این نام نامی زنانه است
در روزگارانی که رخشنده اعتصامی، دختر یوسفخان اعتصامالملک، توانست با شعر سرودن، سرش را از میان آن همه شاعر نامی مرد شعر فارسی بلند کند و خود را اختر چرخ ادب، پروین، بخواند، برخی همچنان بر این امر پای میفشردند که الّا و لابد، این اشعار همچنان زبانی مردانه دارند و این سوال برایشان مطرح بود که مگر اصلاً میشود یک زن اینگونه استوار و خردگرا، شعر بگوید و با مردان در این عرصه رقابت کند؟ بعدها نیز برخی بزرگان، به گواهی نشانههایی از درون شعر پروین و عللی از بیرون شعر ـ زیست شخصیاش ـ ، در مدحی شبیه به ذم، او را «زنی مردانه در قلمرو شعر و عرفان» خطاب کردند. این نگاه تا جایی بر او سایه افکنده بود که حتی برگزیدن تخلص و بعد نام «پروین» برای او مجاز نبود؛ چراکه این نام بر زنان مرسوم نبود و او بر دفاع برآمده بود که: مرد پندارند پروین را چه برخی ز اهل فضل/ این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست. اما امروزه پس از گذشت سالیان از آن روزگار میتوان به چینش کلمات پروین در آن بافت مردسالارانه و نقشی که هرکدام ایفا میکردند، نگاهی جامع و دقیقتر داشت. چیزی که در این میان جالب توجه است وجود نقاطی در شعر پروین است که بیگمان، همت او بر اثبات توانایی زنان در حضور اجتماعی را نشان میدهد. این اشارات و تنبیهات در شعر او کم نیست. توجه او به علمآموزی، نگاه عدالتجویانه او در برابر نگاههای جنسیتزده و... در آثارش، فراوان به چشم میخورد. همانطور که آشکارا میگوید: غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است/ همتی ای خواهران تا فرصت کوشیدن است/ پستی نسوان ایران جمله از بیدانشی است/ مرد یا زن برتری و رتبت از دانستن است/ زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست/ شاهراه سعی اقلیم سعادت روسن است/ به که هر دختر بداند قدر علم آموختن/ تا نگوید کس پسر هُشیار و دختر کودن است. از طرفی دیگر راهگشاییهای پروین، صد البته به سبک خودش، سبب شد پس از او، زنان شاعر دیگری نیز پا به پای مردان بلکه پیشتر از آنان، در این راه قدم بگذارند. شاید همین پروای پروین بود که مسیر را هموار کرد تا نهچندان بعد از او، فروغ آنچنان بیپروا، بهعنوان یک زن، شاعرانه زندگی کند و شعر بگوید. با در نظر گرفتن همه این جوانب، میتوان گفت پروین صرفاً زنی نبوده که از سر ناچاری همرنگ مردان شعر بگوید تا او را شاعری بزرگ بخوانند. نگاه به مجموعه زیست پروین اعتصامی، چه در قلمرو شعر و شاعری، چه در مقام یک دختر و زن و توجه به موقعیّت زمانی و مکانیای که او در آن زاده شد، همچنین ظهور شاعران زن نوگرای پس از او، همگی این نتیجه را به ذهن متبادر میکند که پروین زبان مردانه شعر کهن پارسی را با چاشنی ظرافت و فطانتی زنانه، در خدمت مضمونپردازیهای مورد نظر خود به کار برده است. گویی لباس مردان را به تن کرده تا به زبان خودشان، توجه همه را جلب کند و نام زن را فریاد بزند. پانزدهم فروردین سالروز به ظاهر خاموش شدن اختر چرخ ادب، پروین است. او در 34 سالگی دیده از جهان بست.