| کد مطلب: ۱۲۵۶۰

حسن بهشتی‌‏پور کارشناس مسائل روسیه در گفت‌‌وگو با هم‌‏میهن تشریح کرد:

مقاومت‌های داخلی در تهران و مسکو مقابل توسعه روابط

حسن بهشتی‌پور، کارشناس مسائل روسیه معتقد است که تهران و مسکو برای امضای یک پیمان کارآمد باید تلاش کنند روابط خود را از تأثیر روابط دو کشور با غرب و آمریکا آزاد کنند. بهشتی‌پور می‌گوید که چه در تهران و چه در مسکو بی‌اعتمادی گسترده‌ای نسبت به طرف مقابل وجود دارد و هرچند رهبران ارشد دو کشور اراده جدی برای توسعه روابط دارند، در سطوح مختلف مقاومت‌هایی برای توسعه روابط میان ایران و روسیه وجود دارد. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با حسن بهشتی‌پور، کارشناس مسائل روسیه مطالعه می‌کنید.

 

‌به نظر شما پیمان جدیدی که قرار است میان تهران و مسکو منعقد شود، چه ویژگی منحصربه‌فردی دارد و چه تفاوتی ممکن است با توافق‌های همکاری پیشین داشته‌باشد؟

تهران و مسکو سال ۱۳۶۸ در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی توافق همکاری‌های مشترک امضا کردند. این توافق در سفر اکبر هاشمی‌رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به مسکو امضا شد. این توافق تا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم استمرار داشت، اما سال ۱۹۹۲ آمریکایی‌ها روی دولت تازه‌تاسیس جمهوری فدراتیو روسیه فشار آوردند تا این توافق را متوقف کنند و از آنجا که دولت وقت روسیه روابط بسیار نزدیکی با آمریکا داشت، تصمیم گرفت اجرای توافق ۱۳۶۹ را به‌ویژه در بخش‌های نظامی متوقف کند. در آن دوران توافقی بین ویکتور چرنومیردین، نخست‌وزیر وقت روسیه و ال‌گور، معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا انجام شد که اجرای توافق همکاری‌های تهران و مسکو متوقف شود. عملاً توافق نخست تهران و مسکو دو سال دوام آورد و بین سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹ توافقی جامع میان ایران و روسیه وجود نداشت. اسفند سال ۱۳۷۹ در سفر سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت ایران به مسکو توافق همکاری‌های بلندمدت جدید ۱۰ساله میان ایران و روسیه امضا شد. در یکی از بندهای این توافق اینگونه پیش‌بینی شده‌است که اگر هیچ‌یک از طرف‌ها نسبت به استمرار اجرای آن اعتراضی نداشته‌باشند، در پایان دوره ۱۰ ساله این توافق به‌صورت خودکار به مدت ۵ سال و پس از آن هر ۵ سال یک‌بار تمدید می‌شود. درست است که این توافق در اسفند ۱۳۷۹ امضا شد، اما از آنجا که اجرایی شدن آن نیاز به تصویب در مجلس‌های دو کشور داشت، اجرای این توافق از فروردین ۱۳۸۰ بعد از تصویب در مجلس شورای اسلامی و مجلسین دوما و سنای روسیه آغاز شد. دور نخست اجرای این توافق از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ بود و بعد از انقضای آن سال ۱۳۹۰ یک بار به مدت پنج سال و از ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ یکبار دیگر تمدید شد. درست دو سال پیش، ۲۹ دی‌ماه سال ۱۴۰۰ سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور جدید ایران نخستین سفرش را به مسکو انجام داد. در این سفر پیشنهاد شد که یک پیمان ۲۰ساله جایگزین توافق همکاری‌های بلندمدت شود. توافق قبلی ابعاد چندان گسترده‌ای نداشت و به دو بخش دفاعی و اقتصادی خلاصه می‌شد. سیدابراهیم رئیسی پیشنهاد داد که به‌جای تمدید توافق همکاری‌های بلندمدت، یک پیمان بلندمدت میان تهران و مسکو امضا شود که تمامی ابعاد همکاری‌ها را در بر بگیرد. تقریباً هدف از تکرار، چیزی مشابه سند همکاری‌های جامع راهبردی ۲۵ساله ایران و چین بود. روس‌ها در پاسخ به پیشنهاد ایران تقاضا کردند که این مسئله را بیشتر بررسی کنند و زمان خواستند. در نتیجه فعلاً از سال ۱۴۰۰ همچنان توافق همکاری‌های بلندمدت برای یک دوره پنج‌ساله دیگر هم تمدید شده و فعلاً تا سال ۱۴۰۵ جاری است. بعد از دو سال از مطرح شدن پیشنهاد ایران به نظر می‌رسد که روس‌ها به اندازه کافی پیشنهاد را بررسی کرده‌اند و هیئت‌های دو طرف جزئیات را بررسی کرده و به نتیجه رسیده‌اند. روس‌ها به اطاله مذاکرات عادت دارند و معلوم نیست چه زمانی عاقبت راضی به امضای پیمان جدید شوند.

