| کد مطلب: ۸۷۵۵

فردوسی یا شهریار؟

فردوسی یا شهریار؟

گفت‌وگو با بهاءالدین خرمشاهی، محمد دهقانی و اصغر دادبه درباره روز بزرگداشت شعر و ادبیات فارسی

گفت‌وگو با بهاءالدین خرمشاهی، محمد دهقانی و اصغر دادبه درباره روز بزرگداشت شعر و ادبیات فارسی

dadkhah saba

سبا دادخواه

خبرنگار

بیش از دودهه است که ۲۷شهریورماه را روز شعر و ادبیات فارسی نامیده‌اند؛ این نام‌گذاری با وجود گذشت این سال‌ها، موافقان و مخالفان زیادی دارد. سال ۱۳۷۹، علی‌اصغر شعردوست، نماینده اسبق تبریز در مجلس شورای اسلامی که سال‌ها به‌واسطه وظیفه‌ای که در رادیو تبریز داشت، از یاران و دوستان نزدیک شهریار بود؛ طی نامه‌ای محرمانه به رئیس‌جمهور وقت، پیشنهاد داد که روز ۲۷شهریورماه، روز درگذشت و بزرگداشت شهریار، به‌عنوان روز شعر و ادبیات فارسی نیز نام‌گذاری شود. علی‌اصغر شعردوست درباره چگونگی این نام‌گذاری گفته است: «نام‌گذاری ایام باید در شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب شود. من فرآیند کار را به شکل قانونی و در مدار معمول خود پیش بردم. ابتدا موضوع را طی نامه‌ای به رئیس‌‌جمهور و رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی نوشتم.» بخشی از متن نامه این‌گونه بود: «مستحضرید بی‌شک می‌توان استاد سیدمحمدحسین شهریار را بزرگ‌ترین وارث شاعران بزرگ ایران‌زمین در دهه‌های اخیر نامید. جامعیت و ممتاز بودن استاد شهریار در حوزه‌های مختلف شعر، اعم از فارسی و ترکی آذربایجانی، فضایل اخلاقی و یک‌دهه حیات پرنشاط همراه با انقلاب اسلامی که استاد از آن به‌عنوان »جهاد قلمی» یاد کرده است، همچنین شهرت فراوان او به‌عنوان محبوب‌ترین شاعر کشور در نظرخواهی‌های متعدد، پیش و پس از انقلاب اسلامی و اشتهار ایشان در جهان به‌ویژه کشورهای پیرامون، ضروری می‌نماید که نام استاد شهریار و به این طریق شعر معاصر به‌عنوان یک‌نوع ادبی که مردمان ایران‌زمین به آن در جهان اشتهار دارند، همه‌ساله گرامی داشته شود. طبعاً این اقدام علاوه بر تکریم و تعظیم از شخصیت جهانی شهریارِ ملک سخن -که در همه کشورهای پیرامون و سال گذشته از سوی یونسکو در مقر آن گرامی داشته شد- بزرگداشت علم، فضیلت، هنر و آفرینش‌های هنری و رونق شعر در کشور خواهد شد.»

فرآیند نام‌گذاری روزها در تقویم

در سال ۱۳۷۱ شورایعالی انقلاب فرهنگی وظیفه نام‌گذاری روزها و مناسبت‌های خاص را به شورای فرهنگ عمومی محول کرد. هدف از نام‌گذاری روزهای خاص، معرفی و بزرگداشت ارزش‌ها و تحکیم پیوندهای دینی، ملی، فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه که منجر به نوعی همدلی، همکاری و مشارکت عمومی شود، ذکر شده بود. مطابق ماده ۵ این آیین‌نامه، پیشنهاد نام‌گذاری، کاهش، افزایش یا هرگونه تغییر و اصلاح روزها و مناسبت‌های خاص از سوی اشخاص مختلف اعم از حقیقی و حقوقی، به شورای فرهنگ عمومی ارائه می‌شود و پس از بررسی و تصویب در آن شورا به تأیید شورایعالی انقلاب فرهنگی رسیده و به‌عنوان روز و مناسبت خاص، حسب مورد در متن یا ضمیمه تقویم درج می‌شود.

شعردوست در جریان این نام‌گذاری، از دفتر رئیس‌جمهور، شورایعالی انقلاب فرهنگی، دبیرخانۀ شورایعالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانۀ شورای فرهنگ عمومی خواست که این موضوع را رسانه‌ای نکنند، چراکه می‌دانست در صورت رسانه‌ای شدن، جوی به راه می‌افتد که اجازه ثبت این روز داده نمی‌شود. او در دو جلسه در شورای فرهنگ عمومی، که با حضور مخالفان برگزار می‌شد، از این موضوع دفاع کرد. مهم‌ترین استدلال شعردوست در این دو جلسه این بود که اگر شهریار نه، پس چه‌کسی؟ او بر این باور است که با هر معیاری که سنجیده شود؛ از نظر مردمی‌بودن، فخامت زبان، محتوا، کیفیت، معاصربودن و... شهریار نمونه بی‌نظیری است. درنهایت هدف از این نام‌گذاری، توجه به این نوع فاخر و فخیم هنر ایران همچون سایر وجوه هنر کشور؛ ازقبیل موسیقی، تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی است.

بااین‌حال با گذشت بیش از دو دهه از این نام‌گذاری، هنوز تاثیر شگرفی را که با هدف آن، این نام‌گذاری صورت پذیرفته است شاهد نیستیم. عده کمی از مردم و چه‌بسا اهل ادب، از این نام‌گذاری مطلع هستند و بیش از پرداختن به بزرگداشت روز شعر و ادبیات فارسی و صورت‌دادن برنامه‌هایی برای اعتلای این روز در ۲۷ شهریورماه، به بزرگداشت شهریار پرداخته می‌شود.

ملاک نام‌گذاری

علی‌اصغر شعردوست به‌عنوان پیشنهاددهنده این نام‌گذاری، به ملاک معاصر بودن، تاکید می‌ورزد؛ هرچند شهريار خود، شاعران را از دسته‌بندی پرهيز می‌داد و ملاک نوبودن شعر را، نه در بی‌وزن و قافيه بودن آن، بلکه در برخورداری از جوهره شعرى می‌دانست و تأکيد می‌کرد که گاهی يک اثر ممتاز ممکن است موزون و مقّفا باشد و در مقابل، عکس آن نيز صادق است؛ چنان‌که يک غزل مى‌تواند کاملاً مبتذل و بى‌محتوا باشد. شهریار به‌عنوان یک شاعر سنت‌گرای معاصر که در اکثر قالب‌های شعری، شعر سروده است و برخی از ابیات او چنان در میان عامه مردم موردتوجه و استقبال قرار گرفته است که شبیه ضرب‌المثل، از زبان هر قشری شنیده می‌شود و به‌عنوان شاعری که منظومه‌های ترکی بسیار عمیق و بی‌مانندی دارد، قابل ستایش است؛ اما برخی اهالی ادبیات، نام‌گذاری یا مقارن‌بودن روز شعر و ادب فارسی با روز درگذشت شهریار را گزینشی نادرست می‌دانند. بعضی باتوجه به محبوبیت شهریار در میان مردم و ادب‌دوستان و با دانستن اینکه او در سرودن انواع قالب‌های شعر فارسی مهارت داشته است، نظری ممتنع دارند. عده‌ای هم می‌گویند، مهم پرداختن به «روز ملی شعر و ادب» است که در تقویم ثبت شده و مقارن‌بودن آن با سال‌مرگ‌ شهریار نه‌تنها چیزی از ارزش آن کم نکرده است بلکه بر آن افزوده است.

اما آیا برای نام‌گذاری چنین روزی نمی‌توان ابعاد بیشتری را سنجید؟ نمی‌توان از نظر و استدلال‌های ادیبان و اهل ادب بهره برد؟ چنین روزی باید تمام ابعاد ادبیات این سرزمین را در بر بگیرد.

