| کد مطلب: ۱۷۸۶۹

تحلیل کارشناسان از وضعیت اصول‌گرایان پس از دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری

معمای خاکستری

معمای خاکستری

در فرصت باقی‌مانده تا دور دوم انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری سوال‌هایی پیرامون این انتخابات مطرح می‌شود، برای مثال واکنش جامعه به تقابل سعید جلیلی به‌عنوان نماینده اصول‌گرایان تندرو و مسعود پزشکیان به‌عنوان نماینده اصلاح‌طلبان چه خواهد بود و آیا وابسته بودن سعید جلیلی به طیف تندرو اصول‌گرا می‌تواند منجر به این شود که مشارکت از چهل درصد بالاتر برود؟ در این میان تکلیف سبد رای محمدباقر قالیباف چه خواهد شد و هواداران این کاندیدای ریاست‌جمهوری در دور دوم رای خود را به کدام کاندیدا خواهند داد؟

گروه سیاسی: سرانجام پس از پشت سر گذاشتن 19 روز تبلیغات، موعد برگزاری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری از راه رسید و با کنار کشیدن علیرضا زاکانی و امیرحسین‌ قاضی‌زاده‌هاشمی، 4 کاندیدا در معرض انتخاب مردم قرار گرفتند و در نهایت با مشارکت 40درصدی، اعلام شد که هیچ‌یک از نامزدها نتوانسته‌اند اکثریت آرا را به‌دست آورند. حالا قرار است برای دومین بار در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران، انتخابات ریاست‌جمهوری به دور دوم کشیده شود و روز جمعه 15 تیرماه مردم یک‌بار دیگر پای صندوق‌های رای خواهند رفت تا تکلیف نهمین رئیس‌جمهور ایران را روشن کرده و از بین مسعود پزشکیان یا سعید جلیلی، یک نفر به‌عنوان رئیس دولت چهاردهم آماده تشکیل کابینه شود.

اما در فرصت باقی‌مانده تا دور دوم انتخابات سوال‌هایی پیرامون این انتخابات مطرح می‌شود، برای مثال واکنش جامعه به تقابل سعید جلیلی به‌عنوان نماینده اصول‌گرایان تندرو و مسعود پزشکیان به‌عنوان نماینده اصلاح‌طلبان چه خواهد بود و آیا وابسته بودن سعید جلیلی به طیف تندرو اصول‌گرا می‌تواند منجر به این شود که مشارکت از چهل درصد بالاتر برود؟ در این میان تکلیف سبد رای محمدباقر قالیباف چه خواهد شد و هواداران این کاندیدای ریاست‌جمهوری در دور دوم رای خود را به کدام کاندیدا خواهند داد؟

در این زمینه، خبرنگار هم‌میهن سوالات مشترکی را از پنج کارشناس مطرح کرد. فیاض زاهد (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد)، حسین نقاشی (عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت)، سعید نورمحمدی (عضو شورای مرکزی و سخنگوی حزب ندای ایرانیان)، محمد مهاجری (تحلیل‌گر و روزنامه‌نگار اصول‌گرا) و عبدالرضا داوری (فعال سیاسی اصول‌گرا) پنج کارشناسی بودند که به سوالات نظرخواهی این شماره هم‌میهن پاسخ دادند.

*با توجه به برداشتی که از ساختار سیاسی کشور دارید، به نظرتان جامعه بنابر اینکه پزشکیان و جلیلی روبه‌روی هم قرار گرفتند چه رویکردی نسبت به اصلاح‌طلبان در پیش می‌گیرد؟

محمد مهاجری: اصلاح‌طلبان از تمام ظرفیت خود مانند آقایان سیدمحمد خاتمی و محمدجواد ظریف در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری استفاده کردند. حتی بخشی از جریان اصول‌گرا نیز طرفدار پزشکیان بود با این وجود بیشتر از 10 میلیون و 703 رای کسب نکرد. این جریان اصلاح‌طلب  در دور قبل انتخابات 2/5 میلیون رای آورده بود و از این جهت موفقیت‌آمیز عمل کرده، اما نسبت به سرمایه‌هایی که پای کار آورده موفق نبوده است.

