| کد مطلب: ۱۰۳۹

پیشرفت در گرو پایبندی به ارزش‏‌های دموکراتیک

آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

پیشرفت در گرو پایبندی به ارزش‏‌های دموکراتیک

بنگلادش مدلی موفق از کشورهای استقلال‌یافته ارائه کرده که توانسته با صبر و حوصله و هوشمندی با خونتای نظامی‌ مبارزه کند و پس از استقلال، مسیر رشد و شکوفایی را آن‌هم ذیل نگاه‌‌های نگران دو کشور مثل هند و پاکستان که سابقه خصومت‌‌هایشان دیرینه و خونین است، طی و حاشیه امنی برای خودش ایجاد کند. مسلما برای طی کردن این مسیر رهبران بنگلادش از مجیب‌‌الرحمان گرفته تا مقاماتی که پس از استقلال، قدرت را در دست گرفتند، در گام نخست می‌‌بایست روی فرهنگ عمومی مردم بسیار کار می‌‌کردند. استقلال کشوری رخ نخواهد داد مگر اینکه در گام نخست، جدا شدن از استعمار در ذهن عامه مردم رخ داده باشد. آن‌وقت است که رهبری هوشمند مانند مجیب‌‌الرحمان خواهد توانست توده مردم را به حرکت درآورد. بنگلادش را می‌‌توان کشوری دانست که حرکت به سمت کنار زدن نظامیان از سیاست‌‌ورزی و متعاقبا طی کردن مسیر رشد و شکوفایی در آن، از پائین به بالا طی شد و اتفاقا موفقیت‌‌آمیز نیز بود. حتی پاکستان نیز نتوانست سال‌‌ها بعد از استقلال بنگلادش از همسایه جوان خود الگوبرداری کند و از زیر یوغ حاکمیت نظامیان رها شود. یکی از مهمترین دلایل قدرت‌‌یافتن نظامیان بنگلادش در عرصه سیاسی این کشور، فقدان بی‌‌طرفی دولت، نقش قوه قضائیه، عدم اجرای قوانین و تمرکززدایی از نهاد دولت بوده است. بی‌اعتمادی، سوءظن، اختلاف و بحران هویت میراث تاریخی بنگلادش بوده است. برخی از آنها از ریشه در استعمار و جنگ جدایی و برخی دیگر با احیای دموکراسی در سال 1991 آغاز شدند. فساد سازمان‌‌یافته یکی از موضوعاتی است که بهانه و توجیه مداخله نظامیان در سیاست را ایجاد می‌‌کند؛ خواه بهانه باشد یا توجیهی منطقی. هر چه باشد نتیجه‌‌اش حضور نظامیان در سیاست است که اساسا مضر است. حالا اگر فساد، موضوع خود نظامیان هم باشد، عواقب این دخالت بسیار وخیم‌‌تر خواهد شد. در این دخالت، گاهی اوقات ممکن است نظامیان فکر کنند که در حال نجات دموکراسی و ارزش‌‌های ملی هستند و این کار جز با دخالت در سیاست میسر نمی‌‌شود. اما نتیجه‌‌ی چنین طرز فکری، معمولا منجر به کودتاهای نظامی خواهد شد. چه اینکه ارتش بنگلادش در سال 1982 و بین سال‌‌های 2007 تا 2008 این مفهوم را در عرصه عمل اجرا کرد. البته از دوره‌‌ای به بعد، نیروهای مسلح بنگلادش، که قبلاً به دنبال هر بهانه‌‌ای برای مداخله در سیاست بودند، نشانه‌‌هایی از خویشتن‌‌داری و بلوغ سیاسی از خود نشان دادند. آینده روابط دولت‌‌نظامی و ارتش این کشور، به نحوه عملکرد نیروهای سیاسی در درون سیستم بستگی دارد. احترام به ارزش‌‌ها، نهادها و شیوه‌‌های دموکراتیک از سوی سیاستمداران، پایداری دوران سیاست‌‌ورزی غیرنظامیان را که اکنون در مرحله جنینی خود قرار دارد، تضمین می‌‌کند. نکته جالب اینکه بنگلادش توانست در سال 2019 با عبور از پاکستان و با 303 میلیارددلار تولید ناخالص داخلی، به عنوان دومین اقتصاد بزرگ شبه‌قاره شناخته شود. پیش‌‌بینی می‌‌شود اگر بنگلادش به همین روند ادامه دهد فاصله‌‌اش را با پاکستان بیشتر نیز خواهد کرد. امروز بنگلادش، به تدریج از پیله انزوا خارج شده و سعی می‌‌کند نقش قدرتمند‌‌تری در منطقه جنوب آسیا بازی کند. سال 1971، وقتی که بنگلادش در پی تلاش‌‌های بی‌‌وقفه شیخ مجیب‌‌الرحمان و پس از جنگی خونین از پاکستان مستقل شد، کمتر کسی در جهان تصور می‌‌کرد که این کشور نوپا شانسی برای ترقی و پیشرفت داشته باشد. برای‌‌ سال‌‌ها بنگلادش یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود که مدام با قحطی و گرسنگی و بیماری‌‌های واگیردار دست‌و‌پنجه نرم می‌‌کرد. اما طی سال‌‌های اخیر رشد اقتصادی بالا و ثابت، این کشور را به دنیای کشورهای در حال توسعه وارد کرد. پیش‌‌بینی می‌‌شود بنگلادش با همین رویه بتواند در سال 2026 از جمع کشورهای توسعه‌نیافته خارج شود. کاهش چشمگیر میزان فقر، افزایش سن امید به زندگی و افزایش نرخ سواد‌‌آموزی و همچنین نقش‌‌آفرینی بیشتر زنان در تحولات کشور از جمله دستاوردهای مشهود بنگلادش بوده است. نکته جالب این است که تمامی مواردی که ذکر شد دقیقا و مشخصا از اهداف بلندمدت شیخ مجیب‌‌الرحمان بود. اهدافی که با تکیه بر آنها توده مردم را به سمت آزادی به حرکت درآورد. استقلال بنگلادش و کاری که مجیب‌‌الرحمان با پاکستان کرد، آنقدر برای خونتای نظامی پاکستان گران تمام شد که هنوز هم در این کشور هیچ سخنی از جنگ استقلال سال 1971 به میان نمی‌‌آید. گویی پاکستانی‌‌ها تمایلی ندارند از این شکست خفّت‌‌بار یاد کنند. در پاکستان، تاریخ این جنگ حتی از کتب درسی دانشگاهی هم حذف شده است و هیچ سخنی از سرکوب نظامی مردم بنگال توسط خونتای نظامی پاکستان به میان نمی‌‌آید. به جای آن، پاکستانی‌‌ها از استقلال بنگلادش با عنوان «سقوط داکا» یاد می‌‌کنند! جالب اینجاست که پس از رهایی بنگلادش از حاکمیت خونتای نظامی پاکستان، پاکستان حتی بیشتر از گذشته در دامن نظامی‌‌گری افتاد. پاکستانی‌‌هایی با شعار «دیگر هرگز تکرار نخواهد شد» سعی کردند هزینه‌‌های نظامی خود را افزایش دهند و حتی به سمت ساخت سلاح هسته‌‌ای هم حرکت کردند. در واقع درسی که پاکستانی‌‌ها از وقایع سال 1971 گرفتند این بود که ارتش باید قوی‌‌تر از گذشته باشد تا دیگر شکستی مانند شکست سال 1971 را تجربه نکنند. یکی از مهمترین دستاوردهای بنگلادش با جمعیتی 170میلیون نفری، خارج شدن از دایره کنترل هند و پاکستان بود و دقیقا به همین دلیل است که امروزه بنگلادش از درگیری‌‌های خونین میان هند و پاکستان مبرا و به‌دور است. ‌[خونتا (junta) واژه‌ای اسپانیایی و به معنای شورای حکومتی است. خونتا در پاره‌ای موارد به شورایی از نظامیان اطلاق می‌شود که به دنبال کودتا، قدرت را قبضه کرده‌اند. این واژه گاهی به جای «دیکتاتوری نظامی» به کار می‌رود، هرچند با آن یکی نیست.]

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اقتصاد
آخرین اخبار