فشار پاسخندادن ایران به اسرائیل
از زمانی که اسرائیل، اسماعیل هنیه، رهبر سابق حماس را در تهران هدف ترور قرار داد، تحلیلهای مختلفی در اینباره که ایران چطور به شکلی استراتژیک به اسرائیل پاسخ خواهد داد، منتشر شدهاست. برخی از مقامات ایرانی متعهد شدهاند که پاسخ ایران شدید خواهد بود و حتی رهبری ایران نیز اعلام کرد که ایران خونخواهی را وظیفه خود میداند. با گذر زمان، برای آندسته از افرادی که با شیوههای عملیاتی ایران آشنایی نداشتند روشن شد که ایران بیملاحظه و عجولانه اقدام نخواهد کرد. در عوض، پاسخ هماهنگ محور مقاومت در منطقه حسابشده و استراتژیک خواهد بود.
آنچه در این خبر میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
از زمانی که اسرائیل، اسماعیل هنیه، رهبر سابق حماس را در تهران هدف ترور قرار داد، تحلیلهای مختلفی در اینباره که ایران چطور به شکلی استراتژیک به اسرائیل پاسخ خواهد داد، منتشر شدهاست. برخی از مقامات ایرانی متعهد شدهاند که پاسخ ایران شدید خواهد بود و حتی رهبری ایران نیز اعلام کرد که ایران خونخواهی را وظیفه خود میداند. با گذر زمان، برای آندسته از افرادی که با شیوههای عملیاتی ایران آشنایی نداشتند روشن شد که ایران بیملاحظه و عجولانه اقدام نخواهد کرد. در عوض، پاسخ هماهنگ محور مقاومت در منطقه حسابشده و استراتژیک خواهد بود.
علیمحمد نائینی، سخنگوی سپاه پاسداران ایران ماه گذشته اعلام کرد: «زمان به نفع ما است و دوره انتظار برای این پاسخ ممکن است طولانی باشد.» علی باقریکنی، سرپرست وقت وزارت امورخارجه ایران نیز در اظهارات مشابهی اعلام کرد که تلافی ایران در زمان مناسب و به روش مناسب انجام خواهد شد.
فادی قران، تحلیلگر مسائل عربی پس از پاسخ ایران به اسرائیل در ماه آوریل نوشت که استفاده ایران از سلاحهای متعارف، تلآویو را مجبور کرد تا عملکرد سامانه دفاع موشکی خود را نشان دهد و این آشکارسازی، اطلاعات بسیار ذیقیمتی را در اختیار ایران گذاشت.
چند ماه قبل از پاسخ مستقیم ایران به اسرائیل، حملهای به پایگاه آمریکایی برج ۲۲ در مرز سوریه و اردن انجام شد که به کشته شدن سه آمریکایی و زخمیشدن ۳۵ نفر دیگر انجامید. سپس چند روز قبل از ترور هنیه در تهران، انصارالله یمن یک حمله پهپادی به هدفی در نزدیکی سفارت آمریکا در تلآویو انجام داد که در آن یک اسرائیلی کشته و ۱۰ نفر زخمی شدند.
هر دو حمله در چارچوب استراتژی ایران قرار میگیرد که هدفش، حمله به زیرساختهای امنیتی، نظامی و انرژی اسرائیل است. این تاکتیکها با این هدف طراحی میشوند تا نهتنها به منابع اسرائیل ضربه وارد آورند بلکه موجی از شوک و ترس را در سراسر اسرائیل به راه بیاندازند. این تاکتیکها در چارچوب جنگ شناختی ارزیابی میشوند. متحدان ایران در منطقه پیشتر توانایی خود را در مختل کردن زیرساختهای حیاتی انرژی اسرائیل نشان دادهاند. در سال ۲۰۲۲، حزبالله لبنان یک حمله پهپادی مستقیم را به میدان گازی کاریش انجام داد.
اسرائیل در رهگیری این حملات با مشکل مواجه شد و این تهدید همچنان برای اسرائیل پابرجا است. وابستگی اسرائیل به سکوهای گازی بهخصوص سکوهای تمر، کاریش و لویاتان که هفتاد درصد گاز مورد نیاز برای تولید برق اسرائیل را تامین میکنند موجب میشود که اسرائیل در این خصوص بسیار آسیبپذیر باشد. آنگونه که یکی از مقامات صنعت انرژی اسرائیل عنوان کرده، «چاههای نفت بسیار حساس هستند و وقتی که یک چاه فعال است، میتواند به یک بمب ساعتی تبدیل شود.»
کنترل اسرائیل بر بنادر استراتژیک، بهخصوص بنادری که نزدیک تنگه بابالمندب واقع شدهاند، یکی دیگر از نقاط آسیبپذیر محسوب میشوند. ورود به دریای سرخ برای تجارت جهانی از اهمیت زیادی برخوردار است و رخداد اخیر ثابت کرده که این منطقه یکی دیگر از میدانهای استراتژیک نبرد برای ایران است. ورود یمن به درگیری اسرائیل و فلسطین و توانایی انصارالله در خصوص مسدود کردن مسیر کشتیهایی که عازم بنادر اسرائیل هستند، به شدت بر اقتصاد اسرائیل اثر منفی گذاشته است.
پس از ترور هنیه توسط اسرائیل، تلآویو سعی کرد این رخداد را یک عملیات امنیتی جلوه دهد اما نگاه ایران به این اقدام یک تجاوز نظامی به خاکش است که تماممت ارضی ایران را نقض میکند و شایسته پاسخ مناسب است. فشارهای داخلی در کنار تهدیدهای مرتبط با تنشهای خارجی اسرائیل را در وضعیت بسیار بدی قرار داده است.
حس گستردهای در میان اسرائیلیها ایجاد شده و باور آنها مبنی بر اینکه دیگر نمیتوانند تحت خطر تهدید و حمله دائمی از جنوب و شمال زندگی کنند، بسیار شدت یافته است و هر روز که میگذرد و ایران پاسخی به اسرائیل نمیدهد، این فشار بر اسرائیل بیشتر و بیشتر میشود.