| کد مطلب: ۸۲۰۷
علیه تک‏‌صدایی

علیه تک‏‌صدایی

درباره زمان‌لرزه اثر نوید افقه که روایت رنج‌مویه‌های عمیق بشر است

درباره زمان‌لرزه اثر نوید افقه که روایت رنج‌مویه‌های عمیق بشر است

 5969896746807050052 121

نفیسه ضرغامی

پژوهشگر هنر

«زمان‌لرزه» نام اثری است که سال 1385 به دست نوید افقه، موزیسین ایرانی، خلق شد و در سال 1401 از این تراک، موزیک‌‌ویدئویی ساخت که ماده اصلی آن عکس‌هایی است از منوچهر دقتی در ژانر مستند اجتماعی. ترکیب و تلفیق هنرها در این موزیک‌ویدئو خوانشی دیگر از زمان‌لرزه را به صحنه نمایش می‌آورد. «عناوین» جلوه‌هایی از «آستانگی»‌اند که نقش ورود به متن‌ها را بازی می‌کنند اما خود، متن مستقلی نیستند.

عنوان زمان‌لرزه برگرفته از رمانی به همین نام از نویسنده آمریکایی، وونه‌ گوت است. این موزیک‌ویدئو صحنه‌هایی را رؤیت‌پذیر می‌کند که تاریخ را به‌مثابه بایگانی و رخدادهای پنهان‌شده از دید تاریخ می‌نگرد: رستگاریِ زمان‌های مرده؛ نجات دقایق از توقف و التزام تک‌صدایی، سرعت و شتاب رخدادهای متناوب زندگی انسان از گذشته تا امروز. این اثر نمایشی است از بی‌شمار ماجراهایی که انسان‌ها از سر می‌گذرانند؛ در چشم‌اندازی گسترده. در اولین صحنه ویدئو ریتم انگشتان با حرکاتی موزون و گیج‌کننده پیش‌درآمدی می‌شوند بر مفهوم سیّال و چندمعنایی «گفتمان»، افقه روایتش را با چرخش دوار و ریتمیکِ تنبک‌ها ادامه می‌دهد. با وجود تعاریف و نگرش‌های متفاوت و گاه متضاد نسبت به گفتمان، او به ابهامات واژگانی و معنایی اعتنا نکرده و در سکانس بعد در میان جزئیات‌ و باریک‌بینی‌های نوازندگی، با توانایی حرکت در انواع فنون ضربی، توصیف چارچوب‌های زندگی اجتماعی را با «تحلیل انتقادی گفتمان» پیش می‌برد؛ از همان دقایق اول مشخص است که دغدغه او مسئله وضعیت بشر از دریچه هستی‌شناسی‌ است. او با انتخابِ عنوان زمان‌لرزه در نقش آستانگیِ متن، از تاریخ مستقلی سخن می‌گوید و شکلی از حافظه جمعی را به روی مخاطب می‌گستراند. مخاطب در چرخه تاریخ به عقب و جلو می‌رود و بیشتر به استقلال هستی‌شناختی خود نزدیک می‌شود. او با متن‌ها بازی می‌کند و درست در همین نقطه با رمزگشایی، رویاروشدن با پیچیدگی‌های روزافزونِ رنج انسانی را در بوته تفسیر، تحلیل و سپس نقد می‌گذارد تا مخاطب وضعیت را ارزش‌سنجی کند. این اثر بینارشته‌ای یادآور می‌شود که درهم‌تنیدگیِ هنرها ‌ـ‌ادبیات، موسیقی و عکس‌ـ و ادغام مرزبندی‌ها در هر بازه تاریخی، ظرفیتی ایجابی دارد تا همواره میان دو قطبِ فلسفه و تاریخ در چشم‌اندازی گسترده در آمدورفت باشد؛ گاه از سیطره فلسفه و کشف رویدادهای تاریخی تأثیر پذیرد و گاه نیز تاریخ را از لایه‌های تصاویر اما بدون تحمیل الگوهای روایی به رؤیت‌پذیری درآورد.

بینارشته‌ای و سیالیت ذهن

نوید افقه از معدود موزیسین‌هایی است که توانسته افزون بر ساخت موسیقی، در عرصه ایده‌پردازی قدم بردارد و با استمرار «روایت‌ها» از تداخل قلمرو ایده‌ها و نظریه‌ها یعنی از «رمان»، «بینامتنیت» و «تحلیل انتقادی گفتمان» دفاع ‌کند. او بر ضرورت تحلیل، تفسیر و نقد‌ تأکید دارد و آن را بخشی از بدنه هنر و گسترش چشم‌اندازها و هم‌آمیزی افق‌ها می‌داند و به استقبال شکل‌گیریِ متن‌های جدید و هنر امروز می‌رود. او همچنان به انعطاف‌ها و امکان‌های آنها امید بسته است‌. علاقه او در برگزاری نشست‌ها و هم‌اندیشی‌ها هم‌زمان با تلاش‌های بی‌وقفه در کار حرفه‌ای‌اش، پیشینه‌ای طولانی دارد که ردِّ آنها را می‌توان در‌ انتخاب عناوین و مضامین آثارش پی گرفت؛ او خوب می‌داند چیزهایی هست که فقط رمان از پسِ آن بر می‌آید، همچنین چیزهایی که فقط باید در هنرهای تجسمی ‌ـ‌‌‌نقاشی و عکاسی‌ـ دنبال کرد؛ از ذهنیات فردی یک نقاش تا لحظات منجمد‌شده در عکس‌ها و خوب می‌داند که چگونه آنها را دستمایه قرار دهد تا موسیقی بتواند صدای آنها باشد و روایت آنها را در خود بسازد. بن‌مایه آثارش دلالتی است بر نگاه او؛ تکرار بن‌مایه‌های آثار نوید افقه به مخاطب یادآوری می‌کند که در میانه آشوب‌ها و پراکندگی‌ها، رمان‌ها می‌توانند خانه آنهایی شوند که خانه خود را از دست داده‌اند و موسیقی به‌مثابه انتزاعی‌ترین هنر می‌تواند با تبیین فهمِ نوپیدایی از هستی از سطح تفنّن و نقش نوازندگیِ تعریف‌شده فراتر رود. موسیقی هنری است که همیشه داعیه انکشاف هستی را با زبان مخصوص خود دارد و هستی‌شناسی را در انتزاعی‌ترینِ شکلِ خود ارائه می‌دهد، اما رابطه آن با روایت، تاریخ و فلسفه نیازمندِ بازخوانی در ادوار مختلف است. افقه این رابطه را «چندسویه» تعریف می‌کند؛ زمان‌لرزه نمونه‌ای از بهره‌گیری ادغام مرزها و صدای تکثرها و آزادی بیان شده است. اگر روزگاران طولانی و تحت نگرش ارسطویی، «روایت» ذیل «نظریه» قرار داشت، نیچه در مقام یک فیلسوف توانست این معادله را به‌هم زند و چنین گفت زرتشت را با زبان داستان بیابد و این‌گونه نظریه را ذیل روایت قرار دهد. او همچنین در غروب بت‌ها داستانی طولانی از کار فیلسوفان را بازگو کرد که چگونه آنها در درازنای تاریخ روایت‌های عقلانی برساختند تا بر دهشت جهان غلبه کنند یا وونه گات در رمانِ زمان‌لرزه، در توصیف وقایع جنگ جهانی سنگ‌تمام گذاشته و هرچند آنجاها كه لازم دیده به اصلِ واقعه تاریخی ورود کرده اما سرانجام داستان خود را آنطور كه دوست دارد پیش می‌برد؛ یعنی سیّالیت ذهن را به بهترین نحو پیش برده است. اما نوید افقه از نگاه خودش وارد می‌شود؛ اثربخشی دوجانبه «نظر» و «عمل»، همچنین «روایت» و «نظریه» را درهم می‌تند و شکستن مرزها را نشان می‌دهد. در این ویدئو، خط بطلان بر تحکمِ تک‌صدایی می‌کشد و از چند‌صدایی و کثرت‌ها‌ دفاع می‌کند و با تمرکززدایی راه را برای گفت‌وگوها باز می‌گذارد و بخشی از آنچه را که از سرگذرانده با نگاه انتقادی از لایه‌های رمان و تصاویر بیرون می‌کشد و مؤلفه‌های خود را با هنر خویش تعریف می‌کند.

و این‌گونه بشر دارای سرگذشت می‌شود

یكی از عناصر ویدئو که تأثیر رمان وونه گات را نشان می‌دهد، «نقیضه» است، یعنی اشاره به واقعه‌ای خارجی كه در گذشته اتفاق افتاده اما اکنون مؤلف در آن تغییر شكل می‌دهد. با چنین نگاهی می‌توانیم تكرار گذشته را در زمان‌لرزه افقه، با چشم‌انداز و روایت خاص او بشنویم و ببینیم. از دغدغه‌های مهم افقه موضوع زندگی اجتماعی و نقش هژمونی سیاست‌گذاری‌ها بر مردم اقوام گوناگون است؛ رنجی که تاریخ را به جغرافیا وصل می‌کند. از جهان اسطوره‌ای تا جهان معاصر او را به چالش می‌كشند و او با نگاهی آمیخته با جهان‌های گوناگون، مفهوم هژمونی و تسلط قدرت و سایه سنگین آن بر جهان زیسته و نزیسته مردم را به چالش می‌كشد و با نگاهی منتقدانه، «گفتمان» را نه فقط به‌عنوان یک عنصر بلکه به‌عنوان یک عامل اساسی در آثارش به کار می‌گیرد. در موزیک‌ویدئوی زمان‌لرزه، به یاد می‌آورد مسیحی را كه قرار بود تاوان گناه بشر باشد و بشر را از رنج‌ها رهایی بخشد اما همچنان غایب است. نباید بی‌تفاوت از شنیده‌ها و دیده‌ها عبور کرد. تصاویر این اثر، جلوه‌های «بودن»‌‌ و «شدن»‌ را در دل حوادث تاریخ از گذشته‌های دور تا امروز تبیین می‌کنند. موضوع آگاهی در این اثر، موضوعی است كه با مفهوم تاریخ به ذهن بشر رسوخ می‌كند، به محض آگاهی انسان از زندگی، رخدادهایش نوشته و به تاریخ مبدل می‌شود و این‌گونه بشر دارای سرگذشت می‌شود؛ سرگذشتی که موضوع شناخت او می‌شود. در توالیِ تصاویر، افقه ثبت لحظه‌های تاریخ را از بایگانی به میدان می‌آورد و ما شاهد جابه‌جایی شخصیت‌ها و رویدادهای میان‌شان هستیم؛ شخصیت‌ها در بینابین ریتم‌ها و ضربه‌ها به‌شدت یکدیگر را نقد می‌كنند و از سویی زیر تازیانه لفظ‌های تند مؤلف قرار می‌گیرند و در صحنه آخر روایت، دوباره مخاطب را به‌عنوان شاهد جدالی دیگر از تاریخ و فلسفه دعوت می‌کند. گویا در عکس‌های منوچهر دقتی بیش‌ازآنکه مردن آدم‌ها اهمیت داشته باشد، مضمون مرگ است كه برجسته و مهم نشان داده می‌شود. ژانر مستند اجتماعی عکس‌ها نقش گزارشگری را نشان می‌دهد که از مصادیق مردن خیلی ساده عبور کرده اما مفهوم مرگ را بسیار دیریاب و بحث‌انگیز دیده است. ثبت لحظاتی که برای منوچهر دقتی بسیار دردناك بوده بارها در روایت نوید افقه در طول ویدئو انعکاسی برجسته یافته و او از آنها نگذشته است. افقه این مضمون مرگ را با نگاه بیناگفتمانی تحلیل می‌کند و آنها را می‌نوازد و گویی اوست که با ضرب‌آهنگ‌های تند و ریز، در حال چینش «عکس‌ها»ست و این‌گونه روایت خود را ارائه می‌دهد. روایت موزیک‌ویدئو اشاره به ستایش و بزرگنمایی مرگ دارد و این‌ها كلیدهایی است كه ما را به لایه‌های پنهان و متعدد تصاویر رهنمون می‌کند. با دیدن و شنیدن این اثر مخاطب درمی‌یابد كه روایت‌گری، حرفه‌ای دشوار است. افقه همگامی موسیقی، تصویر و ادبیات را متكی بر شاعرانگی می‌داند و به شدت و وسواس‌گونه سعی در بازتعریف و بازنقض اصطلاحات دارد و زیر بار اطلاق و جمود اصطلاحات نمی‌رود. تفاوت میان «کلمه و صدا» با «کلمه و تصویر» در این اثر مشخص نیست؛ زیرا ابتدا جهان اوست که در لحظه و بداهه در میانه بیم‌و‌امید پیش می‌رود و رخ می‌دهد و سپس لباس‌های کلمه و تصویر و صدا را می‌پوشد.

او تجربه زیسته بشر را به گوش می‌رساند و مضامین عکس‌ها را خانه‌به‌خانه همراهی می‌کند؛ دعایِ ملکه عیلامی را که گفت: «... هر کس که نام مرا پاک کند، باشد که مورد غضب خدایان قرار گیرد و نام و نسلش از میان برداشته شود» به آسمان می‌رساند و راویِ کوبش‌های رازورزی‌ها و نیازمندی‌های بشر در پشت معابدِ دوران اندیشه «مادینه‌هستی» می‌شود؛ صداها و نگاه‌های آرزومندانه انسان‌ها به آسمان برای طلب باران و به زمین برای به‌بارنشستن آذوقه سالیانه است که از کوبش بر پوسته چرمین به گوش می‌رسد؛ بی‌وقفه پیش می‌رود و تا بحبوحه دوران مشروطه و بازار فروش دختران قوچانی به ترکمان‌ها و ارامنه و مهاجرت مردان و زنان افغان با روبنده‌ها و چادرهای سنگین که بر زمین بار هستی را می‌کشانند، ادامه می‌دهد و تا جورج فلوید در قاره آمریکا می‌رسد. در آخر بر دیوار دخمه‌اش می‌ایستد و چرخش دستانش را در نور آبی خاموش می‌کند و به نظاره صداهای انسان‌ها در دالان تاریخ می‌نشیند.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

سرمقاله
آخرین اخبار