| کد مطلب: ۳۰۶۶۱

فیض‌‏الله عرب‏‌سرخی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: جیمی‌کراسی فشارها در زندان‏‌های شاه را کم کرد

برای وقوع یک انقلاب حتماً یک مجموعه‌ای از شرایط لازم است و نمی‌توانیم مجموعه عوامل اجتماعی را نادیده بگیریم و فکر کنیم که مثلاً یک شعار حقوق‌بشری توسط یک گروه و یا یک کشور (حتی اگر آن کشور در شرایط جهانی تاثیرگذار باشد)، می‌تواند منشأ یک انقلاب شود.

فیض‌‏الله عرب‏‌سرخی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: جیمی‌کراسی فشارها در زندان‏‌های شاه را کم کرد

فیض‌الله عرب‌سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و یکی از فعالان سیاسی سال‌های پیش از انقلاب، در گفت‌وگو با هم‌میهن می‌گوید زندانیان پیش از انقلاب بارها به او گفته‌اند که با آمدن جیمی کارتر در کاخ سفید و آغاز دوره جیمی‌کراسی[اصطلاحی که زندانیان از ترکیب نام جیمی کارتر و دموکراسی ساخته بودند]، وضعیت در زندان‌های سیاسی دوره پهلوی تغییر کرده بود.

او می‌گوید: «در این دوره‌ها به مرور، پای سازمان‌های حقوق بشری، به زندان‌های ایران باز شد و کمی بیشتر تحت نظارت قرار گرفت، محدودیت‌ها به مرور کمتر شد.» او در بخش دیگری می‌گوید، شناخت دقیقی در اوایل انقلاب از وضعیت مواضع نیروهای حاکم در کشورهای مختلف وجود نداشته و به همین علت برخوردهایی که در آن مقطع صورت می‌گرفت، برخوردهایی دقیق نبود.

عرب‌سرخی همچنین تاکید می‌کند که همان مدل رفتاری که در اوایل انقلاب وجود داشت، امروز هم به چشم می‌خورد. او تاکید می‌کند که در واقع کشورِ دوست وجود ندارد: «برخی از تعابیری که امروزه حتی درباره دوستی با پاره‌ای از کشورها مطرح می‌شود، در عالم واقع چنین دوستی‌هایی وجود ندارد و شاید این اصطلاح که «حتی آنجایی که دوستی هم وجود دارد، در روابط بین‌الملل هیچ دوستی دائمی وجود ندارد»، حرف درستی است.» 

اگر کارتر نبود و جمهوریخواهان پیروز می‌شدند باز هم انقلاب می‌شد؟ 

 برای وقوع یک انقلاب حتماً یک مجموعه‌ای از شرایط لازم است و نمی‌توانیم مجموعه عوامل اجتماعی را نادیده بگیریم و فکر کنیم که مثلاً یک شعار حقوق‌بشری توسط یک گروه و یا یک کشور (حتی اگر آن کشور در شرایط جهانی تاثیرگذار باشد)، می‌تواند منشأ یک انقلاب شود. بهترین شاهد این مسئله این است که این شعار در زمانی مطرح شد که در بسیاری از کشورها و از جمله برخی کشورهای منطقه، همین محدودیت‌ها، فشارها و همین زندان‌ها وجود داشت و آن شعار هم مطرح می‌شد و احیاناً در حرکت اجتماعی و سیاسی آن کشورها اثر هم می‌گذاشت اما نتیجه‌اش یک انقلاب نشد.

به‌خصوص که انقلاب در ایران یک حرکتی بود که سال‌های سال اعتراضات اجتماعی، حرکت‌های مسلحانه، تشکیل گروه‌های چریکی و نهایتاً آگاهی‌های اجتماعی سابقه داشت. همه اینها توانستند در وقوع انقلاب نقش داشته باشند. حتی تغییرات اقتصادی که ظاهراً می‌توانست به نفع نظام سیاسی حاکم به عنوان مقوم آن رژیم عمل کند، اما در عمل ما دیدیم که آن درآمدهای زیاد نفت، به‌خصوص در 5سال آخر پیش از انقلاب، در وقوع انقلاب نقش داشت و به‌خصوص درباره تاثیر آن عامل، بر روی حرکت‌های اجتماعی، هشدارهایی هم به شاه طی سالهای قبل داده شده بود اما به دلیل عدم رعایت آنها، این عوامل هم که می‌توانست مقوم آن رژیم باشد، باز به نفع حرکت اجتماعی مردم و وقوع انقلاب، نقش‌آفرینی کرد. 

شعارهای حقوق بشری کارتر تا چه حد و چگونه در زندان‌های شاه تاثیر گذاشت؟

شاید بهتر بود این سوال از افرادی پرسیده می‌شد که دوره‌ای طولانی در زندان بودند و درک دقیق‌تری از شرایط مقاطع و دوره‌های مختلف زندان‌های دوره شاه را داشتند. در عین حال، این را به‌عنوان خاطراتی که دوستان زندانی ما که همواره با آنها در ارتباط بودم، از زندان‌های زمان شاه همواره نقل می‌کردند که تا پیش از انتخاب کارتر، محدودیت‌ها در زندان‌های شاه خیلی بیشتر بود.

به‌خصوص در دوره‌ای که دستگیری‌های گسترده‌ای از گروه‌های چریکی و به‌خصوص مجاهدین خلق اتفاق افتاده بود، این فشارها سنگین بود، اما با استقرار کارتر در کاخ سفید، از دوره‌ای به نام دوره نسیم جیموکراسی، در زندان‌های شاه یاد می‌شد که در واقع برگرفته از نام جیمی کارتر و دموکراسی بود و در این دوره‌ها به مرور، پای سازمان‌های حقوق بشری، به زندان‌های ایران باز شد و کمی بیشتر تحت نظارت قرار گرفت، محدودیت‌ها به مرور کمتر شد تا اینکه به موازات گسترش حرکت‌های اجتماعی در سال 57، از اواخر نیمه اول سال 57، به مرور شروع به آزاد کردن زندانیان سیاسی کردند و یکی از شعارهای مردم در راهپیمایی‌ها «آزادی زندانیان سیاسی» بود و حکومت برای اینکه یک مقدار به خواست مردم پاسخ دهد، یکی از کارهایی که کرد این بود که سعی کرد به مرور زندانیان را آزاد کند. 

 آیا مواجهه انقلابیون با کارتر پس از انقلاب و مخصوصاً تسخیر سفارت درست بود و عملاً به تقویت جریان‌های تندرو آمریکایی و اسرائیلی علیه ایران منجر نشد؟

تصور من بر این است که به‌خصوص نیروهایی که در جریان انقلاب و حکومت غالب بودند، شناخت خیلی دقیقی از وضعیت مواضع نیروهای حاکم در کشورهای مختلف نداشتند و بر همین مبنا، برخوردها آنچنان که باید و شاید دقیق نبود.

حتی انتظارات ما هم از آنها دقیق نبود. شما حتماً می‌دانید که در جریان ماه‌های اول انقلاب، برخی از قراردادهای نظامی لغو شد و تحویل برخی از سلاح‌ها منتفی اعلام شد، صرفاً به این دلیل که تصور می‌کردیم ما نیازی به این تسلیحات نداریم درحالی‌که بعدها مشخص شد که آن کارها اشتباه بوده و ما باید تلاش می‌کردیم که آنها را تحویل بگیریم هرچند که ممکن بود اگر ما چنین اراده‌ای می‌کردیم، آنها از تحویل خودداری می‌کردند.

بنابراین، آنچه که در آن دوران انجام می‌شد، به نظرم حاکی از یک شناخت عمیق و دقیق نبود، کمااینکه همین امروز هم شما اگر به سیاست خارجی نگاه کنید، برخی از همان مدل رفتارها را در رفتار حاکمان می‌بینید، یعنی شاید این تصویر به شکل دقیقش وجود نداشته باشد که کشورها بیش از اینکه براساس دوستی با هم بخواهند رفتار کنند، براساس منافع ملی خودشان با هم رفتار می‌کنند و تعاملات‌شان براساس منافع ملی خودشان است؛ به همین علت برخی از تعابیری که امروزه حتی درباره دوستی با پاره‌ای از کشورها مطرح می‌شود، در عالم واقع چنین دوستی‌هایی وجود ندارد و شاید این اصطلاح که «حتی آنجایی که دوستی هم وجود دارد، در روابط بین‌الملل هیچ دوستی دائمی وجود ندارد»، حرف درستی است و باید مدنظر قرار بگیرد.

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار