سامورایی آبادان/برای تقوایی از دست رفته
منتقدان خارجی، برخلاف دیدگاههایی که او را با همینگوی همتراز میدانند، وی را بهعنوان «سامورایی آبادان» توصیف کردهاند. شاید از این جهت که سفت و سخت بر سر مواضعاش ماند و هیچگاه تلاش نکرد تا حیلهای به کار بندد و سعی کرد بر مشکلات هر قدر کوچک یا بزرگ، شرافتمندانه فائق آید.

ناصر تقوایی جایگاهی منحصربهفرد در تاریخ سینمای ایران دارد. او هنرمندی بود که در تلاقی میان اصالت منطقهای در جنوب، عمق ادبی و بینش فکری جهانی ایستاده بود. شهرت تقوایی ریشه در خاستگاه او دارد؛ او زاده آبادان است و در آثارش دغدغهای عمیق برای اتمسفر و قومنگاری جنوب نشان داده است. منتقدان خارجی، برخلاف دیدگاههایی که او را با همینگوی همتراز میدانند، وی را بهعنوان «سامورایی آبادان» توصیف کردهاند. شاید از این جهت که سفت و سخت بر سر مواضعاش ماند و هیچگاه تلاش نکرد تا حیلهای به کار بندد و سعی کرد بر مشکلات هر قدر کوچک یا بزرگ، شرافتمندانه فائق آید. از سوی دیگر هویت جنوبی او، که در تضاد با مرکزگرایی اداری و فرهنگی تهران قرار میگیرد، بهعنوان نیروی محرکه خلاقیت وی تلقی میشود.
تقوایی بنیانگذار آثاری است که در آنها، زیباییشناسی بصری متأثر از عکاسی، به عنصری روایی تبدیل شده است و فرهنگ و آیینهای بومی به عنوان زمینهای برای بررسی ساختارهای جامعهشناختی عمیق به کار رفتهاند. او استانداردی از اقتباس خلاقانه را ایجاد کرد که در آن متون ادبی جهان به طور ریشهای بومی شده و بازآفرینی میشوند، به گونهای که ضمن حفظ وفاداری تماتیک، به سندی اجتماعی برای فرهنگ ایرانی تبدیل میگردند.
اگرچه کارنامه او به دلیل ممیزی در سالهای ابتدایی موج نو (آرامش در حضور دیگران 1349) و موانع مدیریتی در سالهای پایانی (چای تلخ دهه 80 ناتمام) محدود ماند، اما آثار اندک او همچنان در زمره نقاط عطف سینمای ملی باقی مانده و تأثیرات پایدار خود را بر سینمای هنری نسلهای بعد گذاشتند.
پیشینه ادبی تقوایی در شکلگیری سبک او نقش حیاتی داشت. او نویسندهای بود که دانش عمیقی از ادبیات فارسی و جهان داشت و همین امر باعث شد که با انتقال آن به فیلمسازی، کیفیتی منحصربهفرد پیدا کند؛ او در این تحول، با تصاویر مینوشت و شاتهای سینماییاش موزون و متوالی بودند. این یکپارچگی میان نثر و سینما، او را برای خلق موفقترین اقتباسهای ادبی مهیا کرد.
تحلیل انتقادی آثار اولیه تقوایی، بهویژه مقایسه دو فیلم نزدیک به هم از نظر زمانی، «باد جن» و «آرامش در حضور دیگران»، دیدگاههای عمیقی درباره نقد تقوایی نسبت به مدرنیته در ایران آشکار میسازد. این تمایز در بازنماییها، ساختار ناسیونالیسم مدرن ایرانی را تثبیت میکند؛ جایی که فیلمسازان موج نو، اشکال در حال زوال زندگی سنتی را از طریق مستندسازی ثبت میکردند و مدرنیته را بهعنوان یک مفهوم نژادی تعریف مینمودند. این امر نشان میدهد که تقوایی، در مقام یک انسانشناس-فیلمساز، آگاهانه درگیر یک پرسشگری درباره تأثیر مدرنیته بر روان جمعی ایران در سطوح مختلف طبقاتی و جغرافیایی بوده است. او این تقابل را نه برای تأیید دیدگاه دولتی، بلکه برای ترسیم تصویری پیچیده و چندلایه از وضعیت جامعه ایران به کار برد.
توانایی تقوایی در ساخت همزمان یک اثر روشنفکری جهانی (ناخدا خورشید) و یک پدیده مردمی (دایی جان ناپلئون)، عمق دیدگاهاش را در پرداختن به مضامین پیچیده اجتماعی نشان میدهد. در هر دو مورد، او از اقتباس برای نقد وضعیت ملی استفاده میکند؛ خواه برای ترسیم فروپاشی اخلاقی در بستر اقتصاد جهانیشده یا برای به چالش کشیدن پارانویای جمعی نسبت به قدرتهای خارجی.
با وجود استعداد و شناخت جهانی، ناصر تقوایی در طول دوران حرفهای خود پیوسته با موانع سختگیرانه روبهرو بود. او با مشکلات مالی، سانسور و عدم حمایت از سوی نهادهای فیلمسازی دولتی دست و پنجه نرم کرد و این موانع باعث شد که چندین پروژه کلیدی او ناتمام بماند، که خود تبدیل به سندی تاریخی از دخالتهای نهادی در مسیر یکی از برجستهترین خالقان هنری ایران شده است.
تقوایی بهعنوان فردی درونگرا، صادق، و عزلتطلب شناخته میشد. او در مواجهه با سانسورها، کجطبعیها و بدخواهیها، هرگز راه نادرستی را انتخاب نکرد، بلکه به نظر میرسد کنارهگیری را برگزید. این انتخاب هنرمندانه برای گوشهگیری و حفظ سکوت، میتواند بهعنوان شکلی از مقاومت زیباییشناختی تفسیر شود. تقوایی ترجیح داد کمکار باشد و پروژههایش ناتمام بمانند تا اینکه دیدگاه و صداقت هنری خود را قربانی الزامات سیستماتیک کند. این ویژگی، در کنار توانایی او در خلق آثار هنری عمیقاً ایرانی با ارجاعات جهانی، جایگاه او را بهعنوان یک مؤلف بزرگ در سینمای ایران تثبیت کرده است.
ناصر تقوایی فراتر از یک فیلمساز، سنگ محک کارگردانی و خلاقیت در سینمای ایران است. او گوهر درخشانی بود که داستان حرفهایاش، داستان پتانسیل هنری بیحد و حصری است که به دلیل مشکلات ریشهای در حوزه فرهنگ کشور، فرصت تبدیل شدن به یک کارنامه پربارتر جهانی را از دست داد. با این وجود، همین کارنامه محدود، ستونی محکم در معماری سینمای ایران معاصر به شمار میآید. اندوهناک است که وقتی درباره بزرگان سینما بعد از مرگشان صحبت میکنیم، زیاد باید از «نشد»ها بگوییم و کم از «شد»ها.
میراث تقوایی، بهرغم پروژههای متعدد ناتمام، در کیفیت کمنظیر و بینش عمیق آثار تکمیلشدهاش نهفته است. او شخصیتی بود که هنرش در میان سکوت، انزوا، و مبارزه دائمی برای حفظ ارزش هنری، همچنان بهعنوان یکی از اسناد حیاتی در مطالعه تاریخ فرهنگی و سینمایی ایران، دههها باقی خواهد ماند.