حسین نقاشی: این آرایش رای‌ها و در مقابل آن میزان عدم مشارکت 60درصد نشان‌گر این است که کمپین‌های انتخاباتی کلیه کاندیداها از میزان حد متعارفی که گمان می‌شد و در برخی نظرسنجی‌ها می‌آمد پایین‌تر بوده است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد کمپین انتخاباتی آقای پزشکیان هم باید روی آن بخش از جامعه که به وضع و نظم موجود معترض بودند، تاثیرگذاری می‎کرد.

با توجه به برخی از داده‌هایی که وجود داشته، به نظر می‌رسد این میزان عدم مشارکت در انتخابات نشان‌دهنده این است که حداقل تا این زمان موفقیت قطعی و بالایی را نمی‌توان برای این کمیپن انتخاباتی ارزیابی کرد. نکته دیگر این است که در بین دو کاندیدای اصلی اصول‌گرایان، آقای قالیباف هرچند که حاشیه‌های زیادی در شهرداری تهران و یا پیرامون خانواده و نزدیکانش داشت و همچنین برخی مواضع سیاسی که اتخاذ کرده بود، ولی مجموعاً برای آن بخش از جامعه که رای خاکستری محسوب می‌شوند، چهره نگران‌کننده‌ای محسوب نمی‌شد. این موضوع را با این تعبیر بگویم، راهبرد دیو و دلبرسازی در سیستم‌های انتخاباتی که معمولاً برخی کاندیداها سعی می‌کنند ارائه کنند، درباره آقای قالیباف کمتر امکان‌پذیر بود.

اما درباره آقای جلیلی با توجه به سابقه عقیدتی و نزدیکی‌اش با آیت‌الله مصباح‌یزدی و از سوی دیگر مواضعش درباره مسئله سیاست خارجی، امکان سوژه‌سازی از او به‌عنوان دیو این رقابت را به جریان اصلاح‌طلب می‌دهد. یعنی خیلی امکان مانور رفتن روی آقای قالیباف به دلیل مسائل عقیدتی و سیاست‌خارجی، وجود ندارد و یا کمتر وجود دارد.

به نظر هم می‌رسد اگر در میان جریان اصول‌گرا پیش از مرحله اول به توافق می‌رسیدند و آقای قالیباف به عنوان کاندیدای واحد معرفی می‌شد، احتمالاً ممکن بود کار برای اصول‌گرایان راحت‌تر باشد و حتی اگر به مرحله دوم می‌رفت، امکان رویارویی و دیوسازی از آقای قالیباف به مراتب سخت‌تر از آقای جلیلی بود. از این منظر یعنی به کارگیری راهبرد دیو و دلبر، رویارویی کمپین آقای پزشکیان با آقای جلیلی آسان‌تر است.

سعید نورمحمدی: نمی‌توان با اطمینان از واکنش جامعه صحبت کرد و پیش‌بینی قطعی داشت. به دلیل ناملایمات غیرمنصفانه‌ای که در این سال‌ها به جامعه تحمیل شده است، مردم حق دارند نسبت به همه بی‌اعتماد باشند. امیدوارم در یک هفته پیش‌رو جامعه با حساسیت بیشتری به آنچه در آینده در انتظار اوست بیاندیشد.

دو مسیر پیش‌ روی جامعه گذاشته است؛ یک مسیر ادامه همه روندهای پیش‌رو، ادامه انزوای ایران، تحریم‌ها، فیلترینگ، برخوردهای ناصواب و گشت‌های ارشاد با مردم است و یک مسیر، «نه» گفتن به این‌ها با انتخاب فردی در مسند ریاست‌جمهوری است که با همه این رویکردها مخالف است و تعهد داده است از ظرفیت ریاست‌جمهوری برای توقف این روندها استفاده کند. هیچ‌کس حق ندارد با جامعه رنجور و دل‌شکسته از موضع تحکم و دستور صحبت کند. جامعه حق انتخاب دارد. در این مدت کنشگران سیاسی آنچه را که تصور می‌کنند برای ایران بهتر است را عرضه کرده‌اند. حق انتخاب با مردم است که بین این دو رویکرد انتخاب کنند.

فیاض زاهد: انتخابات در مرحله اول یک پیام روشن داشت و آن تا حد زیادی خلع مشروعیت کردن از جریانات سنتی سیاسی و دادن این پیام روشن است که سازوکارها و رفتارهایی که در فضای سیاسی و حزبی می‌شناسیم دیگر کارآمدی خود را از دست داده است. فکر می‌کنم پس از جنبش مهسا این موضوع هم تسری پیدا کرده است و میزان مشارکت این موضوع را ثابت کرد. با این حال اگر اصلاح‌طلب‌ها وارد فضای انتخابات نمی‌شدند، وضعیت به‌مراتب بحرانی‌تری داشتیم. اما با توجه به اینکه الان آقایان پزشکیان و جلیلی به دور دوم راه پیدا کرده‌اند، به نظر می‌رسد که شاید شاهد مشارکت بیشتر و توجه بیشتری به راهبردهای منجر به اصلاح‌طلبی باشیم.

عبدالرضا داوری: به نظر من صحنه انتخابات جامعه در 15 تیر دیگر صحنه رقابت اصولگرا و اصلاح‌طلب نیست. صحنه رقابت دو جریان توسعه‌گرا و بنیادگراست. جریانی که می‌خواهد کشور را از ریل توسعه خارج کند و به دنبال ایجاد کره‌شمالی اسلامی است و یک جریان دیگر که به‌دنبال رواج بخشیدن روند توسعه در ایران است؛ روندی که حداقل در 3 سال گذشته متوقف شده است. آقای پزشکیان در شرایطی بیشترین آرا را به خود اختصاص داده که غالب کسانی که در انتخابات شرکت کردند، در چارچوب وفاداران جمهوری اسلامی تلقی می‌شوند و در حداقل مشارکت پزشکیان بالاترین رای را آورده است. درحالی‌که همیشه فکر می‌کردیم در حداقل مشارکت جریان حزب‌اللهی و اصولگرا رای می‌آورند. این شرایط حاکی از آن است که طرفداران جمهوری اسلامی هم از وضعیت کنونی نگران هستند.

*آیا دوقطبی اصلاح‌طلبی و بنیادگرایی مشوقی برای حضور آرای خاموش پای صندوق رای می‌شود؟

محمد مهاجری: آرای خاموش و افرادی که در جریان تحریم‌ هستند، عمده پایگاه رای اصلاح‌طلبان است. نمی‌دانم در این چند روز مانده تا انتخابات دور دوم ریاست‌جمهوری، جریان اصلاح‌طلب چقدر می‌تواند با گفتمان مؤثر آرای خاموش را پای صندوق رای بیاورد. اما نکته مهم این است که بخش عمده‌ای از جامعه با انتخابات، فعالیت و کنش سیاسی قهر کرده‌اند. 73 درصد از مردم در انتخابات 96 شرکت کردند. این رقم به 40 درصد رسیده است و 33درصد کاهش پیدا کرده که حدود 18 میلیون نفر هستند.

اصلاح‌طلبان یک پایگاه و جمعیت 18 میلیونی را از دست داده‌اند و بیدار کردن چنین خفته‌ای نباید آسان باشد. نباید غافل شد که اصلاح‌طلبان چاره‌ای جز این ندارند که آراء را به سمت پزشکیان سوق دهند. اما نکته مهم این است که جریان اصولگرا نقطه ضعفی در پزشکیان پیدا نمی‌کند و مجبورند بیشترین حمله را معطوف به اطرافیان او کنند. البته برخی از این انتقادات به اطرافیان پزشکیان انتقادات وارد است و اشتباه نیست. اما نسبت به شخص پزشکیان نقطه ضعفی پیدا نکردند.

پزشکیان در مناظره‌ها و طول عمر سیاسی، هیچ‌وقت نتوانسته گفتمان مسلطی تولید کند که این گفتمان شامل راهبردهای اساسی، برنامه‌های روشن و شعارهای مشخصی باشد. شاید نداشتن این گفتمان مسلط نقطه ضعف پزشکیان باشد. اما نقطه قوت او نداشتن حاشیه‌های سیاسی است که تا حد قابل توجهی اصولگرایان را خلع سلاح کرده‌ است و نمی‌توانند به تخریب شخص پزشکیان بپردازند.

حسین نقاشی: این موضوع کاملاً به این برمی‌گردد که آقای پزشکیان و کمپین‌اش این امکان را باید برای بخش خاموش ایجاد کند که عاملیت دارد و فاعل عامل در مقام رئیس‌جمهوری است. قاطعیت داشته باشد و روی مشکلات اصلی در حوزه‌های اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست داخلی و فرهنگی دست بگذارد ولی ایشان پرهیز می‌کند. به نظر می‌آید که ایشان بیش از اینکه بخواهد از بخش معترض و خاموش جامعه کسب نمایندگی کند، می‌خواهد خودش را یک شخصیتی نشان دهد که حلال تضادهای جامعه با حکومت است و تاکید بر این داشته باشد که شخصی نیست که بخواهد دعوا کند. این تاکید چندباره بر اینکه نباید با هم دعوا کنیم، این پالس را به جامعه خواهد داد که او در مقابل صخره‌های سختی که با آنها مواجه خواهد شد ایستادگی نخواهد کرد و همین موضوع کار را برایش سخت خواهد کرد.

سعید نورمحمدی: از این دوقطبی باید عبور کرد. ما الان در یک فضای جدید هستیم. تضاد اصلی موجود در کنشگران سیاسی، شکاف عقلانیت و عملگرایی در برابر بی‌خردی و شبه‌عملگرایی است. روی این شکاف و دوقطبی باید تاکید کرد. اما اینکه این تاکید چقدر جامعه را به فکر وادارد پیش‌بینی‌ای ندارم. اما تصور می‌کنم محاسبات عقلانی جامعه در هر حال نتایج مثبتی برای کشور خواهد داشت.

فیاض زاهد: به نظر من دوقطبی قابل تأملی صورت خواهد گرفت اما اگر فرض بر این باشد که تبدیل به یک واکنش بسیار جدی شود را بسیار بعید می‌دانم چراکه جریان بنیادگرایی در ایران ریشه و عمق چندانی ندارد و بیشترین مشکل سمت نیروهای اصلاح‌طلب هستند که همواره می‌توانستند پایگاه‌های عمده خود را تا 70 درصد مشارکت به پای صندوق‌های رای بیاورند و آنها دیگر خیلی نوع رویکرد و راهبردشان نسبت به افکار اینها متفاوت است اما جمع‌بندی عمومی این است که جریان آقای جلیلی آنقدر می‌تواند مردم را نگران کند که سطح مشارکت را نسبت به دوره قبل افزایش دهد.

عبدالرضا داوری: برای پیروزی در این انتخابات کافی است در حد دو سه درصد آرای خاموش هم از پزشکیان حمایت کنند. به همین دلیل به نظر می‌رسد کار سختی پیش روی پزشکیان نیست.

