| کد مطلب: ۱۵۵۰۵

حزب توده

حزب توده

حمله‌ متفقین به ایران در شهریور سال 1320 منجر به سقوط رضاشاه شد. در پی این سقوط، زندانیان سیاسی مشمول عفو عمومی شدند و از بین آزادشدگان گروهی از زندانیان سیاسی معروف به 53 نفر به همراهی چند تن از افراد کمونیست و چهره‌های ملی، تصمیم به تشکیل حزب توده گرفتند و این حزب در هفتم مهر سال 1320 تاسیس شد.

اعضای حزب توده از نامگذاری این حزب به نام «حزب کمونیست» منصرف شدند، چراکه اولاً پیش از این حزبی به همین نام در کشور وجود داشت که موفق به جذب پایگاه سیاسی و اجتماعی مناسبی در کشور نشده بود و از طرفی به دلیل وجود قانونی به نام «قانون منع مرام اشتراکی» مصوب سال ۱۳۱۰، رهبران حزب کمونیست یا در زندان و یا تحت تعقیب قضایی بودند.

از طرفی نیز نقل است که آنها برای تشکیل حزب کمونیست نیاز به اجازه کمینترن بین‌الملل داشتند (Comintern یا انترناسیونال کمونیست، اتحادیه احزاب کمونیست جهان، از سال ۱۹۱۹ تا سال ۱۹۴۳ فعالیت داشت) و به دلیل منحل شدن آن نیازمند کسب اجازه از شوروی بودند و در تماسی که با شوروی داشتند آنها را از تاسیس حزب کمونیست منع اما اجازه تاسیس حزب دیگری را به آنها می‌دهند.

شوروی برای تشکیل این حزب شروطی را نیز معین می‌کند، از جمله اینکه حزبی رسمی و قانونی باشد و در گفتار و کردار آنها هیچ چیزی برخلاف قانون اساسی و سلطنت مشروطه دیده نشود، از ایدئولوژی مارکسیسم و کمونیسم به کلی مبرا باشد و در سیاست جهانی طرفدار متفقین باشد و تمام تلاش خود را برای جلب «شخصیت‌های ملی» به کار بَرَد و فعالیت آنها زیانی به منافع متفقین نزند.

در نهایت با نظر سلیمان میرزااسکندری، نام «حزب توده» برای این حزب انتخاب شد. ایدئولوژی این حزب مبتنی بر تفکرات مارکسیستی-لنینیستی بود هرچند که با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران و بافت مذهبی غالب در کشور تا مدت‌ها از علنی کردن اساس ضدمذهبی خود پرهیز می‌کرد. آنها با اندیشه و تفکرات خود تاثیر قابل‌ملاحظه‌ای نیز بر فضای سیاسی ایران داشتند.

آنها از همان دوران برای اینکه همه تفکرات و جریان‌ها را در درون خود جای دهند، پنهان‌کاری‌هایی را در دستور داشتند؛ از یک سو برای جلب توجه روحانیون برنامه‌های مارکسیستی خود را چندان علنی نمی‌کردند و از طرفی از نسبت دادن واژه کمونیستی به حزب اعلام برائت می‌کردند. اعضای حزب توده با وجود آنکه  شوروی در هنگام تاسیس از آنها خواسته بود تا محافظ منافع ملی باشند و در مرامنامه خود نیز بر حفظ استقلال و تمامیت ایران تاکید کرده بودند، اما در زمان درخواست شوروی درباره نفت شمال، منافع شوروی را به منافع ملی ترجیح دادند و همین موضوع آغاز سرشاخ شدن آنها با دکتر مصدق شد.

آنها موفق شدند در بین طبقه کارگر پایگاه مستحکمی ایجاد کنند. این حزب که طی سال‌های فعالیت خود مواضع متزلزل و سردرگمی را در پیش می‌گرفت، به رویکرد مبارزات مسلحانه و ترور نیز روی آورد و سرانجام در پی ترور نافرجام شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ غیرقانونی اعلام شد، برخی از رهبران آن فرار کردند و حزب با شکست سختی روبه‌رو شد.

اما آنها با تغییراتی به فعالیت‌های خود ادامه دادند و در جریان ملی شدن صنعت نفت حمایت خود را از مصدق اعلام کردند، اما حضور چندان مؤثری در این دوران نداشتند و در نهایت حزب طی چند سال از هم پاشیده شد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی