خطای شناختی جزایر سهگانه / کارشناسان در همایش ملی توسعه اقتصادی و اجتماعی به قابلیتهای جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک پرداختند
ضیا هاشمی، معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیسجمهور: در افق فراملی جزایر ما باید کانونهای وفاق باشند و جزایر صلح و همزیستی و حلقه اتصال شمال و جنوب خلیج فارس باشند. جنوب خلیج فارس نسبت به ایران دین زیادی دارند و ما نیز به این قسمت علاقهمند هستیم. منطقه حجاز و مجموعه عربستان، امارات، عمان، بحرین، قطر، یمن و کویت در طول تاریخ با ما هم زیستی داشتهاند و پیوندهای دینی داریم.
دانشگاه علامه طباطبایی روز دوشنبه صاحبنظرانی را گردهم آورد تا این بار از زاویهای دیگر به جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک پرداخته شود. همایش ملی «توسعه اقتصادی و اجتماعی جزایر سهگانه و تقویت وفاق با همسایگان» با همکاری وزارت علوم، دانشگاه تهران و دانشگاه الزهرا در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامهطباطبائی برگزار شد و در قسمتی از آن نشستی با حضور محمدفرازمند، مدیرکل پیشین خلیج فارس وزارت خارجه، عبدالساده نیسی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و سمیه توحیدلو، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، ضیا هاشمی، معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیسجمهور در سخنانی عنوان کرد: «در افق فراملی جزایر ما باید کانونهای وفاق باشند و جزایر صلح و همزیستی و حلقه اتصال شمال و جنوب خلیج فارس باشند. جنوب خلیج فارس نسبت به ایران دین زیادی دارند و ما نیز به این قسمت علاقهمند هستیم. منطقه حجاز و مجموعه عربستان، امارات، عمان، بحرین، قطر، یمن و کویت در طول تاریخ با ما هم زیستی داشتهاند و پیوندهای دینی داریم. البته این علاقه در مواردی ممکن است مورد تهدید و تحریکات قرار بگیرد اما ما بایستی دست بالا و ابتکار عمل داشته باشیم و پیوندها را تقویت کنیم.»
عباس ملکی، دیپلمات پیشین وزارت خارجه و استاد دانشگاه صنعتی شریف نیز که میزبانی این نشست را برعهده داشت،گفت: «درست است که اقتصاد کشور مشکلاتی دارد اما اینگونه نیست که نتوان این جزایر را مدیریت کرد و میتوان در بخش گردشگری کارهایی در آنجا انجام داد. گفته میشود گردشگران اکوسیستم جزیره را بههم میزنند که قطعاً برای آن نیز راهحل وجود دارد. من نیز با این سخن موافق هستم که توسعه این سه جزیره ربطی به تحریمها ندارد و مدیریت ضعیف خودمان را به پای تحریم میگذاریم.»
تغییر ساختار اقتصادی و اجتماعی جزایر
عبدالساده نیسی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست عنوان کرد: در ابتدای بحث باید بدانیم موقعیت این سه جزیره چگونه است تا بدانیم چرا مهم هستند، آن چیزی که در ذهن من بود تا در مورد آن صحبت کنم پروژههای بزرگ نفتی و آوردن سرمایهگذاران بزرگ بینالمللی بود اما وقتی با محلیها صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که باید جور دیگر به آنجا نگاه کرد.
ابوموسی یا بوموسی تا شارجه ۵۵ کیلومتر فاصله دارد، تا بندر لنگه ۷۵ کیلومتر و تا بندرعباس نیز ۲۲۰ کیلومتر فاصله دارد و به گفته محلیها اهمیت این جزایر به سوقالجیشی بودن آن است. نکته مهم این است که اگر جزیره بوموسی را از دست بدهیم فقط جزیره را از دست ندادهایم بلکه از نظر قوانین دریایی منطقه وسیعی از دریا را از دست میدهیم. بومیها معتقد هستند که بوموسی مهمتر از هرمز است چون آخرین جزیره است و با از دست رفتن آن مرز ایران کمتر میشود و جایگاه ما در آن قسمت کم خواهد شد.
در آنجا دو گروه حضور دارند؛ اماراتیها که به گفته محلیها حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر هستند که برخی از دوستان به من تعداد ۳۵۰ نفر را گفتهاند و همچنین ایرانیهایی که در آنجا زندگی میکنند. بنده وقتی زیرساختهای سرمایهگذاری را مطالعه میکردم به این نتیجه رسیدم که آن جزایر زیرساخت سرمایهگذاری ندارد، یکی از مهمترین زیرساختها حمل و نقل است، در نزدیکی جزایر عمق دریا بسیار زیاد میشود به همین دلیل امواج سبب میشوند تا کشتیها با مشکل مواجه شوند و این باعث شده ترجیح داده شود که به صورت هوایی به جزیره رفت و آمد شود.
همچنین اسکلهها در آنجا کوچک هستند؛ آن چیزی که محلیها گفتهاند این است که برداشت نفت اماراتیها از ما بیشتر است اما وقتی به آنها گفتم چه نوع سرمایهگذاریای را پیشنهاد میدهید همه با نفت، استخراج نفت و پتروشیمی مخالف بودند چون بکر بودن جزیره و محیط زیست آن از بین خواهد رفت.
بنده مطالعه دیگری انجام دادم و جزایر مشابه جزیره بوموسی را که امارات و حتی آمریکا و آفریقا دارند بررسی کردم که چگونه توسعه پیدا کردند، به این نتیجه رسیدم که آنها از زیرساختی صحبت میکنند که ما نداریم، من به این فکر کردم که اگر دولت کمک مالی نکند اما زیرساخت سرمایهگذاری را درست کند اصلاً نیاز به هزینه ندارد، اگر امنیت را ایجاد کند سرمایهگذار خود به خود آنجا را پیدا و آباد میکند.
خانم صادق وزیر راه و شهرسازی گفتهاند که ما در آنجا صد واحد مسکونی میسازیم که من واقعاً از این حرف تعجب کردم چراکه این جزیره برای توسعه به اکوسیستم نیاز دارد، اینکه یک نفر باید در آنجا صد واحد مسکونی بزند و فرد دیگر یک مرکز ایجاد کند مشکلی را حل نمیکند بلکه باید نیاز به یک برنامه جامع برای توسعه سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی داشته باشیم. اگر این توسعه را به درستی انجام دهیم آن صد واحد نیز خوب ساخته خواهد شد اما اگر قرار است مانند مسکن مهر بدون برنامه ساخته شود، اتفاقی نخواهد افتاد. همه این برنامهها باید در یک اکوسیستم سرمایهگذاری و توسعه انجام بگیرد.
خبرنگاری از جزیره ابوموسی گزارشی تهیه کرده بود که خلاصه آن این میشد؛ ورود به این جزیره محدود است و ورود به آن نیازمند هماهنگی با دولت و نظامیان است. غذای اماراتیها با کشتی میآید و غذای ایرانیها را دولت تهیه میکند ولی حتی ورود اینها نیز با مشکل مواجه است. اتباع اماراتی در منطقهای جداگانه زندگی میکنند و تحت کنترل قوانین ایران هستند. ساختار اقتصادی و اجتماعی جزیره عمدتاً برپایه حضور نظامیان و کارکنان دولت است و این درحالی است که توسعه اقتصادی نیازمند بخش خصوصی است. نبود فعالیت اقتصادی گسترده، هزینه بالای زندگی، مشکلات حمل و نقل و کمبود امکانات رفاهی و نبود فرصتهای شغلی از جمله مسائل عمده جزیره است که باعث شده جوانان جزیره را ترک کنند.
تعریف آکادمیک و علمی میگوید برای سرمایهگذاری باید مسائل امنیتی را حل کنیم، چه سرمایهگذار داخلی و چه خارجی از ما میخواهند که محدودیتهای امنیتی اصلاح شود. مقررات زیستمحیطی جزیره نیز با مشکل مواجه است و همچنین به تسهیلات سرمایهگذاری نیاز داریم چون باید به سرمایهگذار مشوق داد. یا برای کارهای دولتی باید با منطقه آزاد قشم و کیش باید هماهنگ شوند که مشکلاتی را ایجاد میکند.
آن چیزی که بومیان آنجا به من گفتند این است که بهترین کار برای جزیره ایجاد «گردشگری لوکس» است. آنها میگویند وقتی کنار ساحل میآیید تا عمق ۱۰ متری میتوانید مرجانها را ببینید بنابراین میتوان در آنجا یک گردشگری لوکس صورت داد. البته اینگونه نبوده که آنها تا الان منتظر ما نشسته باشند بلکه چندین سرمایهگذاری در جزیره انجام گرفته اما شکست خورده است. همچنین چالشی که در سرمایهگذاری وجود دارد حقوق بومیان است که باید حقوق ایرانیها و اماراتیهای ساکن جزیره رعایت شود.
دوگانهها دیده شود
سمیه توحیدلو، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در ادامه این نشست، عنوان کرد: درباره این جزایر از سال ۱۳۹۴، آمایشهای سرزمینی انجام شده است. مدلی که برای توسعه این سه جزیره در نظر گرفته شده این است که بسته به زیرساختها، جمعیت و مساحتی که دارند باید ترکیبی از ویژگیهای اقتصادی، نظامی، بازرگانی و گردشگری باشد. یکی از زیرساختهایی که در تنب بزرگ و تنب کوچک امکان گسترش دارد بحث انبارداری کشتیهایی است که در مسیر خلیج فارس حرکت میکنند.
همچنین استفاده از فضای بکر طبیعی و جانوری برای گردشگری است. تنب کوچک بهرغم مساحت کم آن بخشهایی دارد که مشابه آن را در جزایر دیگر نداریم که نمونه آن گردهمایی پرستوهای دریایی است. بوموسی به دلیل بزرگتر بودن و نزدیکی به مناطق شیخنشین امارات متحده عربی ویژگیهای خاصی دارد که طبیعتاً هم از نظر تجاری و بازرگانی و هم از نظر گردشگری میتواند بسیار جذاب باشد.
وقتی از توسعه یک منطقه صحبت میکنیم باید به تغییرات محیط زیستی، مناطق آب پایدار بهخصوص آب شیرین، رفاه عمومی و کاهش نابرابری، اشتغال شایسته و رشد اقتصادی توجه کنیم که این جزایر را با مشکل مواجه کرده است.
آنچه در توسعه عدالتمحور بسیار مهم است موضوع توزیع عادلانه منابع و فرصتها است. یکی از مسائلی که مخصوصاً در جزیره بوموسی وجود دارد کنار هم قرار گرفتن بخش شیخنشین شارجه و عجمها هستند که این دوگانه در مدارس و حتی خورد و خوراک به خوبی دیده میشود و باعث مشکل شده است؛ بهخصوص اینکه از لحاظ ارتباطی این جزیره بیشتر به جزایر دُبی و امارات نزدیک است تا جزایر ایرانی؛ برای همین بسیار مهم است که دوگانهها دیده شود و توزیع عادلانه منابع و فرصت را در نظر بگیریم.
همچنین در بحث تقویت مشارکت و همیاری اجتماعی، یکی از نکاتی که بسیار گفته میشود این است که مردم بومی در تصمیمگیریها تقریباً غایبان مطلق هستند و کسانی که وارد شدند اغلب کارمندان دولتی و نظامی هستند و آنها تصمیمگیر هستند و یا از پایتخت برای این جزایر تصمیمگیری میشود.
البته درست است که گردشگر رشد اقتصادی دارد اما در جزایری مانند جزیره هنگام میبینیم که چالش فرهنگی ایجاد شده و این نگرانی برای این جزایر نیز وجود دارد. نکته دیگر اینکه در آنجا فنآوریها و مهارتهای مورد نیاز به خوبی آموزش داده نمیشود و بیشتر در آنجا از صیادی صحبت میشود و نه دانشهای بومی. در مورد جزیره بوموسی قانونی گذاشتند که کسانی که هفت سال در آنجا زندگی کرده بودند مسکن رایگان گرفتند که مسکنهایی که وزیر راه قول آن را داد در همین راستا بود اما به نظر میرسد ماجرای مسکن در آنجا دوگانگی ایجاد کرده است و نسبت جمعیتی آنجا را تغییر داده است.
عملاً دیگر جوانان در آن منطقه نمیمانند و کارمندانی که وارد جزیره شدهاند بدون خانواده آمدهاند که نسبت زن و مرد را دچار مشکل کرده است که باید به آن توجه شود. بحث تخریب منابع آب شیرین نیز از مسائل مهم این جزایر است. جنگلهای حرا به شکل طبیعی در آنجا آب را شیرین میکنند اما با زیاد شدن لنجها و کشتیها که برای صیادی به آن مناطق میروند، در حال از بین رفتن است. آنچه در آنجا زیاد گفته میشود این است که چین آثار بسیار مخربی در موضوعات ساحلی آن مناطق گذاشته است که بهزودی دیده خواهد شد. حضور آنها به بهانه سرمایهگذاری در این سواحل، خاک و اکولوژی جانوری منطقه را از بین میبرد.
ما نیازمند آن هستیم که در این جزایر مرکز تجاری و بازرگانی شکل بگیرد، باید در آنجا مشاغل خدماتی شکل بگیرد چراکه اصلاً تنوع مشاغل در این جزایر وجود ندارد. باید در آنجا منطقه آزاد مسافرتی ایجاد شود و تعامل بین ایرانیها در این جزایر رخ دهد.
مهمترین اتفاقی که میتواند برای توسعه تنب بزرگ رخ دهد مسئله انبارداری است؛ ما همیشه منطقه حائل بودیم و قرار بوده ترانزیت کالا از این قسمت انجام شود اما هیچگاه از آن استفاده نکردهایم و تنها استفادهای که برای ترانزیت کالا میکنیم، روزنامه کیهان است که هرازچندگاهی میگوید که باید تنگه هرمز را ببندیم، اما ما میتوانیم در آنجا اثرات مثبت بگذاریم و مهترین اثر مثبتی که میتوان در تنگه هرمز گذاشت بحث انبارگردانی و تجهیز کشتیها در این مسیر است؛ یعنی همان کاری که در خشکی با جاده ابریشم و در قالبهای مختلف داشتیم را انجام دهیم.
نکته آخر اینکه، ممکن است به لحاظ سیاسی با برخی از کشورهای منطقه دچار مشکل باشیم اما وقتی وارد بحثهای تکنولوژی میشویم این اختلافات بسیار کم میشود. در این منطقه بحث جنگ سایبری و یا جنگ هکرها را داریم. همچنین بحث فیبرهای نوری که در زیر این آبها وجود دارد، به نظر میآید این منطقه میتواند یکی از بزرگترین مناطق ژئوپلیتیک سایبری و فنآوری ما برای هوش مصنوعی و برای زیرساختهای ارتباطی باشد و همه جزایر شمالی و جنوبی خلیجفارس از آن بهره ببرند و همین مسئله مشترک میتواند باعث وفاق نسبی با کشورهای دیگر شود.
توسعه در انزوا اتفاق نمیافتد
محمدفرازمند، سفیر سابق ایران در بحرین و ترکیه و مدیرکل پیشین خلیج فارس وزارت خارجه هم در این نشست، گفت:من خوشحال هستم در مورد موضوعی که ۴۵ سال میگفتند یک موضوع امنیت ملی است اکنون در دانشگاه راجع به آن بحث میشود. بهعنوان فردی که دوران خدمت در وزارت خارجه را در کشورهای همسایه گذراندهام مورد قبول نیست که وضعیت کنونی جزایر ایرانی به کمبود منابع و یا تحریمها برگردد. اینکه پرواز منظم به بوموسی نداریم ربطی به تحریم ندارد و یک تصمیم حاکمیتی است.
من خیلی خوشحال شدم که امسال در یکی از همایشهای ملی که در دانشگاه خرمشهر برگزار شد یکی از مقامات عالیرتبه نظامی یعنی جناب امیر سیاری که عمری را در دریا سپری کردند فرمودند که چرا باید همه جمعیت جزیره ابوموسی نظامی باشند، چرا پرواز مستقیم به آنجا نباید داشته باشیم و چرا جزیره ابوموسی مانند جزیره کیش منطقه آزاد تجاری اعلام نمیشود؟ این نشاندهنده این است که ما در ذهنیت توسعه دریامحور مسیر خوبی را سپری نمیکنیم.
وقتی صحبت از توسعه جزایر میشود ذیل مفهوم فراگیرتری با عنوان توسعه دریامحور قرار میگیرد، ما قبل از اینکه به جزایر برسیم در سواحل خود نیز دچار مشکل هستیم و سواحل جنوبی خلیج فارس بهرغم اینکه منبع تامین ثروت کشور و منبع نفت و گاز است به اندازه مرکز و شمال و غرب کشور توسعه پیدا نکرده است. وقتی از توسعه دریامحور صحبت میکنیم در حقیقت از یک آبراه سخن میگوییم که شمال و جنوبی دارد. وقتی درباره شمال خلیج فارس و جزایر آن صحبت میکنیم امکان ندارد بتوان بدون نگاه کردن به آنچه که در جنوب خلیجفارس میگذرد، واقعگرایانه سخن گفت.
خطای شناختی که مانع توسعه است، نگاه حسرت و نگاه دورخوردن است. صدها میلیارد دلار پروژه در سواحل جنوبی خلیجفارس خرج میشود و بعید است که فردی برای دورخوردن ما این هزینه و سرمایهگذاری را کرده باشد. بدون پیوستن به زیرساختهای منطقه خلیج فارس، صحبت از توسعه جزایر سهگانه واقع بینانه نیست.
یکی از پروژههایی که در منطقه خلیج فارس دنبال میشود بحث توسعه منطقه فاو است.عراق یک محدودیت جغرافیایی دارد و کمترین ساحل را در بین هشت کشور ساحلی خلیج فارس یعنی حدود ۴۵ کیلومتر ساحل دارد که آن هم آبهای عمیق است؛ به همین دلیل به صورت سنتی بندر اصلی عراق بندر بصره بود که در دهانه الوندرود است که بعد از جنگ به دلیل رسوبات و کشتیهای غرقشده دیگر نمیتوان در آن کشتیرانی کرد. از چند سال پیش عراقیها تصمیم گرفتند بند فاو را توسعه دهند و فاز اول آن چند ماه دیگر گشایش پیدا میکند که بزرگترین بندر غرب آسیا خواهد بود.
ما در کشور خود میگوییم که بنادر ما یعنی بندر شهید رجایی و بندرعباس دور زده شد اما اگر به منابع بینالمللی مراجعه کنید بندر فاو را رقیب ما نمیدانند و اصلاً قابل مقایسه نیست. در همه جا گفته شده که بندر فاو رقیب بندر جبل علی و کانال سوئز خواهد شد اما امارات در ساخت آن مشارکت کرده است. ما میگوییم بندر فاو ما را دور زده و اگر در مشارکت ساخت آن ما را دعوت کنند قبول نمیکنیم. پروژه بعدی که تکمیلکننده بندر فاو است جاده توسعه عراق است که این بندر را به ترکیه و بعد به اروپا متصل میکند.
جالب آنکه در احداث جاده توسعه، به جز عراق، ترکیه، قطر و اماراتیها سرمایهگذاری کردهاند. پروژه دیگری که در منطقه ما اجرا میشود، مسیر و کریدور هند، خاورمیانه و اروپا است که در آن هند، امارات، عربستان، یونان و اتحادیه اروپا و اسرائیل حضور دارند. این سه پروژه تکمیلکننده یکدیگر هستند و بخش مهمی از توسعه زیرساختهای منطقه جنوبی خلیج فارس در ذیل آن تعریف شده است.
همه میدانیم که قطر خط لوله گاز ندارد که یکی از تنگناهای این کشور است و حالا بعد از سقوط بشار اسد صحبت از احداث این خط لوله است که از قطر شروع میشود و از مسیر عربستان، اردن و سوریه به ترکیه میرود و به اروپا میرود و اینها توسعهای است که در محدودیت ایجاد شده است.
