ادعای سرقت دیوان!
نام پروین اعتصامی را تا حد بسیاری باید با نام ملکالشعراء بهار گرهخورده دانست. چراکه بهار یکی از نخستین کسانی بود که به حمایت از شعر و اندیشه پروین برآمد و تا همین امروز غالباً بر جلد دیوانی که از پروین در دست است و گاهبهگاه با شکل و شمایلی تازه تجدیدچاپ میشود، عبارت «با مقدمه ملکالشعراء بهار» را میتوان دید.
چنانکه میدانیم، میان بهار و سیدضیاءالدین طباطبایی در جریان کودتا اختلافی افتاد و سبب شد که با وجود اصرار سیدضیاء بر همکاری با بهار، ملکالشعراء از این امر سر باز زند. زمان گذشت و این اختلاف برجای بود و کهنه شد. چاپ نخست دیوان پروین با مقدمه ملکالشعراء بهار در 1314، توسط چاپخانه مجلس شورای ملی صورت گرفت. در مهرماه 1322 در تهران شبنامهای تحت عنوان «بیانیه اتحادیه کشاورزان و ترقیخواهان» منتشر شد که سراسر، حمله به بهار بود و معلوم بود هواداران سیدضیاء آن را نوشتهاند. علت این حمله هم چاپ سلسلهمقالات بهار در روزنامه «نوبهار» بود؛ مقالاتی که بعدها جلد اول کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» را تشکیل دادند.
اما در سطرهایی از آن بیانیه، کتابی که هشتسال پیش با مقدمه بهار منتشر شده بود نیز بهانهای برای مرافعه بود و پیدا بود نویسندگان آن بیانیه، از همان سال 1314 کینه پروین و بهار را در دل داشته و مترصد فرصتی بودهاند که با یک تیر، دو نشان بزنند و به ایندو با هم بتازند. در این بیاینه، اتهام بزرگی به پروین نسبت داده شده و آن این است که پروین، دیوان اشعار بزرگترین شاعر متصوف ایران را به نام خود چاپ کرده و بهار نیز این را متوجه نشده و بر چنان کتابی، مقدمهای ستایشآمیز نوشته است! در متن «بیانیه اتحادیه کشاورزان و ترقیخواهان» آمده:
«اینگونه قضایای سیاسی، غیر از موضوعات ادبی است؛ غیر از دیباچهنگاری و تخیلات شاعرانه است. اغراق فقط در شعر مستحسن است، نه قضایای سیاسی و ملی. این بحث غیر از بحث در اطراف دیوان خانم پروین اعتصامی است که جنابعالی خود را استاد سبکشناسی معرفی میکنید و اشعار بزرگترین شاعر متصوف ایران را به نام خانم پروین تقریظ مینمایید. آیا این شاعر را میشناسید؟ کسی که خود را استاد سبکشناسی میداند و از تشخیص اشعار... با اشعار یک دوشیزه محصله آمریکایی عاجز باشد، آیا سزاوار است در مراحلی دخالت نماید که حتی سمت استادی آن را هم ندارد؟»
پروین چندماه پیش از انتشار این بیانیه، در فروردینماه 1320 از دنیا رفته بود. بنابراین سال، سالی بود که ایران در سوگ بانوی شاعری جوان و نادرهکار بهسر میبرد. از این رو، احساسات نویسندگان و ادبا در مورد این فراز از بیانیه مذکور به غلیان درآمد.
چراغ اول را سیدعلیاصغر فراسیون در روزنامه «ایران ما» روشن کرد. نفر بعدی دکتر شکیبی، مدیر روزنامه «کیفر» بود که بعد از فراسیون، در 21/08/1322 در روزنامه «ایران ما» مطلب دیگری با عنوان «پروین اعتصامی، بزرگترین شاعر متصوف ایران» نوشت. شکیبی در مطلب خود، برخی از بزرگان خاموش در واقعه پیشآمده را نیز سرزنش میکند و حتی خود ملکالشعراء بهار را نیز مورد نقد قرار میدهد که باید سکوت را کنار بگذارند و به میدان بیایند.
دو روز بعد از انتشار این مطلب، ملکالشعراء بهار که تا آن لحظه در واقعهی رخداده، ساکت بوده، پا به عرصه کارزار میگذارد. او در روزنامه خود، «نوبهار»، مطلبی با عنوان «سنخ فکر دلالان استعمار» را مینویسد و در آن اطلاعاتی از نویسنده بیانیه مذکور به دست میدهد. مثلاً اینکه شخصی که آن بیانیه را نوشته در یکی از مدارس ملی، معلم تاریخ است. بهار البته نام شخص موردنظر را فاش نمیکند، اما میگوید که شنیده بعد از انتشار دو یادداشت بالا در روزنامه «ایران ما»، نویسنده بیانیه در محافلی چنین گفته که تنها یکی از قطعات پروین مال شاعر دیگری است. این یعنی آن شخص که عرصه را تنگ دیده، ادعای خود را از به سرقت بردن کل دیوان توسط پروین، بهتنها یک شعر تقلیل داده است.
بهار درباره ادعای سرقت آن یک شعر که مدعی در محافل عنوان کرده بود، مینویسد:
«مرحوم اعتصامالملک، مربی پروین، قطعات زیبا و لطیفی از کتب خارجی (فرنگی و ترکی و تازی) گرد میآورد و به فارسی ترجمه کرده، پروین را در خردسالی به نظم آن قطعات تشویق مینمود. از آن جمله، در اوان کودکی یکی از قطعههای انوری را که در کتب مذکور بدون اسم شاعر اصلی ترجمه کرده بودند به فرزند میدهد و آن کودک هم آن را میسازد. اتفاقاً قافیه این قطعه با قطعه اصلی یکی بیرون آمده و فقط وزن آن با وزن قطعه مزبور اختلاف پیدا میکند. این قطعه در «منتخبات آثار» آقای هشترودی و در «گلچین جهانبانی» طبع شده است.» منظور از قطعهای که بهار از آن سخن به میان آورده، شعر مشهوری از پروین به نام «اشک یتیم» است.
بهار همین را دلیلی برای بر خطا بودن نویسنده بیانیه میداند که او ابتدا دیوان پروین را از شاعری قدیمی میدانست، سپس یکی از قطعات او را «منتخبی پنداشت». او در ادامه میگوید: «حالا هم اگر از او بپرسید این قطعه کدام است، با اینکه ما فوقاً آن را تصریح کردهایم، باز هم قادر به جواب نخواهد بود! باور ندارید، پیش از آنکه دستوپایی کند و از اهل فن بپرسد، از او جویا شوید.»