‌چرا همان توافق همکاری‌های بلندمدت تا سال ۱۴۰۵ استمرار پیدا نمی‌کند تا بعد پیمان جایگزین آن شود؟

البته هیچ بعید نیست که روس‌ها تا همان سال ۱۴۰۵ که توافق همکاری‌های بلندمدت برای بار چهارم منقضی می‌شود، وقت‌کشی کنند و پیمان جدید آن زمان امضا شود. آنگونه که از مفاد صحبت‌های مقام‌های تهران و مسکو روشن است، مسائل جاری در سیاست خارجی دو کشور باعث شده‌است تا نیاز به توسعه همکاری‌ها برای هر دو طرف ضروری‌تر به نظر برسد. روس‌ها بعد از حمله به اوکراین در سال ۱۴۰۰ تحت تحریم‌های گسترده بین‌المللی قرار گرفته‌اند که از لحاظ تعداد و تنوع این تحریم‌ها از تحریم‌های ضدایرانی هم سبقت گرفته‌اند. روسیه تمایل خیلی بیشتری دارد که با ایران همکاری طولانی‌مدت داشته‌باشد. این پیمان در واقع یک نقشه راه خواهد بود که در قالب آن توافق‌های متعددی انجام می‌شود. اینگونه نیست که وقتی این پیمان امضا شود، سطح همکاری‌ها میان دو کشور به ناگاه افزایش پیدا کند. قاعدتاً ذیل این توافق بسیاری از همکاری‌هایی که روس‌ها تاکنون به ایران وعده داده‌اند و عملی نکرده‌اند، از جمله در حوزه‌های نفت و گاز و راه‌آهن، مورد توافق قرار می‌گیرد. درست مانند سند همکاری‌های جامع راهبردی ۲۵ساله ایران و چین، پیمان با روسیه هم یک نقشه راه برای همکاری‌های دو کشور برای دو دهه پیش رو خواهد بود.

‌توافق‌های همکاری تهران و مسکو تاکنون اثر چندانی بر مناسبات تجاری دو کشور بر جای نگذاشته‌اند و در حال حاضر کل حجم تجارت ایران و روسیه در سال حدود ۳ میلیارد دلار است. سال ۱۳۹۶ حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت ایران در سفر به مسکو ابراز امیدواری کرده‌بود که مناسبات تجاری دو کشور به ۱۰ میلیارد دلار برسد. این روزها صحبت از اعداد بسیاری بزرگتری می‌شود؛ مثلاً ابراهیم رضایی، رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و روسیه معتقد است که حجم تجارت دو کشور می‌تواند به ۵۰ میلیارد دلار برسد یا جواد اوجی، وزیر نفت، خردادماه سال گذشته گفته‌بود که در عرض یک‌سال‌ونیم آینده مناسبات تجاری دو کشور به ۴۰ میلیارد دلار می‌رسد. فکر می‌کنید اگر ما پیمان جدیدی هم امضا کنیم، آیا ظرفیتی برای افزایش این‌چنینی در مناسبات تجاری دو کشور وجود دارد؟

