گزارشی از بخش «مسائل و آسیبهای اجتماعی» موج چهارم ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که نشان میدهد بخش بزرگی از مردم وضعیت امروز ایران را مطلوب نمیدانند
نارضایتی ۹۲ درصدی
۹۲ درصد ایرانیان به وضعیت فعلی ایران معترضند؛ این خلاصه بخش «مسائل و آسیبهای اجتماعی» موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان است که دادههایش آبانماه سال ۱۴۰۲ جمعآوری و حالا به یکی از مهمترین پیمایشها درباره وضعیت جامعه ایران تبدیل شده است.
اواخر سال گذشته بود که دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ایران پیمایشی با عنوان «موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان» رونمایی کرد و صابر جعفری کافیآباد، رئیس مرکز طرحهای ملی گفت که قرار است مجلدی از نتایج آن بهزودی منتشر شود. بخشهایی از این پیمایش اما در اختیار بعضی پژوهشگران قرار گرفته و آنها بهمرور در حال منتشر کردن آن هستند.
جامعه آماری موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که موجهای قبلیاش در سالهای گذشته انجام شده، در کل کشور ۱۵ هزار و ۸۷۸ نفر است و براساس پاسخهای مجموع افراد بالای ۵۱ سال خانوارهای شهری و روستایی ساکن در ۱۵ استان کشور در زمان اجرای آن به دست آمده است. این پیمایش در بخشهای مختلفی مثل اخلاق و ویژگیهای اخلاقی، ارزشها و هنجارهای خانوادگی، اعتماد و سرمایه اجتماعی، مسائل اجتماعی و آسیبها و... تدوین شده و هنوز بهطور عمومی، نتایجش منتشر نشده است.
در بخش «مسائل و آسیبهای اجتماعی» موج چهارم این پیمایش، مهمترین مسئله کشور، مطلوبیت وضع فعلی کشور، مهمترین مخاطره زیستمحیطی کشور در آینده نزدیک، در امان بودن مال و اموال مردم در جامعه، احساس امنیت در سطح شهر و خیابان، امن بودن ایران و امنیت شغلی جامعه بررسی شده است. در بخش اول که مربوط به مهمترین مسئله کشور است، از پاسخگویان پرسیده شده که «به نظر شما در شرایط فعلی مهمترین مسئله کشور چیست؟» و پاسخگویان به ترتیب، گرانی و تورم با 81/9 درصد، بیکاری با 47/9 درصد، اعتیاد با 26/9 درصد، فساد اقتصادی و اداری با 13/1 درصد، مسئله مسکن با 12/1 درصد، مسئله حجاب با 11/9 درصد، مسئله ازدواج جوانان با 10/7 درصد، مسئله طلاق با7/1 درصد، کمآبی با 5/7 درصد و رعایت نکردن قانون با 4/7 درصد را بهعنوان مهمترین مسائل کنونی ایران دانستهاند. در این بخش 4/2 درصد هم محدودیت آزادی بیان و مطبوعات و 2/6 درصد، آلودگی هوا، گرد وخاک و ریزگردها را مهمترین مسئله ایران دانستهاند.
بخش مهمی از این پیمایش اما مربوط به نظر پاسخگویان درباره مطلوبیت وضع فعلی کشور است؛ در این بخش از پاسخگویان پرسیده شده که نظرشان را درباره مطلوبیت وضع فعلی کشور بیان کنند: «بین مردم، سه نظر درباره اوضاع فعلی کشور وجود دارد، کدام دیدگاه را درست ارزیابی میکنید؟». در پاسخ، 61/6 درصد پاسخگویان معتقد بودند که وضع موجود را باید با انجام اصلاحات بهتر کرد، 30/2 درصد معتقد بودند وضع کشور قابل اصلاح نیست و 8/2 درصد پاسخ دادند که وضع فعلی خوب و قابل دفاع است.
نظر پاسخگویان از نظر متغیرهایی مثل جنس، وضعیت تاهل، هزینه خانوار، سن، تحصیلات، شغل و محل سکونت هم بررسی شده است؛ این متغیرها نشان میدهند 65 درصد زنان پاسخگو معتقد بودند که وضع موجود را باید با انجام اصلاحات بهتر کرد و 58/3 مردان نظر مشابهی داشتهاند.
از طرف دیگر در پراکندگی استانی این بخش، مشخص است که پاسخگویان ساکن آذربایجان غربی، امید کمتری نسبت به بقیه استانها داشتهاند؛ 40/1 درصد پاسخگویان در این استان گفتهاند که وضع کشور قابل اصلاح نیست. استان کردستان، بعد از آذربایجان غربی، ناامیدان بیشتری داشته است؛ 37/9 درصد پاسخگویان در این استان معتقد بودند که وضع کشور قابل اصلاح نیست.
حالا جامعهشناسان و پژوهشگران اجتماعی در تحلیل این بخش میگویند که مجموع 61/6 درصد پاسخگویان که معتقد بودند که وضع موجود را باید با انجام اصلاحات بهتر کرد و 30/2 درصد که گفتهاند وضع کشور قابل اصلاح نیست، جمعیت 92 درصدی معترضی را تشکیل دادهاند که بخش بزرگی از آنها هنوز امیدوارند؛ متین رمضانخواه، جامعهشناس یکی از آنهاست.
از نظر این جامعهشناس، میتوان گفت که اگر دو گروه اول را با هم جمع کنیم، باید بگوییم که بالای 90 درصد به وضعیت کنونی اعتراض دارند و فقط 8 درصد راضی بودهاند؛ 62 درصد این افراد گفتهاند ما پای کاریم برای اینکه در این اصلاح کنشگری بکنیم، به همین دلیل باور داریم ایده امید اجتماعی در جامعه ایران هنوز ایده کلیدی است، باوجود اینکه این گروه با بیمهای بسیاری دستوپنجه نرم میکنند، ترسهای زیادی دارند، مسائل کشور را نگرانکننده میبینند و.... ولی 60 درصد از اعضای جامعه همچنان به تئوری امید اجتماعی باور دارند؛ یعنی شهروندان باور دارند که از طریق خودشان میتوانند مصلحانه رفتار کنند که راه خروج از مشکلات اجتماعی را میتوانند رقم بزنند: «جامعه ایران در دورنمایی که در مسائل اجتماعی به ما ارائه میکند باوجود نگرانیهایش، از سویی امید تقویتشده دارد برای اینکه فردا قابل اصلاح است. اگر 60 درصد جامعه به این باور داشتند که شرایط غیرقابل اصلاح است، تغییرات کوچکی که در حکومت اتفاق میافتد، اصلاً دیده و شنیده نمیشد.»
سیمین کاظمی، جامعهشناس هم در گفتوگو با «هممیهن» میگوید، اینکه در جدیدترین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در سال 1402 انجام شده، فقط 8/2 درصد وضع موجود را قابل قبول میدانند، نکته مهم و قابلتوجهی است که نشان میدهد اکثریت جامعه از وضع موجود رضایت ندارند و 30 درصد حتی امید به اصلاح وضع موجود ندارند.
از نظر او، درواقع این ناامیدی از اصلاح وضعیت کشور، وقتی که 60 درصد در دور اول انتخابات ریاستجمهوری 1403 شرکت نکردند هم آشکار شد: «این وضعیت درواقع زنگ هشداری است برای حکومت که به خود بیاید و در راه پیموده تجدیدنظر کند و مسیر خود را به سمتی تغییر دهد که به مصلحت جامعه و تامین رفاه، برابری و آزادی باشد. دولت جدیدی که روی کار آمده، وظیفه و مسئولیت مهمی بر دوش دارد که از فرصتی که نصیبش شده استفاده کند، در غیر این صورت تشدید نارضایتی و سرخوردگی ممکن است به بحرانهای سیاسی و اجتماعی در ابعاد بزرگتر از قبل منجر شود.»
از طرف دیگر متین رمضانخواه، جامعهشناس در گفتوگو با «هممیهن» و در تحلیل این بخش میگوید، اگر بخواهیم وارد بحث دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان شویم که در پاییز 1402 انجام شده و در اختیار پژوهشگران قرار گرفته، مانند همه نگرشسنجیهای دیگر، خودش نشانگان پررنگی برای فهم وضعیت بیم و امید جامعه دارد: «بهعبارتی ما برای اینکه از مردم بخواهیم نظرشان را به ما منتقل کنند، سه راه بیشتر نداریم؛ یکی این است که سراغشان برویم و از آنها درباره مباحث مختلف سوال بپرسیم و نظرسنجی کنیم. راه دوم این است که صدای جامعه را از طریق نهادهای مدنی و نمایندگانشان بشنویم و راه سوم هم اعتراضات خیابانی است که معمولاً همراه با خشونتهای سخت است.»
از نظر او، نظرسنجیهای عمومی، یک دریچه و فرصت برای شنیدن صدای جامعه است، برای فهم نیازها و خواستههایشان که به مسئولان برای مدلهای سیاستورزی و سیاستگذاریشان فرصت میدهد؛ درواقع فرصتی برای بازاندیشی است.
رمضانخواه در ادامه از نتایج طرح آیندهپژوهی ایران میگوید که در سال 1396 در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری انجام و در آن، نگاه نخبگان سیاسی، فرهنگی، محیطزیستی و... نسبت به مسئله آینده ایران بررسی شده است. در این طرح 10 مسئله مهم از نگاه نخبگان در سال 1396؛ ضرورت اصلاحات ساختارهای اقتصادی، بحران تامین آب، بیکاری، فساد سیستمی، ناامیدی درباره آینده، وضعیت سرمایه اجتماعی، بحران ریزگردها، پیامدهای بحران آب، فقر و نابرابری و رکود و رونق اقتصادی است. این عناوین، محصول گفتوگوی 100نفر از صاحبنظران حوزههای مختلف ایران است و همه بهصورت متفقالقول باور داشتند که این 10 مسئله، مهمترین مسائل پیشروی ایران است.
حالا رمضانخواه میگوید که اگر این 10 مسئله را با نتایج موج چهارم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در سال 1402 انجام شده از نظر مردم بررسی شده و نه نخبگان، مقایسه کنیم، میبینیم که گرانی و تورم، بیکاری، اعتیاد، فساد اداری و اقتصادی، مسکن، حجاب، ازدواج، طلاق، کمآبی و رعایت نشدن قانون است. بخش بزرگی از این دو پژوهش، مشترکند و شاهد همانندی زیادی بین آنها هستیم.
بهنظر میرسد که طرح مسئله در جامعه ایران دیگر نمیتواند مورد سوال باشد، چراکه مسائل روشن هستند: «امروز یک اشتراک و توافق برای مسائل پیشروی ایران وجود دارد یعنی به عبارتی چه همه آنها که سازندگان و تحلیلگران جامعه ایرانند و چه کسانی که این سیاستها بر زندگیشان تاثیر دارد، یعنی مردم جامعه، همه به این درک رسیدهاند که مسائل آینده ایران، موارد خاصی است.»
رمضانخواه، جامعهشناس معتقد است که همه تغییر و تحولاتی که زندگی فردی و اجتماعی انسان را در برمیگیرد، یعنی فراز و فرودهایی که انسان در زندگی اجتماعی و فردیاش تجربه میکند و شکستها و موفقیتهایی که به دست میآورد، شاید نزدیکترین پیوند را با مفهوم امید داشته باشد. یعنی اگر مردم امیدوار باشند، شکستهایشان را موقت میدانند و همینطور به این دل میبندند برای اینکه با ایجاد تغییراتی در مسیرهای زندگیشان، این شکستها را به موفقیت تبدیل کنند.
همینطور وقتی امید دارند که موفقیتهایشان تغییرپذیر است، تلاش میکنند که آنها را مستمر کنند: «امید به افراد احساس امن و قابل اعتماد بودن جهان و قابل تحمل کردن فضای عمومی و اجتماعی را میدهد. ایران هم بهمثابه بسیاری از کشورهایی که تاریخ اجتماعی غنیای دارد و تجربیات سیاسی و اجتماعی مکرری را پشت سر گذاشته، با یأسها و امیدهای بسیاری روبهرو بوده است؛ از انقلاب مشروطه و ناامیدی مردم در آن زمان تا تجربهای که پیش از انقلاب اسلامی بین روشنفکران و مردم نسبت به فضای عمومی جامعه شکل گرفته و منجر به انقلاب اسلامی شده، همه اینها منجر به مفهوم امید شده است. وقتی از امید در ساحت فردی عبور کنیم و به امید در ساحت اجتماعی برسیم، متوجه میشویم که این مفهوم به لحاظ جامعهشناختی بهویژه در ایران، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.»
او میگوید که امروز بهنظر میرسد هم تکلیف بسیج شدن جامعه مدنی ما، هم مطالعات دانشگاهی و هم ضرورت سیاستگذاری مشخص است و مسائل روشن روی میز همه قرار دارد: «ما در انتخابات امسال شاهد بودیم که 60 درصد مردم در دور اول پای صندوقهای رأی نیامدند و از سویی در سال 1402 وقتی از مردم پرسیده میشود که برای آینده ایران باید چه کرد، 61/6 درصد از پاسخگویان گفتهاند که باید وضعیت را اصلاح کرد، 30 درصد گفتهاند غیرقابل اصلاح است و 8 درصد هم گفتهاند وضعیت، قابل دفاع و مطلوب است.
من اگر بخواهم این سه گروه را با این برچسبها تعیین کنم، باید بگویم کسانی که وضعیت را قابل اصلاح دانستهاند، وفاداران به وضعیت کنونیاند و بقیه را خارجشدگان یا قهرکردگان مینامم؛ آن 62 درصد اعضای جامعه که باور دارند وضعیت را باید اصلاح کرد، جزو معترضان میدانم و بخشی از آن 60 درصدی را هم که امسال پای صندوق رأی نیامدند، با این گروه مشترک میدانم.
بخشی از آنها نظارهگرانند که همچنان با مفهوم امید اجتماعی، پیوند نزدیکی دارند. اگر آنها ناامید بودند، دلیلی نداشت به اینکه وضعیت را باید اصلاح کرد رأی دهند، میتوانستند به این رأی دهند که وضعیت آینده غیرقابل تغییر خواهد بود؛ آنها امیدواران هستند؛ کسانی که پرچم امید اجتماعی را در دستشان گرفتهاند و باور دارند اگر با تغییر رویهها و رویکردها و اصلاح وضعیت عمومی جامعه و ایجاد بسترهای صدای آزاد در جامعه، اصلاح رویههای آسیبزننده به وضعیت اجتماعی، وارد فضای جهانی شویم، وضعیت جامعه اصلاحپذیر است. آنها کسانیاند که به عاملیت خودشان رأی دادهاند و عاملیت سایر شرکا را هم قبول دارند و اگر از سوی نهادهای رسمی، صدای تغییر جدی برای کنشگری ببینند، پای کار میآیند.»
او میگوید که اگر امید اجتماعی را بهعنوان یکی از تمایلات کلان برای ساختن آینده ببینیم، میتوانیم خوشحال باشیم که امروز پتانسیل جدی در جامعه وجود دارد که بیش از 60 درصد جامعه ایران را اصلاحپذیر میدانند؛ ازاینرو هنر سیاستمداران و تصمیمگیران ما اعم از فعالان بخش خصوصی و در صدر آنها تصمیمسازان حاکمیتی این است که به این امید اجتماعی، وجه عملی دهند و برایش مابهازا تعریف کنند: «وقتی ما با یک جامعه 62 درصدی امیدواران روبهرو هستیم، هنر این است که از آنها بهعنوان همکاران برای ساخت و اصلاح ایران استفاده شود.»
سیمین کاظمی، جامعهشناس در بررسی بخش اعتیاد و حجاب این پیمایش میگوید که در پیمایش موج چهارم، اعتیاد در جایگاه سومین مسئله مهم کشور است که نشان میدهد برنامه کنترل اعتیاد شامل مبارزه با قاچاق و توزیع موادمخدر و روانگردانها و برنامههای پیشگیری از مصرف مواد، موفقیتآمیز نبوده است: «در سالهای اخیر حتی در برخی از مناطق کشور افراد مبادرت به کشت خشخاش و تولید تریاک میکنند که خود بیانگر وضعیت نگرانکننده مصرف موادمخدر و اعتیاد در کشور است.»
او ادامه میدهد: «موضوع حجاب، در پیمایش قبلی تحت عنوان بدحجابی مطرح شده و در میان مسائل مهم نبود، چنانکه فقط 0/9 درصد آن را مهمترین مشکل جامعه دانستهاند، اما در پیمایش چهارم، تحت عنوان «مسئله حجاب» مطرح شده، و از نظر 11/9 درصد، مهمترین مسئله کشور است. حالا حجاب به ششمین مسئله مهم کشور ارتقاء یافته است، یعنی بعد از گرانی، بیکاری، اعتیاد، فساد اقتصادی و مسکن، مهمترین مسئله حجاب است. به نظر میرسد بعد از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد و اعتراضات 1401، نگرش جامعه به مسئله حجاب تغییر کرده است و مناقشه بر سر حجاب، تنشها و درگیریهای مربوط به آن بیشتر از گذشته ذهن جامعه را به خود مشغول کرده است.»
نگرانیهای محیطزیستی
در بخش محیطزیست از پاسخگویان پرسیده شده «کدام یک از مسائلی که برایتان میخوانم به نظر شما مهمترین مخاطره زیستمحیطی کشور در آینده نزدیک خواهد بود؟». آب با 69 درصد، آلودگی هوا با 31/5 درصد، زلزله با 21/1 درصد و از بین رفتن جنگلها با 21/1 درصد بهعنوان مخاطره زیستمحیطی کشور در آینده نزدیک از نظر پاسخگویان اظهار شدهاند. فرونشست زمین، گسترش بیابان، انقراض گونههای حیوانی و گیاهی، صید بیرویه دریایی و گسترش ریزگردها و غبار از دیگر نگرانیهای پاسخگویان بودهاند.
احساس امنیت پایین
در بخش احساس امنیت بین مردم، 54/8 درصد پاسخگویان گفتهاند که مال و اموالشان در امان نیست و 33/3 درصد گفتهاند به میزان زیادی در شرایط فعلی مال و اموال مردم در جامعه ایران در امان است. از طرف دیگر، 55/2 درصد پاسخگویان معتقد بودهاند که به میزان زیادی در سطح شهر و خیابان احساس امنیت میکنند و 33/7 درصد مخالف این موضوع بودهاند.
در این بخش، 14 درصد پاسخگویان زن گفتهاند که به میزان خیلی کمی در سطح شهر احساس امنیت میکنند، 21/5 درصد گفتهاند به میزان کم، 10/6 درصد گفتهاند تا حدودی و 35/5 درصد این میزان را زیاد اعلام کردهاند. بررسی پراکندگی استانی این بخش هم نشان میدهد که ساکنان استان البرز با 22 درصد فراوانی، بیشترین احساس خیلی کم بودن امنیت را اعلام کردهاند.
نگرانی شدید برای از دست دادن شغل
بررسی بخش امنیت شغلی جامعه نشان میدهد، وضعیت حس مردم در این باره نگرانکننده است؛ بهطوریکه 69/5 درصد پاسخگویان گفتهاند به میزان زیادی در شرایط فعلی، نگران از دست دادن شغلشان هستند و 24 درصد چنین حسی نداشتهاند.
متین رمضانخواه، جامعهشناس در تحلیل این بخش میگوید که انسانها برای اینکه احساس امنیت را تجربه کنند، دو تا از مهمترین وجوه امنیتیشان، یکی وجه وجودی است و یکی ابعاد اجتماعی است.
امنیت در حوزه زیستن و عناصر اساسی زیستن با مسائل محیطزیستی پیوند میخورد؛ اینکه احساس کنید زمین و هوایی و خاکی دارید که قابل زیستن است: «اینکه 69 درصد از پاسخدهندگان گفتهاند مسئله محیطزیست مهم است، در سال 96 هم نخبگان، دومین مسئله مهم را تامین آب میدانند. در این شرایط، یکی از مهمترین بحرانهایی که باید روی میز ارکان تصمیمگیری قرار گیرد، محیطزیست و آب است. مسئله دیگر، امنیت اجتماعی و اقتصادی است که خودش را در وجه امنیت شغلی نشان میدهد؛ در سال 96، سومین بحرانی که از سوی نخبگان اعلام شده، مسئله بیکاری است، همچنین دومین مسئلهای که در سال 1402 از سوی مردم مطرح شده، بیکاری است. به نظر میرسد جامعه احساسی دارد که از دست دادن شغل و بیکاری، احساس بیم و نگرانی ایجاد میکند. از سوی دیگر کسانی که امروز شاغلند هم این نگرانی را دارند. بیمهای جامعه در ذهن افراد جامعه، پیوند جدی به زندگی عینی آنها دارد؛ افراد هرچقدر که نگران از دست دادن شغلشان هستند، بیکاری را هم جزو مسائل مهمشان میدانند.»
سیمین کاظمی، جامعهشناس میگوید که براساس پیمایش چهارم در اولویتبندی مسائل اجتماعی، تفاوت فاحشی نسبت به پیمایش قبلی که در سال 1394 انجام شده، مشاهده میشود. بهطوریکه گرانی و تورم با فاصله از سایر مسائل اجتماعی، به مهمترین مسئله کشور تبدیل شده است. بعد از آن هم بیکاری مهمترین مسئله کشور است. درواقع این پیمایش نشان میدهد که از نظر مشارکتکنندگان، وضعیت اقتصادی کشور در یک دهه اخیر بهمراتب بدتر از گذشته شده است.
او در بررسی این بخش میگوید که فساد اقتصادی هم نسبت به پیمایش پیشین، حالا در شمار مهمترین مسائل کشور قرار دارد و چهارمین مسئله مهم کشور از نظر جامعه است: «این نتیجه نشان میدهد که رویکرد حکومت در مقابله با فساد اقتصادی مطلوب نبوده و طی این یکدهه به یکی از مسائل مهم کشور تبدیل شده است. باتوجه به دیدگاههای مردم که در این پیمایش منعکس شده، مبارزه با فساد اقتصادی، چه تعبیه و سازوکارهایی برای پیشگیری از آن و چه برخوردی با مرتکبان فساد باید بهطور جدی و بدون توقف دنبال شود.»