اگرچه ایالات متحده دیگر آمادگی تامین امنیت اروپا را ندارد، اما مجبور است با لهستان همکاری کند تا اطمینان حاصل کند که روسیه پایان خصومت‌ها  در اوکراین را به فرصتی برای بازسازی قابلیت‌های نظامی برای گسترش بیشتر نفوذش به غرب تبدیل نمی‌کند.

با توجه به تاریخچه لهستان که پس از اشغال شدن توسط آلمان نازی، عضو پیمان ورشو به رهبری مسکو بود، لهستانی‌ها همگی با ناتوانی اروپا در دستیابی به امنیت جمعی به خوبی آشنا هستند. به همین دلیل است که آنها اعتقاد زیادی به ایده‌های آلمانی و فرانسوی برای ایجاد یک معماری جدید دفاعی در سراسر اروپا ندارند. در این زمینه، دودا می‌گوید: «ناتو بدون ایالات متحده؟... ممکن است، اما فایده‌اش چیست؟ اگر یک اتحاد امنیتی بدون ایالات متحده وجود داشته باشد، تضمین‌هایی که ارائه می‌دهد بدون برخورداری از  قوی‌ترین قدرت جهان توهمی بیش نخواهد بود.»

اتخاذ این موضع از سوی لهستان دلایلی دارد. این کشور به همان اندازه که تلاش می‌کند به یک بازیگر اصلی در اروپای شرقی تبدیل شود، به دنبال حفظ امنیت خود نیز هست. لهستان مجبور است که بین ادراک تهدید از سمت روسیه و عدم انسجام در اروپای غربی تعادل برقرار کند. اگرچه در حال حاضر این کشور فاقد توانایی انجام این کار است، اما این پتانسیل را دارد که یک ترتیب امنیتی را در آینده ایجاد کند. بنابراین در حال حاضر، از بقیه اروپا جدا خواهد شد تا با روسیه و ایالات متحده سازگار شود.

از نظر ترکیه، افول روسیه - که توسط جنگ در اوکراین تسریع شده است - فرصتی برای گسترش نفوذ آنکارا در حوزه دریای سیاه و دریای خزر بوده است. حمایت ترکیه از آذربایجان، که منجر به شکست ارمنستان در جنگ قره‌باغ کوهستانی و متعاقب آن تغییر توازن قوا در قفقاز جنوبی شد، گواه این مدعا است. آنکارا همچنین در تلاش است تا از طریق سازمان کشورهای ترک در آسیای مرکزی نفوذ کند؛ هرچند که ترکیه برای رسیدن به این هدف مسیری طولانی پیش روی خود دارد. ترکیه با مطرح کردن خود به عنوان میانجی بین روسیه و اوکراین، سعی کرده است تا در جناح شمالی نفوذ خود را حفظ کند.

اما شاید بزرگترین گشایش استراتژیک ترکیه سه ماه پیش و در خلال سقوط اسد در سوریه رخ داد. سقوط اسد به ترکیه اجازه داد تا در مرزهای جنوبی خود به دستاوردهایی دست یابد. گروه‌های شورشی تحت حمایت ترکیه قدرت را در دمشق به دست گرفتند و آنکارا به متحدان سوری خود کمک کرده تا کشوری جدید بسازند. با این حال، این گشایش‌ها ممکن است کوتاه‌مدت باشند. تفاهم بین روسیه و ایالات متحده می‌تواند روند افول بین‌المللی روسیه را متوقف کند و در نتیجه اهداف ژئوپلیتیک ترکیه نیز محدود خواهد شد.

نگرانی فوری برای ترکیه تصمیم واشنگتن برای مشارکت عربستان سعودی در مذاکرات خود با روسیه است. آنکارا تمایل داشت خودش در این مذاکرات میانجی باشد. در عوض، واشنگتن موقعیت سعودی‌ها را در این خصوص ترجیح داد. علاوه بر این ترکیه حالا باید با عربستان در سوریه نیز رقابت کند. سعودی‌ها و روس‌ها هر دو ترکیه را یک چالش جدی در استراتژی‌های منطقه‌ای خود می‌دانند. برگزاری دور دوم مذاکرات آمریکا و روسیه در استانبول به ترکیه درجاتی از نفوذ را در این داینامیک نوظهور می‌دهد، اما در عین حال، برنامه‌های استراتژیک ترکیه را خنثی می‌کند.

در آن سو، جمهوری آذربایجان - یک قدرت متوسط ​​رو به رشد - در حال ترسیم مسیر اقدامات خود است. موقعیت استراتژیک این کشور در تقاطع روسیه، خاورمیانه و آسیای مرکزی به باکو اهرم قدرتمندی می‌دهد و موقعیت آذربایجان به‌عنوان صادرکننده انرژی، آن را به یک بازیگر کلیدی در مناطق مختلف تبدیل می‌‌کند. موفقیت نظامی اخیر آذربایجان در تصرف منطقه مورد مناقشه قره‌باغ کوهستانی اعتماد‌به‌نفس باکو را به وضوح افزایش داده است.  اگرچه جمهوری آذربایجان هنوز به روسیه بسیار نزدیک است، اما شروع به تثبیت خود کرده است.

تصمیم این کشور برای حمله به ارمنستان در سال 2020 با این اطمینان حاصل شد که روسیه آنقدر در اوکراین مشغول است که تمایلی به دخالت نظامی در قفقاز ندارد. مانند بسیاری از کشورهای منطقه‌ای دیگر، باکو از زمان آغاز جنگ در اوکراین در سال 2022 شاهد کاهش قدرت مسکو بوده است. این مسئله توضیح می‌دهد که چرا، زمانی که یک هواپیمای مسافربری آذربایجان در 26 دسامبر به طور تصادفی توسط نیروهای نظامی روسیه سرنگون شد، الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور سابق، انتقادات شدید و غیرمعمولی از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه مطرح کرد.

اقدام اخیر باکو برای سرکوب رسانه‌ها و سازمان‌های فرهنگی روسیه ادامه این روند، جدید و غیرعادی است. جمهوری آذربایجان یکی از کشورهایی است که منافع زیادی در تعامل دیپلماتیک آمریکا با روسیه دارد. این کشور نمی‌خواهد که هیچ نتیجه‌ای از گفت‌وگوهای آمریکا و روسیه بیرون بیاید که باعث تضعیف صعود قدرت نوپای باکو شود. بنابراین این احتمال وجود دارد که رفتار باکو در قبال مسکو برای ایجاد روابط نزدیکتر با واشنگتن طراحی شده باشد.

لهستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان سه مورد متفاوت از کشورهای خارجِ نزدیک به روسیه هستند که تلاش می‌کنند در شرایط عدم اطمینان در روابط قدرت‌های بزرگ، به طور استراتژیک حرکت کنند. اما تنها این سه کشور نیستند که چنین رفتاری دارند. باقی کشورها هم همین مسیر را در پیش خواهند گرفت. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
آخرین اخبار