*آیا شکاف بین یاران جلیلی و قالیباف به نفع پزشکیان تمام خواهد شد؟پیش‌بینی شما این است که چند درصد آراء قالیباف به سبد پزشکیان و چند درصد به سبد جلیلی خواهد رفت؟

محمد مهاجری: این اتفاقی نیست که اصلاح‌طلبان بتوانند روی آن حساب کنند. چراکه این پایگاه رای که شما از آن می‌گویید کاملاً ژله‌ای است و به سرعت احساساتی شده و به سمت سبد رای پزشکیان می‌آید؛ اما می‌تواند به همان سرعت یا کمی متفاوت‌تر به سمت آقای جلیلی متمایل ‌شود. به نظر من اصلاح‌طلبان نباید روی چنین سرمایه آرایی حساب کنند و باید بر این پندار باشند که 5-4 میلیون رای برای پیروزی کم دارند. در حقیقت اصلاح‌طلبان نباید روی آرای آقای قالیباف حساب کنند.

حسین نقاشی: جنس سبد رای و رای‌دهندگان آقای قالیباف یک مقدار متنوع‌تر از آقای جلیلی است. به نظر من بخشی از رای‌دهندگان به آقای قالیباف او را به عنوان چهره‌ای می‌بینند که رویکردهایی بوروکراتیک دارد، بخشی که حتی ممکن است  سبک زندگی و ایده‌آل‌های فکری متفاوتی با نیروهای اصول‌گرا داشته باشند. یعنی افرادی هستند که موضع عقیدتی و سبک زندگی مشترکی با اصول‌گرایان ندارند اما آقای قالیباف را به‌عنوان فردی اجرایی می‌شناسند ولی در مقابل رای‌دهندگان به آقای جلیلی اینطور نیستند. با این اوصاف به نظر می‌رسد که افرادی که در دور اول به آقای جلیلی رای داده‌اند مجدداً با رویکرد تکلیف‌گرا پای کار خواهند بود  اما ممکن است همه سبد رای آقای قالیباف به سبد رای آقای جلیلی ریخته نشود و کسری از آن رای ممکن است به سمت آقای پزشکیان برود.

سعید نورمحمدی: به نظرم درصد قابل توجهی نخواهد بود. من تصور می‌کنم سبد رای آقای قالیباف به سه قسمت تقسیم خواهد شد‌. بخشی از آن به سبد آقای جلیلی اضافه خواهد شد. بخشی به دکتر پزشکیان و بخشی هم در دور دوم رای نخواهند داد. اصلاح‌طلبان نباید روی سبد رای قالیباف حسابی باز کنند. انرژی خود را روی رای افرادی بگذارند که در دور اول مشارکت نداشته‌اند و سعی کنند آنها را مجاب به حضور در صندوق رای کنند.

فیاض زاهد: بیش از 30 درصد آراء آقای قالیباف به سبد آقای جلیلی خواهد رفت و 30 تا 40 درصد به نفع اصلاح‌طلبان و مابقی آنها وارد آرا نخواهد شد.

عبدالرضا داوری: تجربه نشان داده که نیمی از آرای آقای قالیباف به سبد پزشکیان سرازیر می‌شود. سال 96 او دست آقای رئیسی را بلند کرد اما نیمی از آرای قالیباف به سبد رای روحانی رفت و این دوره هم این اتفاق می‌افتد چون سبد رای قالیباف سبد ایدئولوژیک نیست. بلکه سبد رای طبقه متوسط و قشر خاکستری است و شاید 30 درصد آن ایدئولوژیک باشد. بنابراین آرای قالیباف 3 بخش می‌شود. 50 درصد آن به سبد رای پزشکیان می‌رود و 30 درصد به سبد رای آقای جلیلی. 20 درصد مابقی نیز منفعل می‌شود که یا رای باطله می‌دهند یا در انتخابات شرکت نمی‌کنند. این 50 درصد تقریباً 7 درصد آرا دوره اول را خواهند داشت.

ضمن آنکه یک درصد از آرای آقای پورمحمدی هم به سبد آرای پزشکیان وارد می‌شود. اگر حدود دو سه درصد نرخ مشارکت بیشتر شود که 10 درصد آرا (معادل شش میلیون رای) به رای پزشکیان اضافه شود به راحتی پیروز می‌شود. جلیلی ظرفیت افزایش رای ندارد و اگر 30 درصد آرای قالیباف به او اختصاص یابد دیگر ظرفیت رشد آرا ندارد و حداکثر 10/5 تا 11 میلیون رای می‌آورد و پزشکیان با 16-17 میلیون رای رئیس‌جمهور می‌شود. نظرسنجی‌ها حاکی از آن است که بخش مهمی از آرای پزشکیان در یک هفته آخر ایجاد شده است. در حقیقت در هفته جاری اگر مسئله به خوبی برای جامعه تشریح شود و خطر روی کار آمدن جریان تندرو و بنیادگرا برای مردم روشن شود، جامعه وارد صحنه شده و کار را تمام می‌کند چراکه قرار نیست اتفاق سختی رخ دهد و کافی است در حد دو سه درصد نرخ مشارکت افزایش پیدا کند.

* وضعیت جبهه اصولگرایان را در  دور دوم انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؟

محمد مهاجری: جریان اصولگرا در این انتخابات شکست خورده است. چراکه آقای رئیسی در سال 1400 و انتخابات ریاست‌جمهوری 18 میلیون رای آورد اما جلیلی و قالیباف روی هم 12میلیون و 800 هزار رای آورده‌اند. در حقیقت جریان اصولگرا 5میلیون و 200 هزار رای از سال 1400 تاکنون باخت داده است. جریان اصولگرا به دنبال آن است که شکاف‌های بین‌شان دیده نشود. حال آنکه از سال 1384 جریان اصولگرا کاملاً به شقه‌های مختلف تقسیم شده و در مقاطع مختلف نیز اختلافات بین آنها گسترش پیدا کرده است.

در سال 1398 که انتخابات مجلس بود، دعوای گسترده‌ای بین جبهه پایداری و اصولگرایان معتدل و جریان قالیباف وجود داشت. این اختلافات مجدد در سال 1402 خود را نشان داد و جریان پایداری و تندرو بیشترین و بدترین اتهامات را متوجه قالیباف کرد. این اتهامات شخصی نبود و نشان‌دهنده اختلاف‌نظرهای جدی آن‌هم نه در بنیان‌های اصولگرایی بلکه اختلاف‌نظرهای جدی در سهم‌خواهی‌های آنها از قدرت بود. در حقیقت این دعوا در بین اصولگرایان وجود دارد و جریان اصولگرا قطعاً دارای اختلافات بسیار زیادی شده و همانطور که اشاره شد بیشتر اختلافات هم بر سر سهم‌شان از کیک قدرت است.

حسین نقاشی: به نظر من اگر آقای قالیباف به دور دوم می‌آمد، مقابل آقای پزشکیان کار راحت‌تری داشت چون آقای جلیلی ظرفیت این را دارد که برای بخش‌هایی از جامعه ایجاد وحشت کند. نکته دیگر که بعد از اعلام نتایج مرحله اول انتخابات دیدیم، این بود که اکثریت 60درصد به بالا که در انتخابات شرکت نکردند، این بخش از پیش مشخص است که این ذهنیت را دارند که ممکن است آقای جلیلی به ریاست‌جمهوری برسد. یعنی از پیش مشخص بود که ترکیب کاندیداها چگونه است و از بین سه نفر اصلی، ارزیابی‌ها این را می‌گفت که این امکان وجود دارد که آقای جلیلی با آقای پزشکیان رقابت کند.

به نظر می‌رسد که این موضوع به نوع کمپینی ربط خواهد داشت که آقای پزشکیان و جبهه اصلاحات در این یک هفته پیش خواهند برد. آن چیزی که به نظر می‌رسد، این است که در این مدت آقای پزشکیان چندان تمایلی به این ندارد که مطالبات اصلی بخش‌های آسیب‌دیده را نمایندگی کند و خیلی روشن و با قاطعیت درباره یکسری مشکلات اصلی که سنگ‌بنای وضعیت موجود است، موضع نمی‌گیرد و وارد مناقشه و پاسخ قاطع درباره آنها نمی‌شود و به تکرار مکرر بر سیاست‌های کلی بسنده می‌کند.

فارغ از کمپین انتخاباتی یک فرد، باید آقای پزشکیان احساس قاطعیت و حامی بودن و احساس اینکه پیگیر مطالبات است را به مردم بدهد. به نظرم ایشان آن وجه صادق بودن را توانست به بخشی از جامعه منتقل کند اما آن بخش قاطعیت و اینکه یک فاعل عامل است و عامیلت خواهد داشت را در بخش‌های بزرگی از جامعه نتوانسته منتقل کند.

سعید نورمحمدی: در جریان اصولگرایی یک عده سرمست از پیروزی هستند و خود را در آستانه فتح به پاستور می‌بینند. یک دسته هم در شوک نتیجه ناباورانه انتخابات هستند. آنها تصور چنین رای پایینی را برای آقای قالیباف تصور نمی‌کردند. به همین دلیل یک سردرگمی در جریان اصولگرا وجود دارد. بسیاری از کنشگران اصولگرا در دوگانه حفظ منافع جناحی و حفظ منافع ملی قرار گرفته‌اند. از یک سو به دلیل ملاحظات سیاسی و جریانی مجبور به حمایت از جلیلی هستند و از سوی دیگر ریاست‌جمهوری جلیلی را خلاف منافع ملی می‌بینند. به همین دلیل در شرایط بسیار سختی قرار گرفته‌اند.  بخش زیادی از بدنه آنها حاضر به تمکین و پذیرفتن ریاست‌جمهوری جلیلی نیستند. ما در هفته پیش رو شاهد شکاف بین بدنه و رأس در جریان اصولگرایی خواهیم بود.

فیاض زاهد: فکر می‌کنم اختلافات عمیقی که میان آقای قالیباف و جلیلی در جریان است، و تلاشی که برای رسیدن به یک ائتلاف رخ نداد و از آن سو نجابت و شرافت دکتر پزشکیان و همین‌طور اصلاح‌طلبان که در عدم تکیه بر نقاط ضعف کاندیداها از خود نشان دادند، و همچنین بی‌اخلاقی‌های زاکانی و قاضی‌زاده‌هاشمی منجر به شکاف و ریزش بیشتر در بین آنها شد و به نظر می‌رسد که کمپین آقای پزشکیان از یک اصول اخلاقی تبعیت کرد و فکر می‌کنم جواب این را نیز در روز جمعه خواهد گرفت.

عبدالرضا داوری: اصولگرایان دیگر کاری از پیش نمی‌برند چراکه سقف رای خود را تجمیع کرده‌اند. 30 درصد آرای قالیباف هم به سبد رای جلیلی وارد می‌شود که حدود یک میلیون رای است. 11 میلیون سقف رای اصولگرایان است که به آن دست می‌یابند. بیانیه قالیباف هم به دلیل شرایط رای‌ای که دارد خیلی تاثیر نمی‌گذارد. شرایط رای طبقه متوسط و از جنس بوروکرات‌هایی است که قالیباف را می‌پسندند. سال 96 قالیباف از رئیسی حمایت کرد اما 50درصد رای او به سبد روحانی سرازیر شد. ضمن آنکه جلیلی هم وزانت رئیسی را ندارد. از سوی دیگر پزشکیان هم در طبقه حزب‌اللهی و مذهبی کشور محبوب است، آن‌هم به دلیل نوع رویکرد مذهبی و استناداتش به نهج‌البلاغه و قرآن است. در حقیقت قشر مذهبی هم پزشکیان را پسندیده است. رای بالای پزشکیان در حداقل مشارکت (40 درصدی) دلیل این موضوع است. در مجموع به پیروزی پزشکیان امیدوارم.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی