چند نکته درباره انتخابات پیش رو
در دهههای گذشته انتخابات بهویژه انتخابات ریاستجمهوری یکی از نشانگان وزن نیروها و جریانهای سیاسی در سپهر سیاسی کشور بود. در فقدان احزاب سراسری قدرتمند و فعالیتهای سیاسی قانونی در سطح کشور، تنها فرصتی که امکان داشت تا حدودی وزن نیروهای سیاسی کشور یا الاقل نیروهای سیاسی درون حاکمیت را ارزیابی کرد، فضای انتخاباتی و نتایج آرا بود که به اقبال افکار عمومی از یک جریان خاص تفسیر میشد.
پدیده انتخابات ریاستجمهوری بهویژه از 2 خرداد 1376 به صورت محسوسی به مهمترین آوردگاه رویارویی نیروهای سیاسی درون حاکمیت مبدل شد. اگرچه با حذف صلاحیت چهرههای اصلی اصلاحطلب در انتخابات اخیر عرصه برای میدانداری جریان اصولگرا بیشتر شد میزان امیدواری یا ناامیدی جامعه به آینده نیز خود را در میزان مشارکت و نوع بینش شهروندان ایرانی کمابیش مشخص میکرد. بهعنوان نمونه میزان مشارکت در انتخابات دوم خرداد 1376 یا خرداد 1388 ریاستجمهوری یا مجلس ششم بهعنوان افزایش امیدواری ملی در این دورهها و در مقابل ناامیدی بخش بزرگی از افکار عمومی از اصلاحطلبان در انتخابات دور دوم شوراهای شهر در شهر تهران نمونههایی از واکنش افکار عمومی به انتخابات در چند دهه گذشته است.
در چند انتخابات اخیر کاهش قابل ملاحظه مشارکت در انتخابات و نیز آرای باطله شگفتانگیز موجب شد تا شناسایی توازن قوا بین نیروهای سیاسی شکل تازهای به خود بگیرد. تا دو انتخابات اخیر هیچگاه میزان آرای باطله و کاهش مشارکت در دو انتخابات پیدرپی چنین خود را هویدا نکرده بود. انتخابات پیش رو در جمعه هشتم تیرماه در شرایطی برگزار میشود که همچنان نظرسنجیها و بررسیهای میدانی حکایت از آن دارد که شمار کسانی که در انتخابات رای نمیدهند، عدد بزرگی است و حمایت مجموعه نیروهای اصلاحطلب از مسعود پزشکیان نیز تا امروز موجب نشده تا موج گسترده اجتماعی در گرد نامزد اصلاحطلبان شکل گیرد.
به سخن دیگر پیشبینی میشود در صورت استمرار حال و هوای موجود با مشارکت نزدیک به 50 درصد از واجدین شرایط انتخابات به دور دوم کشیده شود. ضمن آنکه به نظر میرسد به دلیل شرایط امروز ایران و حوادث چند سال اخیر نظرسنجیهای صورتگرفته درباره میزان مشارکت در انتخابات و نیز نوع انتخاب پاسخدهندگان با تورش روبهرو باشد.
بر این مبنا بعید نیست وقتی نتایج انتخابات اعلام شد میان نتایج اعلامی اعم از میزان مشارکت و نیز میزان رأی کاندیداها با آنچه نظرسنجیها پیشبینی کرده بودند تفاوت بسیار محسوسی وجود داشته باشد.اما آنچه که از فضای انتخاباتی در دو هفته اخیر میتوان برداشت کرد نشانگر سردی محسوس فضای انتخاباتی در گوشه و کنار کشور است.
اگرچه میتوان پیشبینی کرد حامیان جریان اصولگرا همچون گذشته بهصورت مشهود و گسترده در انتخابات حضور خواهند یافت اما برای کل واجدین شرایط چنین پیشبینیای دور از واقعبینی خواهد بود. سنگینی بار اتفاقات غمانگیز، پرهزینه و ناخوشایندی که از شهریور1401 آغاز شد و ماهها استمرار داشت یکی از مهمترین علل عدم تهییج افکار عمومی برای شرکت بسیار گسترده در انتخابات است؛ موضوعی که درباره آن، بهرغم اهمیتی که دارد در مناظرههای تلویزیونی و برنامههای تبلیغی صداوسیما بهطور کلی مورد توجه و بحث و بررسی و آسیبشناسی قرار نگرفت.
همچنین تقلیل اصلاحطلبی به شرکت در انتخابات و عدم پویایی احزاب و جریانهای اصلاحطلب در شرایط عادی و بیتوجهی اصلاحطلبان به دیگر حوزههای زیست سیاسی و اجتماعی از دیگر عللی است که موجب شده تا افکار عمومی با اقبال کمتری به انتخابات اخیر توجه کنند. سکوت اصلاحطلبان درباره دلایل و شروط و حتی خطوط قرمز اصلاحطلبی که در نهایت منجر به حمایت از نامزدی آقای پزشکیان شده هم در این باره اثرگذار است. یعنی اصلاحطلبان به افکار عمومی توضیح اقناعکنندهای ارائه نکردهاند که چرا از نامزدی آقای پزشکیان استقبال کردهاند.
همچنین عدم توجیه افکار عمومی درباره علل ورود اصلاحطلبان به فضای انتخاباتی و اینکه چه تغییری در شرایط سیاسی کشور روی داده که اصلاحطلبان دوباره با حمایت از یکی از نامزدها به فضای انتخاباتی بازگشتهاند و آیا در پشت پرده وعدههایی به اصلاحطلبان داده شده است یا اینکه تغییرات مشهودی در رویکرد جناح مقابل و هسته سخت قدرت روی داده که منجر به حضور اصلاحطلبان در انتخابات شده از دیگر موضوعاتی است که پاسخ به آن میتوانست به یاری بخش بزرگی از افکار عمومی بخش قهرکرده از صندوق رأی برای تصمیمگیری درباره حضور در انتخابات منجر شود.
به لحاظ نظری نیز نبود یک نظریه بهروزشده از اصلاحات و طراحی یک افق ملّی بر شرایط موجود سنگینی میکند. در کنار این موضوعات برخی اقدامات افراطی محلیگرایانه و قومگرایانه از جمله در شمال غرب کشور نیز موجب بروز نگرانیهایی از جمله برای گروه بزرگی از ملیاندیشان ایرانی در شرایط موجود شده که در مجموع این ابهامات و مسائل و علتها موجب شده تا همچنان آن بخش از جامعه ایران که با صندوقها قهر کرده است، تا امروز راضی به بازگشت به حضور نشود. آیا اصلاحطلبان در این شرایط میتوانند با جلب حمایت بخش بزرگتری از حمایت افکار عمومی انتخابات را با پیروزی آقای پزشکیان پشت سر بگذارند؟