| کد مطلب: ۵۲۷۰۲

قربانی نجیب

درگذشت ناصر تقوایی نه‌تنها فقدان یک کارگردان مؤلف است. تقوایی از نسلی بود که هنوز باور داشت سینما تنها ابزار سرگرمی نیست، بلکه نوعی اندیشیدن جمعی است.

قربانی نجیب

درگذشت ناصر تقوایی نه‌تنها فقدان یک کارگردان مؤلف است. تقوایی از نسلی بود که هنوز باور داشت سینما تنها ابزار سرگرمی نیست، بلکه نوعی اندیشیدن جمعی است. او از ادبیات، تاریخ و زبان بومی الهام می‌گرفت تا تجربه‌ی زیسته‌ی ایرانی را به تصویر بکشد. از این رو آثارش چون «ناخدا خورشید» و «دایی جان ناپلئون» نه صرفاً فیلم، که سندهایی فرهنگی‌اند.

سینمای ایران در این دهه‌ها، بیش از آنکه محل گفت‌وگوی هنرمندان با جامعه باشد، به میدان رقابت اقتصادی و سیاست‌های کنترل‌شده بدل شد. در چنین فضایی، فیلم‌سازی چون تقوایی که به کیفیت بیش از کمیت و به تفکر بیش از تولید می‌اندیشید، جایی نداشت. مشکل، صرفاً نبودِ امکانات نیست؛ بلکه ساختاری است که به جای حمایت از خلاقیت، به بازتولید «سلیقه‌های مجاز» عادت کرده. نتیجه آن شد که صدای مستقل و مؤلف، به تدریج از بدنه‌ی رسمی سینما حذف شد و آنچه ماند، جریان‌های ایمن و بی‌خطر بود.

تقوایی نه مغلوب این وضعیت شد و نه با آن کنار آمد؛ ترجیح داد سکوت کند تا سازش. این انتخاب، اگرچه تلخ بود، اما شأنِ مؤلف را حفظ کرد. فقدان او باید ما را متوجه کند که سینمای ایران نیازمند بازنگری در نسبت میان سیاست فرهنگی و خلاقیت هنری است؛ جامعه‌ای که تحمل نقد و تفاوت را از دست بدهد، دیر یا زود هنرِ زنده‌اش را نیز از دست می‌دهد.

آن‌ها که تقوایی را به انزوا بردند؛ روایت یک شکست فرهنگی

تقوایی قربانی خاموشِ ساختاری شد که خلاقیت را تنها در صورتِ تبعیت می‌پذیرد. او سال‌ها در انزوا زیست، نه به اختیار، که به اجبارِ سیستم فرهنگی‌ای که استعداد و استقلال را تهدیدی برای نظم اداری خود می‌داند. در دهه‌های اخیر، سینمای ایران گرفتار نوعی بوروکراسی فرهنگی شده است؛ مدیرانی که سینما را نه به مثابه هنر، بلکه به عنوان ابزار تبلیغ و کنترل اجتماعی می‌بینند.

در چنین شرایطی، فیلمسازانی چون تقوایی، که حاضر نیستند برای بودجه و مجوز، اندیشه‌ی خود را قربانی کنند، به حاشیه رانده می‌شوند. او پروژه‌هایی را آغاز کرد که نیمه‌تمام ماند؛ گاه به دلیل ممیزی، گاه به خاطر حذف حمایت‌ها. در حالی که فیلم‌هایش، از «آرامش در حضور دیگران» تا «کاغذ بی‌خط» نشان داده بود که می‌توان در دل واقعیت‌های اجتماعی، آثاری انسانی و حتی سیاسی ساخت بی‌آنکه شعاری شد. اما سیاست فرهنگی، به جای حمایت از این نگاه، میدان را به «تولیدات بی‌دردسر» سپرد؛ به فیلم‌هایی که میانگین ذائقه‌ی مدیران را راضی می‌کنند، نه خواست و اندیشه‌ی مردم را. 

نبرد بی‌سلاح هنرمند با نظام فرهنگی

تقوایی در انزو مُرد، اما در واقع سال‌ها پیش از مرگِ جسم، مرگ فرهنگی را تجربه کرده بود. او را به عزلت بردند، بی‌آنکه تبعیدش کنند؛ در خانه‌اش محصور شد، بی‌آنکه در زندان باشد. این سرنوشت بسیاری از روشنفکران و هنرمندان ایرانی است: حذف نرم. او یکی از آخرین بازماندگان نسلی بود که هنوز باور داشت سینما می‌تواند اندیشه و رسانه نقد در جامعه باشد.

تقوایی از نظام فرهنگی کنار گذاشته شد، چون حاضر نشد به «نظام تولید مطیع» بپیوندد؛ سیستمی که فیلمساز را به کارمند و سینما را به تبلیغات بدل می‌کند.همان‌هایی که مدام شعار حمایت از سینمای ملی می‌دادند، عملاً راهِ تنفس سینمای مؤلف را بستند. از او خواستند به «خواست‌های مدیریت فرهنگی» تن دهد و او تن نداد. نتیجه‌اش سکوت بود؛ سینمای رسمی ودولتی ایران، که می‌توانست با سرمایه‌ اندیشه‌ تقوایی و هم‌نسلانش راه موفق‌تری طی کند، در گردابِ سیاست، ممیزی و تجارت، حال و روز مساعدی ندارد.

به جای میراث مؤلف، اکنون میراثِ میان‌مایگی داریم: سینمایی پر از تولید اما بی‌اثر، شاد اما بی‌فکر، رنگین اما بی‌ریشه. مرگِ ناصر تقوایی آینه‌ای است روبه‌روی بانیان؛ در آن نه‌فقط چهره‌ی هنرمند، که سیمای جامعه‌ای دیده می‌‌شود که خلاقیت را می‌ترساند و سکوت را تشویق می‌کند. تقوایی در برابر آنچه تئوری‌پردازان مکتب فرانکفورت «صنعت فرهنگی» می‌نامند ایستاد؛ همان نظامی که هنر را از جوهر انتقادی‌اش تهی می‌کند و آن را به کالایی برای مصرف همگانی بدل می‌سازد. تقوایی در زمانه‌ای که بسیاری از فیلمسازان برای بقا به سازش با الگوهای تولیدِ رسمی تن دادند، آگاهانه از منطق بازار و سیاست فاصله گرفت.

او نمی‌خواست سینما را به ابزاری در خدمت سلیقه‌های مدیریتی یا مخاطب‌سازی‌های مصنوعی تبدیل کند. نگاهش به فیلم‌سازی نه مبتنی بر سفارش و فروش، بلکه بر تفکر، زبان و شأن انسان بود. از این رو، کناره‌گیری او نه نشانه‌ی انفعال، که نوعی مقاومت فرهنگی بود؛ ایستادگی در برابر فرآیند یکسان‌سازیِ ذائقه و حذفِ تفاوت، که نتیجه‌ی طبیعی سلطه‌ی صنعت فرهنگی در جامعه‌ای است که نقد و خلاقیت را برنمی‌تابد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار