اسکاری بدون فرش و عرش
درباره نتایج اسکار امسال
درباره نتایج اسکار امسال
«همهچیز همهجا به یکباره»، همه مجسمههای اسکار را به یکباره درو کرد تا اعتبار اسکار در ذهن خیلیها فرو بریزد. خیلیها معتقد بودند و هستند که اسکار بیش از یک اتفاق سینمایی، یک رخداد سیاسی است اما حالا به نظر میرسد که دیگر نه سیاسی است، نه سینمایی؛ بیشتر به یک دورهمی و ضیافت سینمایی شبیه شده که بهمثابه یک سرگرمی جهانی، مخاطبان تلویزیونی را شبی به پای تماشای خود مینشاند. حالا دیگر باید تردیدها را کنار گذاشت و پذیرفت که جوایز اسکار، معیاری برای اعتباربخشی به فیلمها نیست. راستش را بخواهید من از فیلم «همهچیز همهجا ...» بدم نیامد. بهویژه ساخت تکنیکال و سویه روانشناختی آن در بازنمایی جهان موازی قابلتأمل بود اما اعتباربخشی حداکثری با جوایز فلهای که به آن تعلق گرفت، به شوخی میماند. درست است که آکادمی به بیگ پروداکشنها اهمیت میدهد تا از صنعت سینما حمایت کند، اما صرفا پرزرق و برق بودن لوکیشن و جلوههای ویژه نمیتواند معیار شاهکار بودن یک اثر باشد. به قول یکی از منتقدان، تعداد برشهای زیاد یک فیلم، دلیل بر تدوین حرفهای آن نیست. ازسویدیگر، اجرای مراسم هم چنگی به دل نزد. این گزافه نیست که بگوییم مراسم نودوپنجمین دوره جوایز سینمایی آکادمی اسکار، دستکمی از اختتامیه جشنواره فیلم فجر امسال نداشت؛ کمرمق و ملالانگیز. 200دقیقه بیهیجان و بیشگفتی، محقق شدن کموبیش دقیق پیشبینیهایی بود که طی هفتههای قبل در محافل سینمایی و رسانهای صورت گرفته بود. فیلم «همهچیز همهجا به یکباره» طبق انتظار با کسب ۷ جایزه، پیشتاز این رویداد نام گرفت و پس از آن نیز فیلم آلمانی «در جبهه غرب خبری نیست»، ۴ جایزه دریافت کرد. «استیون اسپیلبرگ» با فیلم «فابلمنها» و «بنشیهای اینیشرین»، ساخته «مارتین مکدونا» هم بدون کسب هیچ جایزهای، سالن دالبی تئاترشهر لسآنجلس را ترک کردند. شاید تنها شاخهای که طبق انتظارات پیش نرفت، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد بود که بهرغم شانس زیادی که کارشناسان برای «آستین باتلر» برای ایفای نقش «الویس پریسلی» متصور بودند، درنهایت «برندان فریزر» برای فیلم «نهنگ» این جایزه را به خانه برد. شب اسکار با شیوه اجرای مراسم هم گره خورده است. با حاشیهها و گاه جنجالهایی که رخ میدهد. امسال اما در اجرای مراسم و حاشیههایش هم اتفاق جذابی نیفتاد تا در کانون توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گیرد. مراسم سال پیش دستکم به دلیل سیلی «ویل اسمیت» به «کریس راک» مجری مراسم، مورد توجه بیشتری قرار گرفت اما مراسم اسکار ۲۰۲۳ که با بازگشت «جیمی کیمل»، بهعنوان مجری همراه بود چندان نکته غافلگیرکننده و جنجالیای نداشت. شاید حضور یک الاغ در صحنه، اتفاق خاص مراسم بود. حضور الاغ فیلم «بنشیهای اینیشرین» -که یکی از شخصیتهای این فیلم بود- روی صحنه مراسم، تنها ابتکار برگزارکنندگان اسکار امسال برای جلبتوجه مخاطبان بود. امسال حتی فرش قرمز هم از مراسم اسکار حذف شد. امسال برای اولینبار از سال ۱۹۶۰ که اسکار سیوسوم برگزار شد، به رنگ قرمز نبود و رنگ بژ بهجای آن انتخاب شد. اما این سنتشکنی هم بر شکوه این مراسم نیافزود. نه اینکه مراسم اسکار باید به یک شوی جذاب تلویزیونی تبدیل شود یا حتما با حاشیه و جنجالی گره بخورد تا معتبر به نظر برسد، قطعا اعتبار اسکار به سازوکارهای داوری و الگوی زیباییشناختی است که دست به انتخاب آثار میزند. وقتی مکانیسم این انتخاب از منطق سینمایی دور میشود، متن اسکار از اعتبار میافتد و حاشیههایش دیگر هیچ اهمیتی ندارد اما از حیث اجرایی- رسانهای، تمهیداتی که برای جذابیت یک مراسم سینمایی با مخاطب میلیونی و جهانی لازم است، در مراسم امسال نبود تا اگر فهرست برگزیدگان آن چنگی به دل نمیزند، دستکم تماشای خود مراسم رضایتبخش باشد. درنهایت باید گفت که مراسم اسکار هر سال عاشقان سینما را ناامیدتر میکند. اسکاری که زمانی میتوانست به علاقمندان سینما و ذوق سینمایی آنها جهت بدهد، الگو بسازد و فیلم خوب دیدن را به یک تجربه آگاهیبخش تبدیل کند، خاصیت خود را از دست داده و مثل جشنوارههای وطنی خودمان دچار مضمونزدگی یا شعارگرایی شده و از سینما بهمثابه هنر، اندیشه و روایتی زیباییشناسانه دور میشود. گویی آکادمی اسکار دیگر اسکار را جدی نمیگیرد و اهمیت آن را بهحساب نمیآورد. اسکار امسال یک اسکار سرسری بود.