زبان ایرج‌میرزا و فکر حافظ

شهریار به‌عنوان یکی از شاعران معاصر ایرانی، اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی، جزو آثار ماندگار این زبان‌هاست. شاعران سنت‌گرای معاصر که به پیروی از غزل‌سرایان قرن‌های هفتم و هشتم و قصیده‌سرایان قرن‌های چهارم و پنجم شعر می‌سرودند، از آوردن الفاظ و تعبیرات عامیانه در شعر امتناع می‌کردند؛ اما شهریار از جمله شاعرانی است که در به‌کاربردن الفاظ و تعبیراتی که اجازه ورود به شعر را نداشتند، بی‌پروایی کرده و آگاهانه تعبیرات کوچه و بازاری را وارد شعر خود کرده است و دراین‌زمینه هنجارشکنی کرده است. شهریار، نماينده عرفان مثبت، اجتماعي و انساني است؛ يعني اشعاري دربـاره وطـن‌پرستي، دليري، فتوت، خدمت به خلق، ترويج آزادگي و آزادي، حمايت از عـدالت و برابـری، استيفای حقوق زنان، کثرت‌گرایی و احترام به ساير مـذاهب و اديـان، پـشتيبانی از انقـلاب و حرکت‌های آزادی‌خواهانه مردم و ديگر اصول انساني مي‌سرايد. شايد بتوان گفت که دلايل اصلي گرايش شهريار به حافظ، علاقـه ايـشان بـه نگـرش ژرف عرفاني حافظ باشد که نوعي قرابت درونی با او حس می‌کرد. شهريار معتقد است که شعر وقتي رنـگ و بوی عرفان بگيرد، به کمال مي‌رسد و جاودانگی پيدا می‌کند.

اقبال جهانی به ادب کلاسیک

ترجمه اشعار معاصر فارسی در جهان مورد استقبال بسیاری از ادب‌دوستان قرار گرفته است همانطور که چند سال پیش رضا سیدحسینی مجموعه‌ای از شعر شاعران معاصر را جمع‌آوری و در ترکیه منتشر کرد و با استقبال بی‌نظیری همراه شد و این بیانگر ظرفیت‌های آثار ادبی ماست. آثار و شاهکارهای ادبی شهریار نیز به ۹۰زبان دنيا ترجمه شده و در سراسر جهان، توجه ادب‌دوستان را به خود جلب کرده است. اما شعر فارسی در سطح جهانی، بیشتر با شعر کلاسیک شناخته می‌شود. درواقع اقبال جهانی به شعر کلاسیک فارسی بیشتر است. اولین شاعر ایرانی که شعر او در اروپا ترجمه شد، سعدی است و بسیاری از نویسندگان اروپایی در آثار خود تحت‌تاثیر حکمت‌ها و اندیشه‌های سعدی بوده‌اند؛ تا به امروز که این تاثیرگذاری بسیار گسترده‌تر شده است. همانطور که نخست‌وزیر اسپانیا در گرماگرمِ بحران کرونا برای تاثیرگذاری کلام خود بر مردم و ایجاد حس همدلی و یاری‌رسانی به یکدیگر در میان آن‌ها، از کلام سعدی کمک می‌گیرد؛ «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند...». عبدالحسین زرین‌کوب در کتابش آورده که تنها در قرن نوزدهم، گلستان سعدی بیش از ۶۰ بار ترجمه و هربار تجدیدچاپ شده است. سعدی تنها یکی از نمونه‌های تاثیرگذار ادبیات کلاسیک ما در سطح جهانی است. به‌قول مجتبي مينوي، «خيام تنها متفکر ايراني است که زنده و پاينده‌بودن نام و گفته او در ميان تمام دنيا مسلم است». چه از زمانی که اولين کار تحقيقي درباره خيام در سال ۱۸۱۸ ميلادي به زبان فرانسوی صورت گرفت، چه زمانی که در سال ۱۸۵۹ ترجمه منظوم رباعيات خيام توسط ادوارد فيتز جرالد انگليسي منتشر شد و زبانزد همه محافل ادبی جهان شد و چه امروز که اشعار خیام در هالیوود مورد استفاده قرار می‌گیرد. حافظ نمونه دیگری است که در نظر بسیاری؛ در فرهنگ‌های مختلف، یکی از عجایب هفتگانه ادبیات جهان است. گوته پس از پژوهشی ژرف درباره حافظ، به سادگی گفت: «حافظ بی‌نظیر است». همچنین اشعار مولانا که ازجمله پرفروش‌ترین کتاب‌های شعر ایالات‌متحده به‌شمار می‌رود. درنهایت فردوسی که با خلق شاهنامه، تاثیر بسزایی بر داستان‌نویسان، شاعران و ادیبان اروپایی گذاشته است. این یعنی ادبیات فارسی، از دیرباز نزد عامه مردم از اقبال خوبی برخوردار است و ادبیات کلاسیک فارسی تاثیر خود را بر ادبیات و فرهنگ غرب داشته است. اگر تاریخ ادبیات جهان در طول قرن‌های متمادی نام‌های بزرگانی مانند شکسپیر، دانته، گوته و دیگران را به خود دیده، اما تاریخ ادبیات ایران یک تنه با نام بزرگانی مانند فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی، خیام و... بر تارک جهان می‌درخشد.

تلاش نافرجام

سال ۱۳۹۵ در پی این جدال و مخالفت‌هایی که وجود داشت، عده‌ای پیشنهاد دادند که روز شعر و ادبیات فارسی باید با روز بزرگداشت فردوسی مصادف باشد. عده‌ای بر این باورند که اگر قرار باشد روز شعر و ادب فارسی به‌نام یک شاعر ثبت شود، بهتر است شاعری انتخاب شود که در تکوین و ارتقای شعر و ادب فارسی نقشی فراتر از سایر شاعران ایفا کرده باشد. شعردوس،- که عامل به تصویب‌رسیدن روز بزرگداشت شهریار به‌عنوان روز شعر و ادبیات فارسی بود- با گذشت چندین سال در برابر انتقاداتی که هربار جدی‌تر مطرح می‌شدند، باز هم از طرح پیشنهادی خود دفاع کرد و به یکصدمین سالروز بزرگداشت استاد شهریار در سال ۱۳۸۵ اشاره کرد که در شهرهای تهران، تبریز، استانبول، دوشنبه، مسکو، باکو و چند پایتخت دیگر از کشورهای آسیای مرکزی برگزار شد. در این مراسم بزرگداشت، جمع بزرگی از شهریار‌شناسان و شهریار‌پژوهان، اساتید زبان و ادبیات فارسی و چهره‌های نامدار زبان ترکی نیز حضور داشتند. او با تاکید بر اینکه همه ساله در روز بزرگداشت فردوسی، برنامه‌های خوبی در استان‌های خراسان و تهران برگزار می‌شود؛ مخالف تلفیق این روز با روز شعر و ادبیات فارسی است. رضا یعقوبی، معاون دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی می‌گوید: «انتقادها به نام‌گذاری روز شعر و ادب فارسی تنها در جراید بوده و به خود شکل رسمی نگرفته‌ است و در صورت درخواست رسمی، احتمال تغییر این روز از ۲۷شهریورماه وجود دارد.» او درباره دلایل پذیرفتن و ثبت این پیشنهاد گفت: «باید توجه کرد که شهریار جزو شاعران بزرگ ایران است؛ او شاعری ترک‌زبان است که اشعار بسیار خوبی به زبان فارسی دارد؛ بنابراین انتخاب روز درگذشت او به‌نام روز شعر و ادب فارسی می‌تواند انتخاب خوبی باشد.» یعقوبی به این موضوع اشاره می‌کند که شاعران و خبرنگارانی درباره این نام‌گذاری، انتقاداتی را مطرح ‌کرده‌اند، اما هیچ‌کدام از این انتقادات به‌صورت رسمی صورت نگرفته است. اینکه افراد انتقادات‌شان را در جراید و محافل عمومی مطرح کنند، فایده‌ای ندارد. این انتقادات باید به‌صورت رسمی ارائه شوند که روز شعر و ادب فارسی در روز تولد یا درگذشت حافظ‌، سعدی‌ یا رودکی -قدیمی‌ترین شاعر ایران- باشد.

چه‌کسی ارجح است؟

درنهایت این نام‌گذاری تابه‌امروز پابرجا مانده و هیچ‌یک از پیشنهادهای تغییر این روز به روز بزرگداشت فردوسی یا هر شاعر دیگری، عملی نشده است. در سال‌های اخیر در روز شعر و ادبیات فارسی، فعالیت‌های فرهنگی چندانی صورت نگرفته است و گرامیداشت این روز روبه‌افول است. این درحالی‌است که هدف از نام‌گذاری چنین روزی در تاریخ، توجه به ادبیات فارسی و گسترش و ارتقای سطح آگاهی عمومی است؛ هدفی که سال‌هاست نادیده گرفته شده است. با تمام این تفاصیل، سوالی که مطرح است این است که اصلح‌ترین فرد برای نام‌گذاری چنین روزی در تاریخ، چه‌کسی است؟ انتخاب میان هریک از شاعران بزرگ، کاری است بس سخت و شاید ناممکن. سوال دیگری که اینجا مطرح می‌شود این است که چه‌کسی صلاحیت پیشنهاد چنین روزی را دارد؟ آیا تصمیم‌گیری دراین‌باره صرفاً در یدقدرتِ قانون‌گذاران است یا ادبا، فضلا و اهل ادب باید چنین تصمیم‌گیری‌هایی را انجام دهند؟

عظمت شهریار در شعر فارسی

بهاءالدین خرمشاهی، شاعر، استاد دانشگاه، حافظ‌پژوه و مؤلف کتاب «حافظ‌نامه»، از موافقان این نام‌گذاری است و علت بحث و جدال بر سر نام‌گذاری این روز را مسائل مربوط به پان‌ترکیسم می‌داند که همواره تاریخ ادبیات ما را متاثر کرده است. او دراین‌باره می‌گوید: «ما نمی‌دانیم که صدای این نام‌گذاری تا کجا رسیده است و دستگاهی برای سنجش آن نداریم؛ اما من تردیدی ندارم که این نام‌گذاری صحیح و سنجیده و یادآور استاد شهریار است. اما به‌خاطر مسائل پان‌ترکیسم و ترک‌گرایی‌های بی‌جهت و فارسی‌زدایی بی‌جهتِ عده‌ای، بحث و مناقشه دراین‌باره ایجاد شده است.» او به نظامی اشاره می‌کند که نمونه دیگری از این مناقشه است. نظامی شاعر بزرگ فارسی‌زبان، صاحب پنج گنج یا پنج مثنوی عظیم است که عظمت آن به‌حدی است که با فردوسی و رودکی و بعضاً با سعدی و حافظ نیز مقایسه می‌شود. اما عده‌ای بر این باور هستند که نظامی، ترک است و شعری هم از او پیدا کرده‌اند که به ترکی سروده شده است. نظامی در گنجه به دنیا آمد و مردم گنجه در آن زمان، ترک بودند و نظامی همچون استاد شهریار، شعر ترکی نیز سروده است؛ اما در آثار او غلبه با شعر فارسی است و نمی‌توان او را شاعر ترک‌زبان دانست.

خرمشاهی براین‌باور است که عظمت شهریار به اشعار فارسی اوست که در چند دیوان به چاپ رسیده و بارها تجدیدچاپ شده و از محبوب‌ترین دیوان‌های شعر در ایران امروز است. او شعر «حیدر بابایه سلام»، را یکی از بهترین اشعار شهریار می‌داند اما معتقد است که فقط این منظومه، شهریار را شهریار نکرده است.

بهاءالدین خرمشاهی، شهریار را از دو جهت سزاوار این نام‌گذاری می‌داند؛ یکی از نظر شاعری و دیگر از نظر چالشی که میان ترک‌زبان‌ها و ترک‌گراها و فارسی‌زبان‌ها و فارسی‌گراها بود. هرچند عده‌ای معتقد هستند که این زبان ترکی با زبان ترک‌های ترکیه متفاوت است. استاد مرتضوی در کتاب خود اثبات کردند که این زبان ترکی آذربایجان‌های ما، با زبان فارسی بیشتر ارتباط دارد تا با زبان ترکی. این زبان، یکی از زبان‌های ترکی است اما زبان ترکی اصلی نیست و خیلی از زبان‌شناس‌ها براین‌باور هستند که این زبان با زبان فارسی کهن ما پیوند دارد. خرمشاهی درباره ملاک انتخاب شهریار برای نام‌گذاری این روز می‌گوید: «اگر برای نام‌گذاری چنین روزی ملاک را ملی‌بودن یک شاعر قرار دهیم، ما فقط یک شاعر ملی نداریم. سعدی همانقدر شاعر ملی ماست که حافظ هست، این‌دو همانقدر هستند که نظامی هست، یا مولانا یا رودکی یا ثنایی هستند. شهریار سزاوار این نام‌گذاری بود اما نه سزاوارتر از فردوسی؛ اما قرار بر مصالح و سرنوشت زبان‌فارسی بود که این تصمیم‌گیری صورت گرفت.»

هر روز، روز ادبیات فارسی

محمد دهقانی، عضو سابق هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران نیز به هدف ایجاد وحدت ملی ازطریق نام‌گذاری روز شعر و ادبیات فارسی مصادف با روز بزرگداشت استاد شهریار اشاره می‌کند و می‌گوید: «اگر منظومه «حیدر بابایه سلام» را استثنا در نظر بگیریم، شهریار بهترین اشعار خود را به زبان فارسی سروده است. در غیراین‌صورت مشخص است که شاعران کلاسیک برای نام‌گذاری چنین روزی اولویت دارند. درواقع برای این نام‌گذاری، باید شاعر یا نویسنده‌ای انتخاب می‌شد که از لحاظ تاثیرگذاری در تاریخ ادبیات، تاریخ زبان‌فارسی و شعرفارسی برتر از دیگران تلقی شود.» او همچون خیل عظیم مخالفان، براین‌باور است که فردوسی این شایستگی را دارد که روز بزرگداشت او به‌عنوان روز شعر و ادبیات نام‌گذاری شود. یا رودکی که کهن‌ترین شاعر ماست یا سعدی که می‌توان او را همچون فردوسی، مظهر شعر و ادبیات فارسی دانست.

محمد دهقانی برای انتخاب دقیق‌تر و جامع‌تر این روز به این نکته اشاره کرد که اگر یک حکومت یا یک پادشاه، زبان فارسی را زبان دیوان یا دربار اعلام کرده بود و تاریخ دقیق آن ثبت شده بود، می‌توانست انتخاب مناسبی باشد؛ اما چنین تواریخی به‌طوردقیق ثبت نشده است. البته قصه‌هایی داریم که مثلاً در تاریخ سیستان آمده است که کسی یعقوب لیث صفاری را به عربی مدح می‌کرد و یعقوب گفت: «چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت» و ازآن‌پس زبان فارسی را زبان رسمی دربار اعلام کرد. اما تاریخ دقیق این وقایع ثبت نشده است. او اهمیت این نام‌گذاری را در حفظ و پاسداشت زبان فارسی می‌داند و می‌گوید: «درنهایت چیزی که اهمیت دارد این است که شعر و ادبیات فارسی صرفاً یک روز خاص ندارد. تا زمانی که مردم از هر قوم، طایفه و عشیره‌ای، زبان مشترک و مادری‌شان زبان فارسی است، روز خاصی نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. به‌نظرمن هر روز باید روز ادبیات فارسی باشد. وقتی از وکیل، گوینده، خواننده و استاد دانشگاه در هر رشته‌ای، فارسی را اشتباه صحبت ‌کنند و اشتباه بنویسند، نمی‌توانیم ادعا کنیم که فارسی را گرامی می‌داریم. ادبیات فارسی جایی معنا پیدا می‌کند که در کاربرد آن دچار لغزش نباشیم.»

شهریار، نخستین معترض به این نام‌گذاری

اصغر دادبه، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه ادبیات دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی نیز براین‌باور است که نام‌گذاری روزها در تاریخ به‌نام بزرگان -هم برای عوام و هم برای خواص- سودمند است. او می‌گوید: «نخستین ارزش برای مردم است. چون مردم اجمالاً اطلاعاتی درباره بزرگان دارند. مثلاً می‌دانند که حافظ و مولانا شاعر بوده‌اند اما اطلاعات بیشتر و عمیق‌تری درباره اینان ندارند. به‌خاطر دارم که خبرنگاری به خیابان ملاصدرا رفته بود و از مردم می‌پرسید که چرا نام این خیابان را ملاصدرا گذاشته‌اند؟ اغلب شانه بالا می‌انداختند و می‌گفتند، نمی‌دانیم. بعضی می‌گفتند مثل اینکه شاعر بوده. کسی حلقة مردمی را که دور خبرنگار جمع شده بودند، شکافت و جلو آمد و گفت: من می‌دانم. رئیس صنف قصاب‌ها بوده. گفتند چرا؟ گفت چون بزرگ‌ترین گوشت‌فروشی اینجا به‌نام ملاصدراست؛ پس خیابان هم به‌نام او است. این لطیفه نیست. این ماجرا را خودم شنیدم. مردم اجمالاً می‌دانند که مثلاً ملاصدرا کیست. البته برخی اجمالاً هم نمی‌دانند. اما افرادی که اطلاعات کمی دارند، می‌دانند که ملاصدرا از علما و متفکرین بوده اما جزئیات آن را نمی‌دانند. درنتیجه این نام‌گذاری‌ها و بحث‌ها و گفت‌وگوها می‌تواند دانایی همه را گسترش دهد. اما این نام‌گذاری‌ها برای خواص هم محرک است. آن‌هایی که متخصص یک حوزه ویژه هستند، کار خود را می‌کنند. آن‌هایی که نیمه‌تخصصی دارند یا فقط در یک حوزه تخصص دارند ولی توجه به حوزه‌های دیگر هم دارند و علاقمند هستند، ممکن است که با این نام‌گذاری‌ها برانگیخته شوند که کار تحقیقی انجام دهند و مطالعات‌شان را افزایش دهند. ارزش ویژه آن، برانگیختگی‌ای است که به مناسبت این نام‌گذاری‌ها به‌وجود می‌آید.»

اصغر دادبه که یکی از مخالفان این نام‌گذاری است درباره اینکه آیا نام‌گذاری روز شعر و ادبیات در روز بزرگداشت استاد شهریار کار سنجیده‌ای است یا نه، به این نکته اشاره می‌کند که شهریار در روزگار ما شاعر بزرگی است و ویژگی‌های خاص خود را دارد و سخنان ارزشمند زیادی در غزل، قصیده و مثنوی دارد؛ اما اگر شهریار زنده بود، نخستین کسی که به این نام‌گذاری اعتراض می‌کرد، شخص او بود. به این خاطر که روز ملی شعر و ادب باید به‌نام شاعری باشد که عنوان ملی‌بودن، بیش از همه برازنده‌ی او باشد. هرچند تمام شاعران، شاعر ملی هستند. وقتی شاعری به زبان ملی شعر می‌سراید، شاعر ملی است. اما در میان تمام شاعران، آن کسی که «عجم زنده کرده است بدین پارسی»، فردوسی است و بدون شک نام فردوسی باید بر این روز نهاده شود. او می‌‌افزاید: «من تردیدی ندارم که شهریار هم بر همین باور بوده است. حال فرض کنیم که در فضای کنونی و در این اوضاع بخواهند نام دیگری را انتخاب کنند. بدون تردید بعد از فردوسی، سعدی است. حتی حافظ هم نیست. نخست فردوسی، سپس سعدی. چون سعدی هم به‌نوعی مانند فردوسی در جایگاهی قرار گرفته بود که زنده‌کننده هویت ملی و زبان ملی بعد از حمله مغول بود. بعضی از دوستان آذربایجانی ممکن است از این سخن برنجند اما این دلیل بر این نیست که ارادت به شهریار نباشد یا شهریار شاعر بزرگی نباشد. این‌ها همه اثبات شده است؛ اما بحث بر سر این نام‌گذاری است که تردیدی نیست که این روز باید به‌نام فردوسی یا سعدی باشد. درنتیجه ارزش‌های ویژه شهریار، شعر شهریار، حرکت شهریار در زمینه‌های مختلف و ایران‌دوستی شهریار، مسلم است. شهریار بعد از ملک‌الشعرای بهار، بیشترین اشعار میهنی و ایران‌دوستانه را سروده است. 400بیت در سوگِ سوختنِ تخت‌جمشید در حمله اسکندر سروده و چه سخن‌های ارجمندی که در آنجا گفته است. توجه شهریار به میهن‌اش؛ ایران، به مسائل ایران و به بزرگان علم و ادب ایران در سراسر دیوان‌اش آشکار است. بنگرید:

«زنده تا هست نام ایران باد

زنده تا بود نام ایران بود

تا ابد مهد علم و عرفان باد

کز ازل مهد علم و عرفان بود»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی