فرسـایش در حضـور دیگـران
درباره ناصر تقوایی فیلمساز مؤلفی که دیگر فیلم نمیسازد
درباره ناصر تقوایی فیلمساز مؤلفی که دیگر فیلم نمیسازد
امروز استاد ناصر تقوایی 82ساله میشود. یکی از مهمترین فیلمسازان ایرانی که نقش پیشبرندهای در جریان موج نو سینمای ایران داشت و حالا نزدیک به دو دهه است که سینمای ایران از برکت حضور او در عرصه فیلمسازی بینصیب است. فیلمسازی که با هر فیلماش، ارزشی افزوده بر سینمای ایران افزود. کسی که ادبیات را به سینما گره زد و آن را غنیتر کرد. او از آبادان آمده بود تا سینما را آبادتر کند.
«آرامش در حضور دیگران» او شروع این آبادانی بود. همین آبادانیبودن بهویژه آشناییاش با ادبیات جنوب، به موفقیت او در بازنمایی دقیق جنوب و فرهنگ و آداب آن در سینما کمک کرد.
هارون یشایایی، تهیهكننده سینما كه فیلمهای «ناخدا خورشید» و «ای ایران» ناصر تقوایی را بهعهده داشت، دراینباره میگوید: «ناصر تقوایی آنقدر خوب جنوب را میشناسد كه درواقع «ناخدا خورشید»، مقطعی از زندگی مردم سواحل خلیجفارس را منعكس كرده است.» یشایایی معتقد است، «ناخدا خورشید» تقریبا جزو اولین فیلمیهای بعد از انقلاب بود كه سینمای ایران را به دنیا معرفی كرد. همین، حسرت عدمحضور او در سینمای کنونی ایران را بیشتر میکند. یشایایی یكی از دلایل اصلی فیلم نساختن ناصرتقوایی را به این دلیل میداند كه در شرایط فعلی، بخش خصوصی توان ساختن فیلمهای فرهنگی را ندارد.
داریوش مهرجویی که میتوان او را در کنار تقوایی، دونفر از کارگردانهایی که نقش مهمی در ورود ادبیات به سینما داشتند، درباره فیلمنساختن تقوایی گفته است: «بهخاطر دارم کاری را شروع کرد و آن را نیمهکاره رها کرد. بهنظرم مایوس شد، درواقع خیلی از راهها را برای فیلمساختن صاف نمیکنند و مدام مسائل دستوپاگیر بهمیان میآید. بهخصوص در بخش تولید و تهیه، مسائلی پیش میآید که کار را مشکل میکند. ازطرفدیگر با این اوضاع اقتصادی، ساخت فیلمها بسیار مشکلتر شده است.»
بهرام بیضایی هم که در فیلمنساختن در دودهه اخیر موقعیتی شبیه به بیضایی دارد درباره او و فیلم نساختناش میگوید: «تقوایی هرگز نورچشمی نبود و خودش هم زدوبند نمیدانست و احترام به سینمای جدی به او اجازهی سرهمبندی نمیداد، درنتیجه محبوب پولسازان نبود. قلمبهمزدانی که در معتبرترین مجلات سینمایی کشور، جشن بههمخوردن یکی از فیلمهای مرا گرفته بودند، نوشتند تقوایی و بیضایی خودشان نمیخواهند فیلم بسازند و غلط از ایشان بود. هیچ فیلمسازی نیست که نخواهد فیلم بسازد ولی هستند فیلمسازانی که به احترام فکر و فرهنگ، نخواهند در لجنی فرو روند که سینمای پاکیزهی ایران از آن در میآید.»
تقوایی خودش در مراسمی سینمایی گفته بود، علت فیلم نساختناش سر دراز دارد و روزی كه ببیند صحبت كردن دربارهی آن اثرگذار است، سخن خواهد گفت. به گفته تقوایی، ایرانیها در دو مورد معمولا خیلی غُلو میكنند، وقتی یكی را دوست داشته باشیم یا یكی را دوست نداشته باشیم كه البته الان دوستداشتن شامل حال من شده است.
ناصر تقوایی آنقدر فیلم خوب ساخته که غیبتش در عرصه فیلمسازی هم به یک حضور غایب تبدیل میشود. گرچه همین آثاری که در کارنامه او وجود دارد، برای ارزشمندی و جایگاه معتبر و اثرگذار او در سینمای ایران کافیاست. فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس دراینباره میگوید:« او استاد اقتباس سینمای ایران است، بهنظرم اگر او هیچ اثر دیگری غیر از «ناخدا خورشید» بهعنوان فیلمی سینمایی و «داییجان ناپلئون» بهعنوان مجموعهای تلویزیونی خلق نکرده بود، امروز بر همین جایگاه و با همین اعتبار در سینمای ایران ایستاده بود. هرچند او آثار اقتباسی و غیراقتباسی ارزنده دیگری هم در کارنامه خود دارد. تقوایی از آنجا که فعالیت خود را با ادبیات آغاز کرده، قصه را خوب میشناسد. او استاد داستان و سینماست. استادی او در هر دوحوزه باعثشده سفرش از کلام مکتوب به فیلم، سفری روان و دلچسب باشد.» سعید عقیقی، منتقد و پژوهشگر سینما که کتاب «سینمای تقوایی» را تالیف کرده، درباره او میگوید: «بهنظر من شخصیت ناصر تقوایی طی پنجدهه چندبار ترور شده است. در آغاز کارش تعدادی از مستندهایش که با کمترین امکانات ساخته شده بودند، توقیف شد. خودش با خنده تلخی میگفت، اگر من کارم را بلد نبودم چرا باز امکانات دادند و باز توقیف کردند؟ دفعه بعد، توقیف سهساله «آرامش در حضور دیگران» بوده است. این فیلم در قیاس با اغلب آثار مشهور سینمای ایران هنوز فیلمی پیشروست، اما توقیفاش باعث شد او «صادق کُرده» را بسازد و عملا با فیلم «نفرین» تا یک دهه بعد با سینمای ایران خداحافظی کند. در این دوره است که ماجرای «داییجان ناپلئون» پیش میآید.»
ناصر تقوایی حالا به 82سالگی رسیده است. آخرین فیلم او «کاغذ بیخط» بود و فیلم نیمهتمام «چای تلخ» که هیچوقت ساخته نشد. حالا او بیش از 20سال است که در سینمای ایران حضور ندارد اما ما با «ناخدا خورشید» در «کشتی یونانی»، «آرامش در حضور دیگران» را تجربه کردیم و سرود «ایایران» را روی «کاغذ بیخط» نوشتیم. کاش «نفرین» «داییجان ناپلئونها»ی «زنگی و رومی» نبود تا با «صادقکرده»، «چای تلخ» مینوشیدیم.