حال ما چه امکاناتی داریم؛ هر کشتی که از تنگه هرمز عبور میکند در رفت و برگشت باید از بین تنب بزرگ و تنب کوچک در شمال و ابوموسی در جنوب رد شود. جنوب جزیره ابوموسی قابل کشتیرانی نیست یعنی ما این امکان را داریم که بینظیر است و اگر تنگه هرمز و خلیج فارس را یکی از نقاط سوقالجیشی دنیا بدانیم، قله این اهمیت سه جزیره ایرانی است که سالانه عبور و مرور ۳۰ هزار کشتی اعم از نفتکش، نظامی و ماهیگیری از بین آنها صورت میگیرد. پرسش این است که ما از این عبور و مرور چه استفادهای میکنیم؟ صفر، یعنی هیچ استفادهای از عبور این ۳۰ هزار کشتی صورت نگرفته است.
ما دچار خطای شناختی در مورد توسعه هستیم، توسعه در انزوا اتفاق نمیافتد، ما اگر بخواهیم حرکتی در توسعه داشته باشیم باید خودمان را به این چند کشور وصل کنیم. این پروژه در خلیجفارس در حال اجرا است و ما نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم، فاز اول بندر فاو در حال افتتاح است و تا سال۲۰۳۰ فازهای بعدی آن انجام خواهد شد.
جاده توسعه عراق نیز در حال انجام است و در میان این پروژهها باید از ظرفیتهای جغرافیایی کشور استفاده و برای خود نقش تعیین کنیم که یکی از این نقشها این است که در منطقه مهم خلیج فارس، هیچ مرکز کنترل دریایی مشترک وجود ندارد. حیف است که کشورهای ساحلی خلیج فارس یک مرکز کنترل دریایی و نجات و حفظ محیط زیست دریایی نداشته باشند درحالیکه همه دریاهای مشترک در دنیا چنین مرکزی را دارند. اگر یک کشتی در خلیج فارس دچار سانحه شود معلوم نیست چه کسی باید آن را نجات دهد و معمولاً بین گاردهای ساحلی کشورها اختلاف پیش میآید.
جزایری مانند تنب بزرگ و تنب کوچک که مسکونی نیستند میتوانند مرکز مشترک حفظ سلامت کشتیرانی و امنیت کشتیرانی و ماهیگیری در خلیج فارس باشند. پایه توسعه در اطراف خلیج فارس، یکی توسعه در منابع هیدروکربن است و دیگر توسعه حمل و نقل است و بقیه به صورت تزئینی در اطراف آن قرار دارند. درست است که درباره گردشگری و شهرکهای با تکنولوژی نوین و هوش مصنوعی سرمایهگذاری کردهاند ولی آنجا که درآمد کسب میشود در هیدروکربن و حمل و نقل است که کشور ما در هر دو آنها مزیت دارد.
ما باید نگرش خود را به جنبش توسعه در منطقه تغییر دهیم. مسئولین وقتی در یک سمتی قرار میگیرند متاسفانه گروگان دیدگاههای کارشناسی آن سازمان میشوند و این دیدگاهها نمیگذارد سیاستها تغییر پیدا کند. چهل سال است که میگوییم کشورهای همسایه اولویت ما هستند اما آنچه که اتفاق افتاده این بوده که کشورهای همسایه اولویت امنیتی ما شدهاند و با آنها هیچ کار دیگری جز بحثهای امنیتی نداریم و این رویکرد باید تغییر کند.
ما باید پروژهها و طرحهای ملی خود را با توجه به مزیتهایی که سواحل ما دارند به طرحهایی که در اطراف ما اتفاق میافتد پیوند دهیم. هفت کشور جنوبی خلیج فارس به اندازه ایران ساحل ندارند و حتی اندازه برخی کشورها از اندازه جزایر ما کوچکتر است. کشور بحرین از جزیره قشم کوچکتر است و ما باید از این مزیتها استفاده کنیم.