الان رقم میدانی تجارت میان دو کشور حدود دو تا سه میلیارد دلار در سال است؛ البته نه طرف ایرانی و نه طرف روس به دلیل شرایط تحریمی اعداد دقیق مبادلات تجاری را اعلام نمی‌کنند. هر اندازه هم که روابط دو کشور مستعد توسعه باشد، به صورت ناگهانی امکان جهشی این‌چنینی در مناسبات دو کشور وجود ندارد. رشد تجارت دو کشور یک مسئله زمان‌بر و بلندمدت است اما در جواب به سوال شما که آیا چنین ظرفیتی وجود دارد یا نه؟ باید بگویم بله، این امکان وجود دارد که مناسبات تجاری دو کشور به ۵۰ میلیارد دلار برسد، اما چنین هدفی دست‌کم یک یا دو دهه تلاش مستمر نیاز دارد. هر دو کشور در شرایط تحریم قرار دارند. همین الان بانک‌های ایران و بانک‌های روسیه برای ارتباط مالی با یکدیگر مشکل دارند. اخیراً اسبربانک روسیه با سلام و صلوات یک ال‌سی ۱۷ میلیون یورویی برای تجارت با ایران باز کرد و بالاخره این سد سکندر روابط مالی ایران و روسیه را شکست. آنچه که دولت‌ها اراده می‌کنند، به‌خصوص در حوزه تجارت، دقیقاً و عیناً اجرا نمی‌شود. دولت ما خیلی تمایل دارد که روابطش را با روسیه توسعه بدهد، اما بخش خصوصی، تعاونی و دولتی ایران در بخش‌هایی مقاومت می‌کنند. این مقاومت‌ها به این دلیل نیست که در ایران مخالف توسعه روابط با روسیه هستند، بلکه ناشی از مشکلاتی است که در همکاری وجود دارد. برای مثال در بخش کشاورزی صادرات ما به روسیه با مشکل مواجه است، برخلاف ترکیه که به شکل نظام‌مند از طریق شرکت‌های بازرگانی بزرگ و اتحادیه‌هایی که بازار داخلی و خارجی را در اختیار دارند، اقدام به صادرات می‌کند، تاجران ما به صورت سنتی و فله‌ای و بدون رعایت استانداردها اقدام به صادرات محصولات کشاورزی به روسیه می‌کنند...

‌مثل فلفل دلمه‌ای‌هایی که روسیه به ایران بازگرداند...

بله. مشکلات دیگری هم وجود دارد. ما قرارداد می‌بندیم که یک کالا را به کشور خارجی صادر کنیم، بعد مقدار زیادی از این محصول صادر می‌شود، ناگهان در بازار داخلی کمبود و گرانی پیش می‌آید و دولت مجبور می‌شود جلوی صادرات را بگیرد. خیلی وقت‌ها ایران به دلیل سیستم سنتی نمی‌تواند در تجارت برخی محصولات تعهداتش را مستمر ادامه دهد، درحالی‌که بازار روسیه به تعهد مستمر در تامین میوه، سبزیجات و انواع محصولات کشاورزی نیاز دارد. مسئله دیگری که وجود دارد این است که بازگشت پول به ایران به صورت روبل است که تبدیل آن به دلار و یورو و ارزهای رایج برای استفاده توسط ایران مشکل است. مورد دیگر بیمه صادرات است، برای اینکه هم صادرکننده مطمئن شود که پولش بر می‌گردد و هم واردکننده خاطرجمع باشد که کالا را به موقع دریافت می‌کند.

‌شما به بی‌میلی یا ناآمادگی بخش خصوصی چه در ایران و چه روسیه برای مناسبات تجاری اشاره کردید اما به نظر می‌رسد که ما در بخش دولتی هم به‌ویژه در مسکو مشکلات زیادی داشته باشیم. در همکاری‌های هسته‌ای و نظامی ما شاهد بدعهدی‌های مستمر و چندین‌باره روس‌ها هستیم. مسئولیت این روابط با بخش دولتی روسیه است. چرا در این حوزه‌ها با مشکل مواجه هستیم؟

وقتی از دولت روسیه صحبت می‌کنیم، جناح‌های مختلفی در حاکمیت روسیه وجود دارند. شخص ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه بر روابط دوجانبه تاکید زیادی دارد. اخیراً سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه بعد از سالیان دراز روابط نزدیک تهران و مسکو برای نخستین بار بود که تهران را در حلقه داخلی شرکای روسیه توصیف کرد و گفت ایران، ترکیه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر حلقه داخلی شرکای روسیه هستند. این نخستین بار است که روس‌ها ایران را در جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی‌شان تلقی می‌کنند. در اسناد بالادستی روسیه در دکترین امنیت ملی، دکترین سیاست خارجی و دکترین دفاعی، هرگز ایران اولویت اصلی نبود و همواره در سایه قرار داشت، حتی در سندهایی که در سال‌های اخیر منتشر کرده‌اند هم این وضعیت ادامه داشت. اما این اظهارات اخیر لاوروف نشان می‌دهد که توجه روسیه به ایران، نسبت به گذشته بیشتر شده‌است. اما درون روسیه جناح‌های مختلفی وجود دارند. جناح غرب‌گرای سیاست روسیه همچنان در این کشور فعال است و شخصیت‌های موثری در آن حضور دارند که اصلاً روی خوشی به همکاری با ایران نشان نمی‌دهند، چراکه پیش‌بینی می‌کنند روابط با ایران باعث بروز مشکلاتی برای روسیه می‌شود. از سوی دیگر بخشی از ملی‌گراهای روسیه چندان طرفدار رابطه با ایران نیستند. برای مثال حزب کمونیست که دومین حزب قدرتمند روسیه در دوما محسوب می‌شود، طرفدار رابطه با ایران است. در میان شرکت‌های خصوصی، در رسانه‌های جریان اصلی و بخشی از بدنه دولت، مقاومت‌هایی برای توسعه روابط با ایران وجود دارد. درست همین مسئله در ایران هم وجود دارد. در ایران هم در بخش خصوصی و در بخش خصولتی و حتی درون حاکمیت مقاومت‌هایی برای توسعه روابط وجود دارد، چراکه واقعاً اطمینانی نسبت به روسیه وجود ندارد. مشکل اساسی که سال‌هاست وجود دارد، این است که اقتصاد ایران و اقتصاد روسیه بسیار شبیه به هم هستند، چراکه هر دو شدیداً انرژی‌محورند. ایران و روسیه هر دو تولیدکننده نفت خام و گاز طبیعی هستند. درحالی‌که اقتصاد ایران و چین مکمل یکدیگر هستند، ایران کالاهای زیادی نیاز دارد که چین صادرکننده آنهاست و چین هم به گاز و نفت ایران نیاز دارد. در نتیجه توسعه روابط با چین خیلی راحت‌تر از توسعه روابط با روسیه است. همانگونه که چین برای توسعه روابط با روسیه هم کار راحت‌تری در پیش رو دارد. یکی از راهکارهایی که برای حل این معضل در پیش گرفته‌شده‌است این است که دو طرف در حال بررسی هستند که مثلاً در حوزه دفاعی، ایران و روسیه چقدر می‌توانند نیازهای یکدیگر را برطرف کنند، یعنی اینکه زمینه‌های همکاری جدیدی میان دو کشور کشف شود. در مورد بدعهدی‌هایی هم که در مورد روابط روسیه و ایران اشاره می‌شود، باید این را اشاره کرد که مطبوعات روسیه مدعی هستند که مسائل مالی مانع توسعه همکاری‌ها و اجرای تعهدات روسیه شده‌است. از جمله در مورد تحویل جنگنده‌های سوخو ۳۵ در رسانه‌های روسیه گفته‌می‌شود که ایران توانایی پرداخت هزینه خرید این تجهیزات نظامی را ندارد یا در مورد ساخت نیروگاه هسته‌ای هم مسئله بدهی‌های ایران به «روس اتم» مطرح شده‌بود. البته من نمی‌دانم این ادعاها تا چه اندازه درست است. در کل به اعتقاد من در سطح رهبری هر دو کشور اراده کافی برای توسعه روابط دارند، اما در سطوح پایین‌تر مقاومت‌های مختلف در عرصه‌های مختلف وجود دارد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی