| کد مطلب: ۲۴۴۹۹
چله‏‌نشینان ناهوشیار

گزارشی از وضعیت بازماندگان معدن طبس، ۴۰ روز پس از حادثه

چله‏‌نشینان ناهوشیار

از بین ۱۶ کارگر مصدوم معدن که به یزد و طبس اعزام شدند، دو نفر همان روزهای اول و یک‌نفر شنبه همین هفته جانش را از دست داد و آمار فوتی‌های معدن طبس به ۵۳ نفر رسید

تلفن همراه بعضی از بازماندگان حادثه معدن طبس را اعضای خانواده آنها جواب می‌دهند؛ زنی، مردی آن طرف خط می‌گوید، عزیزشان هوشیاری ندارد و زندگی از همیشه برایشان سخت‌تر شده؛کارگرانی که ساعت‌ها بعد از نشت گاز و انفجار در بلوک‌ «بی» معدن معدنجوی طبس، بدون هوشیاری و با ریه‌های پر شده از گاز پیدا شده بودند. 

از بین 16 کارگر مصدوم معدن که به یزد و طبس اعزام شدند، دو نفر همان روزهای اول و یک‌نفر شنبه همین هفته جانش را از دست داد و آمار فوتی‌های معدن طبس به 53 نفر رسید؛ کاظم نخعی اهل روستای اناربد بردسکن بود و قبل از آن، شش نفر دیگر از همین روستا در این حادثه جان‌شان را از دست داده بودند. حالا رئیس بنیاد شهید هم می‌گوید، حوادثی مثل «معدن طبس» چارچوب ضوابط احراز شهادت را ندارند: «حوادثی مثل سیل، زلزله و طبس چارچوب ضوابط احراز شهادت را ندارند، اما اگر حوادثی باشد که در مسیر خدمت باشد، پرونده به کمیسیون می‌رود.»

حالا درست 40 روز از حادثه نشت گاز در معدن معدنجوی طبس گذشته، معدن کم‌کم کارش را با بخشی از کارگرانش شروع کرده، مجلس علت حادثه را اعلام کرده و دولت در حال سپردن خانه به بازماندگان جانباختگان است، ولی کسی از وضعیت آسیب‌دیدگان آن خبری ندارد. چند نفر از کارگرانی که زنده از بلوک‌ «بی» بیرون کشیده شدند و ساعت‌ها، گاز متان و مونوکسیدکربن را نفس کشیده بودند، زندگی را بدون هوشیاری، با آسیب‌های جدی به مغز، ریه‌های خسته، سردردهای مزمن و حافظه‌های کوتاه‌مدت از دست‌رفته می‌گذرانند.

از بین کسانی که دسترسی به آنها ممکن بود، مهدی علی‌زاده هوشیاری ندارد، امید سلطانیان حافظه کوتاه‌مدت ندارد، علیرضا کده‌ای با هیپوکسی مغزی روبه‌رو شده، مجتبی حسین‌پور دچار سردردهای مزمن و آسیب ریه شده و مهدی راوندی هنوز با عوارض شدید استنشاق طولانی‌مدت گاز درگیر است.  

8 ساعت استنشاق گاز 

علیرضا کده‌ای شهریورماه همین امسال کارش را در معدن معدنجوی طبس شروع کرد و مدت حضورش در معدن به دو هفته هم نرسیده بود؛ کارگر جوان 31 ساله‌ای که دو فرزند داشت و قبل از آن، کارگر ساختمانی بود. علیرضا اهل زهک بود؛ نزدیک مرز میلک، پنج کیلومتری افغانستان. گاز متان که از لابه‌لای زغال‌سنگ‌های معدن نشت کرد و به بلوک «بی» معدن معدنجو رسید، علیرضا و ده‌ها کارگر دیگر را بیهوش کرد. او هشت ساعت بعد از حادثه پیدا شد و حالا تشخیص پزشکان برای او، هیپوکسی مغز (کمبود اکسیژن) است.

مصدومان حادثه به بیمارستان‌های یزد و طبس اعزام شدند و علیرضا در میان آن گروهی بود که به یزد ارجاع داده شد؛ دو هفته بستری در آی‌سی‌یو و یک‌هفته در بخش. آن هشت ساعت درگیری و استنشاق گاز باعث شده حافظه علیرضا از دست برود. حالا همسرش تنها کسی است که از او مراقبت می‌کند: «شرایطش  تغییری نکرده و حتی از نظر روانی بدتر شده. حالا مثل یک بچه کوچک است. شب‌ها به پایم نخ می‌بندم که وقتی بیدار می‌شود، بتوانم او را به سرویس بهداشتی ببرم.»

آسیب استنشاق طولانی‌مدت گاز آنقدر بالا بوده که او دیگر نمی‌تواند کارهای روزمره را به تنهایی انجام دهد؛ حتی کوچک‌ترین و شخصی‌ترین کارها، شست‌وشوی روزانه، رفتن به سرویس بهداشتی و غذا خوردن: «هیچ‌کدام از کارهای شخصی‌اش را نمی‌تواند انجام دهد، کسی را نمی‌شناسد، من را هم اگر می‌شناسد چون بارها دیده و می‌داند همسرش هستم. مجبورم در خانه را قفل کنم و خودم هم به‌دلیل این شرایط نمی‌توانم جایی بروم. حتی نانوایی هم نمی‌توانم بروم. باید از کسی بخواهم که چند دقیقه پیش او بماند تا بتوانم برای خرید از خانه بیرون بروم.»

علیرضا به‌دلیل بی‌قراری با قرص خواب می‌خوابد و آسیب به مغز باعث شده به اطرافیانش بدبین شود؛ او یک‌بار یکی از دندان‌هایش را درآورد و گذاشت توی دست همسرش: «آدم عادی نمی‌تواند این کار را انجام دهد. هشت ساعت گاز تنفس کرده و حافظه‌اش آسیب دیده است.»

بعد از حادثه، دولت اعلام کرد که برای درمان مصدومان 50 میلیون تومان کمک مالی واریز می‌کند؛ رقمی که برای خانواده علیرضا کده‌ای هم واریز شد، اما کفاف هزینه‌های بالای درمان و مدت طولانی بستری را نداد؛ نمایندگانی از معدن گاهی با خانواده تماس می‌گیرند و حال علیرضا را از همسرش می‌پرسند.

در آخرین تماس‌ها به مسئولان معدن گفته بود وضعیتش تشدید شده و حالا باید پیگیر ویزیت اعصاب و روان، کلیه، مغز و اعصاب و فیزیوتراپ باشد؛ حجم داروهای تجویزشده زیاد نیست و فعلاً باید منتظر نتیجه درمان‌ها باشند؛ درمان‌ها و ویزیت‌هایی که هزینه بیشتری از کمک مالی دولت دارند و باید از طرف همسرش پرداخت شوند: «ما 30 روز در بیمارستان بودیم، در شهر غریب. هزینه‌های رفت‌وآمد، درمان، مخارج دو فرزند و کرایه‌خانه هم هست. آن 70 میلیون تومان تمام شد و الان نمی‌دانم خرج او را چطور بدهم؟ 20 آبان‌ماه باید دوباره او را به یزد ببرم، اما نمی‌دانم چطور؟ کسی که مدام بی‌قرار است و نمی‌تواند در ماشین بنشیند را چطور تا یزد ببرم؟»

علیرضا به‌ازای 11 روز کار در معدن 9 میلیون و 700 هزار تومان دریافت می‌کرد؛ همسرش می‌گوید قرار بود او پیگیری درمانش را با پزشک فیزیوتراپی و کاردرمانی انجام دهد، اما هم هزینه‌ درمان زیاد است و هم راه رسیدن به پزشک دور است: «به من گفتند یک استشهاد محلی بنویسم که هزینه‌های درمان چقدر می‌شود، اما اصلاً فرصتی برای این کار هم ندارم؛ چون همه کارهای شخصی‌ همسرم را باید خودم انجام دهم. زابل هم پزشک خاصی ندارند؛ کسی آنجا خوب نمی‌شود و باید او را ببریم زاهدان که آنجا هم هزینه‌هایش بیشتر است. کلیه‌هایش هم دچارمشکل شده، پزشکان می‌گویند به‌دلیل استنشاق گاز است که احتمالاً به اعصاب بدنش آسیب رسانده.»

همسرش می‌گوید چند نفر دیگر از کارگران معدن طبس که می شناسد سه نفر مرگ مغزی شدند و یک نفر شرایط وخیم‌تری دارد؛ آقای نخعی. او هنوز نمی‌داند که کاظم نخعی شنبه همین هفته فوت کرده است؛ 35 روز بعد از حادثه، به‌دلیل ایست قلبی: «یکی دیگر هم که زودتر مرخص شده، از شهر طبس بوده و هنوز هم حالت‌های روانی دارد.»

حافظه امید برنگشته  

امید سلطانیان هنوز نمی‌داند خیلی از دوستانش را در معدن طبس از دست داده است. سه سال پیش با لیسانس کامپیوتر، پیکورکار معدن شد و روی دستش تتو کرد: «عشق است معدن زغال‌سنگ طبس.»

بعد از نشت گاز در معدن، مدت کوتاهی در بیمارستان طبس بیهوش بود و بعد از به هوش آمدن دیگر نمی‌توانست چیزی به یاد بیاورد و هنوز هم نمی‌تواند چون اتفاقات کوتاه‌مدت از حافظه‌اش پاک می‌شوند. او هنوز نتوانسته به کار برگردد و تامین اجتماعی استعلاجی‌اش را نپذیرفته است؛ پیگیری بیمه کاری او به نتیجه نرسیده و مسئولان معدن می‌گویند تا زمانی که وضعیت استعلاجی این کارگران مشخص شود، می‌تواند یک مقرری ماهانه 10 میلیون تومانی برایشان واریز کند؛ مادرش می‌گوید شاید الان تامین اجتماعی به آنها بگوید استعلاجی را قبول ندارد و همین رقم هم قطع شود.

امید، اهل ماهدشت کرج است و نسبت به روز های اول  شرایط عمومی بهتری نسبت به روزهای اول دارد، اما هنوز حافظه‌کوتاه‌مدتش را به دست نیاورده: «وقتی از گذشته از او سوال می‌کنم، نمی‌تواند به‌یاد بیاورد.» او تحت‌نظر پزشک نورولوژیست است و مادرش توضیح می‌دهد که در طول این مدت، معدن برگه‌ای به دست آنها رسانده که در آن نیاز به استعلاجی و استراحت توسط پزشک نوشته و برای آنها فرستاده می‌شود: «وقتی به کارگزاری بیمه رفتم، گفتم مدارک و تصویر ام.آر.آی  را دارم، اما گفتند نیازی نیست و فقط همان شرح حال بیمارستان طبس و استعلاجی را تحویل دهید. درصورتی‌که در طبس ام.آر.آی مغزی برای امید انجام نشده بود و بهتر بود که از من تحویل می‌گرفتند.»

از طبس و از طریق تامین اجتماعی، به خانواده سلطانیان اعلام شد که پزشک معتمد معدن، استراحت و استعلاج امید را نپذیرفته است: «تعجب می‌کنم چطور پزشک معتمد از این فاصله بدون ویزیت‌کردن فرزند من و استعلاجی از نورولوژیست، استراحت او را تایید نکرده است. پسر من کرج است و چطور می‌توانم او را دوباره به طبس ببرم؟ او هنوز نمی‌داند خیلی از دوستانش را از دست داده است. حقوق شهریورماه پرداخت شده ولی هنوز حقوق مهرماه پرداخت نشده است.»

40 روز بی‌حواسی و فراموشی

مهدی راوندی یکی از مصدومان حادثه معدن طبس است، او طی آن حادثه، به‌دلیل مسمومیت شدید، 10 روز در بیمارستان طبس بستری بود که از این 10 روز، سه روز اول در کما به‌سر می‌برد. بعد از مرخص شدن هم به یکی از بیمارستان‌های شهرستان جغتای منتقل شد و در آنجا نزدیک چهار روز بستری‌اش کردند. مهدی راوندی، کارگر چوب‌‌رسان معدن بود، با این حال سه روز در هفته در داخل معدن هم کار می‌کرد.

روز حادثه، داخل معدن بود که این اتفاق افتاد. 40 روز پس از این حادثه مهدی هنوز به شرایط عادی بازنگشته. توانایی صحبت کردن با تلفن ندارد و همسرش خانم کیوان‌لو درحالی‌که در مطب متخصص مغز و اعصاب در سبزوار نشسته، از وضعیت همسرش می‌گوید. به گفته او، همسر 41 ساله‌اش از روز حادثه تاکنون حواس درستی ندارد، نمی‌داند مشکل اصلی‌اش چیست اما می‌گوید که همه‌چیز یادش می‌رود و تنها کسانی که می‌شناسد خانواده‌اش هستند.

آنها ساکن یکی از روستاهای جغتایی‌اند؛ جایی که نزدیک به 10 ساعت با طبس فاصله دارد، مهدی یک هفته سر کار بود و یک هفته در خانه. اما حالا توانایی کار کردن ندارد: «در این مدت سه‌بار او را به متخصص مغز و اعصاب برده‌ام، هر بار پزشکان دارویی تجویز می‌کنند، اما حالش بهتر نشده است، بعضی روزها از خواب بیدار می‌شود و سرش را به دیوار می‌کوبد. به‌طور مداوم همه‌چیز از یادش می‌رود. من نظافتچی یک مدرسه هستم، هر روز که از خانه بیرون می‌روم، می‌پرسد که کجا می‌روم. یادش نمی‌ماند. اگر فیلمی می‌بینیم مدام می‌پرسد که چه شد.

در خانه اصلاً حرف نمی‌زند و چیزی هم یادش نمی‌آید. پزشکان گفته‌اند اصلاً نباید درباره حادثه معدن با او صحبت شود. یکی، دو بار که همان اوایل صحبت کردیم، گفت که شما من را جایی فرستادید که بمیرم. یادآوری برخی مسائل برایش بسیار دردناک است. وقتی کسی به عیادتش می‌آید تاکید می‌کنیم که هیچ اشاره‌ای به موضوع نشود.» به گفته همسر راوندی، هنوز مشخص نیست چه زمانی قرار است بهبود یابد: «پزشکان هفته پیش گفتند که هنوز مسمومیت در بدنش وجود دارد، امروز او را برای آزمایش می‌برم تا ببینیم میزان مسمومیت تغییری کرده است یا نه.» 

حقوق مهدی راوندی 14 میلیون تومان بود. او به‌دلیل نوع کاری که انجام می‌داد کمتر از سایر کارگران حقوق می‌گرفت؛ مابقی نزدیک به 20 میلیون تومان حقوق می‌گیرند. به گفته همسرش، در این مدت حقوق واریز شده اما هیچ پیگیری‌ای از سوی معدن نشده است. کسی پیگیر کارشان نبوده و حتی به آنها نگفته‌اند که هزینه درمان و دارو چقدر شده: «ما واقعاً به این حقوق نیاز داریم. امیدوارم که حقوقش را قطع نکنند. خودمان اجاره‌نشین هستیم و دست‌مان باز نیست.»

فعالیت معدن آغاز شد

خانواده بعضی از فوت‌شدگان حادثه می‌گویند دولت به وعده‌های خودش عمل کرده، اما هنوز خبری از پیگیری مسئولان معدن نیست. مرکز پژوهش‌های مجلس هفته گذشته گزارش خود را درباره دلایل حادثه انفجار معدن زغال‌سنگ پرورده (5) طبس اعلام کرد که تجمع تدریجی گاز، نداشتن تهویه و انجام نشدن زهکشی مناسب بخشی از دلایل بروز حادثه در بلوک «معدن» بود؛ نصب نشدن حسگرهای دقیق، سیستم مانیتورینگ و سیستم‌های هشدار خودکار، حفاری غیراصولی و ریزش بخشی از توده ناشی از گام اول استخراج کارگاه 82 که منجر به مدفون شدن تعدادی از کارگران و افزایش غلظت گاز متان و بروز انفجار در آن محل شد، رعایت نکردن الزامات ایمنی برای جلوگیری از احتمال بروز جرقه نیز بخش دیگری از دلایل انفجار و نشت گاز در این بلوک بود. 

در بخش دیگری از گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، اعلام شد که پس از انتشار گازمونواکسیدکربن حاصل از انفجار و انتقال به بلوک«ب» حداقل 15 دقیقه طول کشیده و در این فرصت حیاتی، اطلاع‌رسانی فوری به کارگران این بلوک و تخلیه سریع انجام نشده و امکان استفاده بهینه از کپسول خودنجات فراهم نشده بود. 

ساعاتی بعد از حادثه، رئیس‌جمهور دستور ویژه برای رسیدگی به این حادثه را صادر کرد وزرای کشور، کار، صمت و استاندار خراسان جنوبی و رئیس جمعیت هلال احمر در محل حادثه حاضر شدند و تاکید شد که تمامی هزینه‌های درمان و ترخیص مصدومان از سوی دولت پرداخت شود. وزارت مسکن، راه و شهرسازی به عنوان متولی تامین مسکن خانواده ۵۳ جانباخته اقدامات خود را آغاز کرد؛ حالا قرار است ۵۰ درصد هزینه تامین مسکن بازماندگان معدن طبس توسط دولت پرداخت ‌شود و اقساط ماهانه این واحدها از سال سوم تحویل مسکن، به شکل پلکانی و ۲۰ ساله از آنان دریافت شود.

دولت می‌گوید پرداخت مستمری به خانواده جانباختگان انجام و از طریق اداره کل تأمین اجتماعی استان، احکام مستمری بازماندگان پرداخت می‌شود. علاوه بر این مبالغی به عنوان مساعده به خانواده جانباختگان پرداخت شده و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان نیز به خانواده‌هایی که روند انحصار وراثت را طی کنند، پرداخت می‌شود.

علی مقدسی‌زاده، رئیس هیئت‌مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار خراسان جنوبی به «هم‌میهن» می‌گوید شرکت معدنجو فعالیت خودش را شروع کرده است و قرار است با نظارت بیشتر و تا مدت محدودی که بتوان امکانات را فراهم کنند، فعالیتش را ادامه دهد.

به گفته او حالا معدن با ایمنی بیشتر،  نیروهای اچ.اس.ای آموزش دیده بیشتر و همین سیستم‌های دستی و کنترل بیشتر شروع به کار کرده و همه کمبودها را تا سال آینده برطرف می‌کند و در سالگرد جانباختگان، به یکی از معادن نمونه طبس تبدیل می‌شود: «مسئولان ما از 14 مصدوم حادثه انفجار معدن معدنجو را فراموش کرده‌اند. این 14 مصدوم نیاز زیادی به پیگیری دارند. برای آنها می‌خواهند چه کنند؟ چرا به فکر آنها نیستند؟»

مقدسی‌زاده می‌گوید معدن منتظر برطرف کردن موانع واردات حسگرهایی است  که قرار است وارد کشور شود: «شرکت معدنجو حداقل‌های ایمنی را رعایت کرده است. اگر این اتفاق در تنها معدن مکانیزه طبس هم رخ می‌داد، این دردسرها و تخریب معدن اتفاق می‌افتاد. نمی‌توان از بین 103 معدن سنتی ایران، فقط شرکت معدنجو هدف قرار بگیرد.

اگر مسئولان می‌خواهند اتفاقاتی مانند معدنجو و زمستان یورت تکرار نشود، باید تجهیزات ایمنی را برای معادن سنتی ایران فراهم کنند.همه وسایل ما در گمرک است. همین مجلس که امروز این حرف‌ها را می‌زند، برای  تامین تجهیزات ایمنی ما در سال‌های گذشته چه کاری انجام داده است؟ اگر کارگر امروز اینجا کار نکند، معدن خراب می‌شود. این کارگران کجا می‌خواهند کار کنند؟ رشد تولید چه می‌شود؟»

او اعتقاد دارد که ایمنی معدن معدنجو یکی از بهترین ایمنی‌هاست: «من خودم در این معدن کار کردم. نمی‌توان در لایه 80 سانتی‌متری، ایمنی 100 درصدی ایجاد کرد ولی لایه سه متری را می‌توان کنترل کرد. سنسورها و نمایشگرهای گاز متان را خود وزارت صمت باید برای همه معادن سنتی فراهم کند. اگر یک معدن سنتی در ایران نشان دهند که سیستم مانیتورینگ و هشداردهنده داشته باشد، همین فردا صبح معدنجو را تعطیل کنند. غیر از یکی از تونل‌های یکی از معادن طبس، هیچ معدن سنتی در این شهرستان، سیستم مانیتورینگ ندارد.

نبود سیستم مانیتورینگ نباید مانع تعطیلی معادن باشد. کمبود تجهیزات باید پیگیری شود. دولت باید تسهیل واردات تجهیزات ایمنی را پیگیری کند که معادن سنتی حداقل به سمت نیمه‌مکانیزه شدن بروند. کشور ما به زغال سنگ نیاز دارد. افرادی که امروز می‌گویند شرایط خوب نیست و تاکید می‌کنند این معدن باید تعطیل شود، مافیای واردات زغال‌سنگ در ایران‌اند.»

ابراهیم رحیمیان، دبیر اجرایی خانه کارگر طبس چند روز پیش خبر داده بود که ظاهراً فقط بلوک محل حادثه تعطیل است و دو بلوک دیگر فعال شده‌اند. البته در اصل، کارگاه زغال‌سنگ نمی‌تواند مدت زیادی تعطیل باشد اما ایمن‌سازی باید اتفاق بیفتد: «اوضاع مثل سابق است و درباره ایمن‌سازی اقدام جدی صورت نگرفته. ظاهراً با شرکت هنسن مذاکره کرده‌اند؛ برآورد مالی برای خرید تجهیزات مانند مانیتورینگ و سنسور و تهویه‌ها، نیاز به میلیون‌ها دلار سهمیه ارزی دارد، این تجهیزات باید تامین شود؛ اول ایمنی بعد کار.»

جای خالی برادر 

از بین کسانی که فعلاً به معدن برنمی‌گردند، کسانی برادرشان را از دست داده‌اند و حالا نمی‌توانند جای خالی او را تحمل کنند؛ مثل حسین توکلی که برادرش را از دست داده و خودش روز حادثه در معدن بوده است: «دل و دماغ ندارم. چون همیشه با برادرم در این معدن بودیم و دلم نمی‌خواهد دوباره برگردم.» معدن باز شده اما همه برنگشته‌اند؛ مسئولان معدن گفته‌اند کسانی که فعلاً از نظر روحی شرایط کار کردن را ندارند، می‌توانند از بیمه بیکاری استفاده کنند. حالا کمتر از نصف کارگران برگشته‌اند و بخشی تصمیم گرفته‌اند برای مدتی بیمه بیکاری دریافت کنند. 

« گفته‌اند می‌خواهند سنسور نصب کنند، اما تا هفته پیش خبری نبود.» این را یکی از کارگرانی می‌گوید که روز حادثه هم در یکی از بلوک‌ها بوده و حالا دوباره به کار برگشته است. بعد از انفجار، معدن فقط دو هفته تعطیل ماند و بعد گفتند هرکسی می‌خواهد می‌تواند برگردد.

حقوق بیمه بیکاری حدود هشت تومان بود؛ رقمی که تصمیم بعضی از کارگران را تغییر داد و تصمیم گرفتند دوباره به معدن برگردند: «کارگران با ترس و اضطراب و دلهره سرکار می‌روند. مثل قدیم نیست که همه بخش‌ها فعال باشند. قسمت‌های پایین‌تر را تعطیل کرده‌اند؛ مثلاً افق‌های آخر که خیلی پایین است و گفتند شاید گاز جمع شود. نصف کمتر کارگران آمده‌اند و باقی بیمه بیکاری می‌گیرند.»

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار