پیچیده بر دستان دوعاشق/معرفی کتاب دخترپیچ
سعید شفیعی، آنگونه که خود در ابتدای کتاب آورده، در نگارش «دخترپیچ» از برخی وقایع و خاطرههای واقعی وام گرفته است اما بخش عمده آن را ساخته و پرداخته تخیل خود میداند. او در نخستین اثرش یک داستان کلاسیک عاشقانه را در ساختاری مدرن روایت میکند.

پیوند نام سعیده شفیعی، روزنامهنگار و نویسنده با بازداشت، زندان، آزادی به قید وثیقه و سرانجام مختومهشدن پرونده، احتمالاً میتواند آثار او را زیر سایه خود بکشد. بااینحال نخستین رمان او؛ «دخترپیچ»، فارغ از همدلی با رنجِ رفته بر نویسندهاش، اثری است که میتواند خواننده را تا پایان با خود همراه کند. اثری که از پیشانیاش، پیوند خود را با جغرافیایی خاص؛ با خراسان بزرگ به رخ میکشد. پیوندی که شفیعی آن را بهرغم رفتوبرگشت میان سه فضای متفاوت؛ تهران، مشهد و بجستان، تا پایان روایت داستان دو عاشق؛ نسرین ظریف و حمید رحمانی حفظ میکند.
«دخترپیچ» نام زعفرانی است که از خشک شدن کامل گیاه به دست میآید و شامل هر دو بخش ریشه و ساقه است. زعفرانی با رشتههای کامل که انواع دیگر ازجمله زعفران سرگل و ریشه یکجا در آن وجود دارد و به مادر زعفرانها نیز مشهور است. نویسنده رمان «دخترپیچ» اما نهتنها در انتخاب نام اثرش که در گوشهگوشه آن از فرهنگ بومی خراسان بزرگ بهره برده است. سایهای که او عاشق و معشوق داستانش را زیر آن میپرورد، سایهای نحس است که ریشه در افسانهای قدیمی میان زعفرانکاران دارد. افسانهای که راویانش معتقدند، زعفران برای کسی که آن را میکارد شوم و نفرینگر است. نفرینی که دامن نسل بعد، نسرین و حمید را نیز آلوده میکند.
سعیده شفیعی داستان عاشقانه رمان 160 صفحهای «دخترپیچ» را از سه زاویه دید روایت میکند؛ یکی روایت نسرین و دیگری روایت حمید، هرکدام از زاویه دید اول شخص.
روایت سوم، روایتی سوم شخص از زاویه دید دانای کل است که داستان ماندگار رحمانی، مادر حمید را با خواننده در میان میگذارد. به بیان دیگر «دخترپیچ» در ۲۰ بخش، به تناوب از زاویه دید اول شخص، گاهی روایت نسرین است و گاهی روایت حمید که در میانش پای ماندگار را نیز از زاویه دید دانای کل به میان میکشد. آنچه نسرین از رابطه خود با حمید و آنچه حمید از رابطه خود با نسرین و آنچه دانایِ کلِ رمانِ «دخترپیچ» از روزگار پیچیده در رنجِ ماندگار روایت میکند، بهشکلی موازی در یکدیگر تدوین میشوند. هرکدام از بخشهای این تدوین موازی در درون خود نیز شامل قطعاتی مختلف است.
بهگونهایکه حمید یا نسرین حین بیان بخشی از روایت خود، هر از چندی، از گذشته و سایه از میاننرفتنی اتفاقات آن میگویند. اتفاقاتی که حتی اگر 30 سال از وقوع آنها گذشته باشد باز هم سایهشان بر سرِ آینده شخصیتهای داستان احساس میشود و گریبانشان را رها نمیکند. بهعبارتدیگر داستان اگرچه با روایت نسرین شروع میشود و با روایت نسرین هم به پایان میرسد اما سعیده شفیعی با آوردن دو راوی دیگر این امکان را به خواننده میدهد تا از زوایای دید دیگری نیز به این ماجرای تلخ بنگرد.
شفیعی هرچند در فرم از سبک و شیوهای مدرن بهره میبرد اما محتوایی کلاسیک را برای روایت برمیگزیند. محتوایی که میتوان آن را در پیرنگ داستانهای عاشقانه، در ناکامیها و نرسیدنها و نشدنها، در پیرنگ عشق نافرجام گنجاند. عشقی با حضور دو شخصیت اصلی؛ حمید و نسرین و شخصیتهایی گرداگرد آنها؛ ازجمله ماندگار، مادر حمید و همچنین امید و مریم؛ برادر و خواهر بزرگترِ حمید یا احمد؛ شوهر ازدسترفته ماندگار و آنسوتر، رضوان و نیلوفر؛ همسر و دختر امید.
در این میان حمید و نسرین بهعنوان شخصیتهای اصلی یک داستان عاشقانه، شخصیتهایی همدلیبرانگیزند. شخصیتهایی که خواننده میتواند تپشهای عاشقانه قلبشان را بهویژه درخصوص نسرین احساس و با او همذاتپنداری کند. بهگونهایکه ورود نسرین و حمید را به حریم یکدیگر بهویژه بهواسطه نوع نگاه متفاوت این دو به عشق؛ یکی جسورانه و دیگری محافظهکارانه میتوان ازجمله بخشهای خواندنی «دخترپیچ» دانست.
نسرین ساکن تهران است و حمید در مشهد زندگی میکند اما در بجستان به دنیا آمده و مادرش هنوز هم ساکن همانجاست. این دو در شهری کیلومترها دورتر از محل زندگی خود با یکدیگر آشنا میشوند؛ شیراز و در خلال یک کنفرانس علمی.
واسطه آشنایی آنها عکسی است که حمید از نسرین میگیرد و بعد هم رد و بدل کردن ایمیل برای اینکه آن را به دست دختر برساند. همین اتفاق ساده سرآغاز عشق پرشوری است که از سوی نسرین هر روز عمیقتر و شدیدتر میشود و از سوی حمید با ترس و تزلزل همراه است.
حمید که به ناتوانی خود برای پیشقدم شدن در رابطه آگاه است در جایی از داستان مدعی میشود ادامهدهنده قهاری است؛ اما در جای دیگری از روایت، نسرین تاکید میکند حمید نه آغازکننده و نه ادامهدهنده که تنها «شاهد» همه ماجراهاست. به همین دلیل اجازه میدهد فاصله جغرافیایی و تلاش دیگران برای جدایی آنها از یکدیگر، عشقشان را به خطر بیاندازد. در این داستان علاوه بر شخصیتهای زنده، دو شخصیت بیجان هم ایفای نقش میکنند؛ یکی تهران و دیگری زعفران.
تهران شهری که برای ماندگار معنای جدایی میدهد؛ شاید به همین دلیل از عشق میان پسر کوچکش و دختری که منتسب به این شهر است، خشنود نیست و زعفران که بهرغم افسانههای ساختهوپرداخته درخصوص سایه نحساش بر سر زعفرانکاران، روزی مردم بجستان ازجمله خانواده حمید را تامین میکند.
سعید شفیعی، آنگونه که خود در ابتدای کتاب آورده، در نگارش «دخترپیچ» از برخی وقایع و خاطرههای واقعی وام گرفته است اما بخش عمده آن را ساخته و پرداخته تخیل خود میداند. او در نخستین اثرش یک داستان کلاسیک عاشقانه را در ساختاری مدرن روایت میکند.
دخترپیچ
نویسنده: سعیده شفیعی
انتشارات: نشر چشمه
قیمت: 185 هزار تومان