جامعهشناس حرکتهای اجتماعی و ذهنیتسازی
مسئله ذهنیت مورد تاکید تورن، دید مارکسیستی «زیر بنا» و «روبنا» را زیر سوال میبرد
مسئله ذهنیت مورد تاکید تورن، دید مارکسیستی «زیر بنا» و «روبنا» را زیر سوال میبرد
فرهاد خسروخاور
استاد بازنشسته مدرسه عالی مطالعات اجتماعی در پاریس
آلن تورن در سن 97سالگی درگذشت. آخرین باری که سه هفته پیش او را در خانهاش ملاقات کردم، از ماده 3/49قانون اساسی فرانسه خشمگین بود و به من گفت که قصد دارد کتابی درباره آن بنویسد تا آن را بهعنوان یک قانون ضددموکراتیک محکوم کند. این قانون به دولت اجازه میدهد تا لایحهای را در صورت نداشتن اکثریت، به مجلس ببرد و از نمایندگان بخواهد تا به آن رأی دهند یا دولت را استیضاح کنند. به این ترتیب قانون بازنشستگی در فرانسه که از ۶۲ سالگی به ۶۴ سالگی تغییر یافت، اکثریت را به دست آورد. تورن حتی در سن پیری ظرفیت خشم خود را حفظ کرده بود و در جامعهشناسی او، خشم میتواند نقشی اساسی در حرکتهای اجتماعی و در ذهنیت سوژه بازی کند. وقتی با او صحبت میکردم، تمام هوش و حواس و روحیه درخشان خود را داشت.
من با آلن تورن حوالی سالهای ۱۹۷۳ آشنا شدم؛ درواقع پس از گذراندن دکترای فلسفه راجع به «حقیقت و نهایت در فلسفه هایدگر» با میشل هانری که یکی از برجستهترین فیلسوفهای پدیدارشناس در فرانسه بود، با جامعهشناسی تورن آشنا شدم و زیرنظر او دکترای جامعهشناسی درباره تحولات ایران در دوران محمدرضاشاه در سهدهه آخر سلسله پهلوی را با دیدی انتقادی گذراندم. پس ازگذراندن بیش از یک دهه در ایران، در دوران انقلاب به فرانسه بازگشتم و تورن پیشنهاد کرد که به گروه او ملحق شوم و با کمک او به مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس راه یافتم و استادیار شدم. چند سال بعد با پیشنهاد من بحثی را در ارتباط با دیدگاههای جامعهشناسیاش شروع کردم و طی مصاحبههای متعدد توانستم با اوکتابی تدوین کنم بهنام «در جستوجوی خویش» که بخشی از آن به اهتمام علیرضا منافزاده به فارسی ترجمه شد.
آلن تورن برخلاف پیر بوردیو به عملکرد اجتماعی، پویایی کنشگر اجتماعی و تاثیرپذیری جامعه از حرکتهای اجتماعی، اعتقاد راسخ داشت و در درسهایش سعی میکرد این دید را به محک آزمایش بگذارد. در دوران دوم تفکر خود، او به «جامعهشناسی سوژه» بها داد و سعی کرد ارتباط بین فرد و جامعه را ازطریق حرکتهای اجتماعی با تمرکز روی فردیت، تئوریزه کند. در فرانسه تورن با دیدهای حاکم که در ابتدا مارکسیسم سپس ساختارسازی بود، مواجه شد که به سوژه و سوبژکتیویته یا ذهنیت اهمیت چندانی نمیدادند. دعوای او با بوردیو متمرکز شده بود روی این قضیه که بوردیو از بازتولید اجتماعی، از هابیتوس (Habitus) که از درونیشدن استیلای گروههای حاکم بر بقیه جامعه حکایت میکرد سخن میراند و تورن در مقابل از تولید اجتماعی، از زیر سوال بردن سلطه ازطریق حرکتهای اجتماعی و برخورداری از امکان سوژه بودن.
من در دهه اخیر با همکاری سعید پیوندی و محسن متقی همواره بر آن بودهام تا به این بعد تئوری تورن در رابطه با حرکتهای اجتماعی در ایران بها دهم و کارهایی که در گذشتهای نهچندان دور در رابطه با روزمرگی، ترس، مسائل ذهنیتسازی و حرکت اجتماعی ـ نه فقط از دید اعتراضی یا عکسالعمل به استیلا بلکه از نظر تحرک و خلاقیت اجتماعی و ابداع تصویری از جامعه با تمرکز روی تخیل اجتماعی ـ داشتهام، تا حدود زیادی مدیون جامعهشناسی سوژهسازی آلن تورن است.
در دو دهه اخیر، تورن در فرانسه به حاشیه رانده شد. کبر سن و دیدهای مبتنی بر هوش مصنوعی و حرکتهای اجتماعی قهقرایی و جهانیشدن، باعث شد تا از اهمیت جامعهشناسی حرکتهای اجتماعی در غرب کاسته شود. در جوامع خاورمیانه اما اینک به حرکتهای اجتماعی روحی نوین دمیده شده و در آنها کنشگران اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردارند. مسئله ذهنیت که تورن روی آن تاکید دارد در حرکتهای اجتماعی تاثیری گسترده دارد و دید مارکسیستی «زیربنا» و «روبنا» را زیر سوال میبرد. امید است جامعهشناسی که در ایران بیشتر تحتتاثیر دیدهای کمیتمحور یا دیدهای شبهمارکسیستی است، برای مسئله ذهنیت، کنشگری، حرکتهای اجتماعی و سوژهسازی اهمیت بیشتری قائل شود و ملهم از جامعهشناسی سوبژکتیویته، نگاهی نوین به اجتماع بیاندازد.