نردبان شکسته تبعیض و نابرابری
رضا مهدیان، پژوهشگر حقوق بین الملل
انسانها معمولاً تمایل به توجیه منطقی رفتارهای خود دارند و اگر برای نابرابری دلیل عقلایی وجود داشته باشد، تاثیر منفی آن میتواند با زمانی که نابرابری ناشی از شرایطی باشد که غیرمنصفانه تلقی شود، متفاوت باشد.
یکی از موضوعاتی که این روزها مقارن با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و انتخاب دولت جدید در جامعه ایران بسیار رواج یافته و به یکی از دغدغههای اساسی مردم بدل شده، مسئله توزیع درآمد و همچنین سهم مردم عادی از توزیع منزلتهای اجتماعی و سیاسی است و اینکه توجیه قرار گرفتن عدهای در بالای نردبان ثروت و منزلت اجتماعی چیست؟ آیا وجود شایستگی و تلاش برخی افراد و وجود شرایط و فرصتهای برابر است که همه میتوانستند از آنها استفاده کنند یا اینکه چون امتیازها و فرصت در اختیار گروه خاصی میباشد، عدهای بر پلههای بالا نشسته و اکثر مردم با دیوارها و موانع پیدا و پنهان از این فرصتها بازماندهاند؟
اکثریت جامعه بر این باورند که ساختار تبعیضها، باندبازی، امتیازهای موروثی و منزلتهای ساختگی از طرق مختلف بهگونهای است که مردم در آن محاصره شدهاند و وجود آن برای مردم عادی کاملاً محسوس میباشد. «کیت پاین» در کتاب نردبان شکسته، بعد از پژوهشهای متعدد روانشناسی به این نتیجه میرسد که نتیجه برداشت و درک انسانها از نابرابری، مهمتر از میزان واقعی آن است؛ یعنی در حال حاضر حساسیتها در برابر غیرمنصفانه بودن توزیع ثروت با توزیع منزلت سیاسی و اجتماعی مشابه است و تمثیل نردبان شکسته در مورد توزیع امکان دستیابی به منزلت اجتماعی و سایر موارد انگیزشی به نحو مشابه قابل کاربرد است و بهطور قطع تبعات آن همچون افسردگی، پرخاشگری، اعتیاد، عدم رواداری و عارضههای قلبی و رواج دیابت و... دامن جامعه را گرفته است.
از طرفی مواردی نظیر مسائل پولی و بانکی، مشکلات بودجه، ضعف تولید، تخصیص جایگاههای مدیریتی و مشاغل براساس روابط، همه متغیرهای معادلهای هستند که جناحهای سیاسی و جریانهای فکری و اجتماعی جهت حفظ منافع و جایگاه خود مشغول بازی با آنها بودهاند و از طرف دیگر بیکاری، رکود، عدم کارایی و بهرهوری، نابرابری و تبعیض، مهاجرت نخبگان، حاشیهنشینی، بحران ریزگردها و کمآبی هم متغیرهای وابستهای هستند که به توده جامعه ارزانی گردیدهاند.
فرصت اندک و مشکلات فراوان است و رفع آن نیازمند عزم جدی و حرکتی مبتنی بر ارادهای محکم و استوار و به دور از هیاهو و جنجال است و ضروریست کلیت نظام تدبیر، مدیران ارشد و دولت جدید مطابق وعدههای دادهشده مبنی بر اقدام براساس عدالت، انصاف و حفظ شأن و کرامت افراد، در پاسخ به مطالبهگری مردم، در مسیر مدرنسازی مدیریت مبتنی بر شایستگی قدم گذارند، چراکه تنها راه برونرفت از این بحرانها و کنار گذاشتن این نردبان شکسته تبعیض، نابرابری و ناکارآمدی، واگذاشتن تیولداری در مدیریت و رعایت اصل شایستگی و نظام مدیریت استعداد در سیستم مدیریتی کشور است.