صامت اما سرشار از گفتهها / درباره انیمیشن جریان
انیمیشن «جریان» صامت و سرشار از گفتههای بدیع است که شانس بالایی برای راه یافتن به بخش پویانمایی اسکار دارد.
انیمیشن «جریان» (Flow) محصول سه کشور فرانسه، بلژیک و لتونی در سال 2024 به کارگردانی گینتس زیلبالودیس است. این کارگردان لتونی برای اولینبار در سال 2019 موفق شد انیمیشن «دور» (Away) را نیز کارگردانی کند و بهدلیل داشتن سبک متفاوت و پرداخت نوگرایانه بهسرعت در جهان سینما شناخته و مطرح شود. «جریان» صامت و سرشار از گفتههای بدیع است که شانس بالایی برای راه یافتن به بخش پویانمایی اسکار دارد.
این اثر فانتزی ماجراجویانه 85 دقیقهای با موضوع بقا، همراه با پیام صلح جهانشمول، به سبکی خاص تولید شده است. بهکارگیری عنصر ایجاز از نقاط قوت این محصول بهشمار میرود. نداشتن دیالوگ این واقعیت را بیان میکند که جهان نیاز به سکوت دارد، نه سکون. گویی این سکوت تنها در نبود انسان معنا مییابد. شخصیت اصلی «جریان»، گربه سیاه تنها و سرگردان است که بهطور ناگهانی گرفتار سیل ویرانگر میشود.
برای بقا بهطور غریزی، بهسمت امن میگریزد. سرانجام سوار قایقی که چند حیوان از گونههای دیگر در آن حضور دارند، میشود. کره زمین خالی از وجود نسل انسان میشود و از بشر جز آثاری پراکنده چیزی به میراث نمانده است. انیمیشن از جنگ بین چند سگ برای تصاحب ماهی مُرده شروع میشود و در این نزاع ماهی نصیب گربه منزوی میشود و با چالاکی ماهی را به دهان میگیرد و پا به فرار میگذارد. سگها دنبالش میکنند.
ما بهعنوان بیننده با گربهای که سیل هولناک خانهاش را زیر آب میبرد و دیگر حیواناتی چون سگ و پرنده، پلیکان راندهشده از گروهش و کپیبارا و لمور در قایقی متحرک همسفر میشویم تا از دید آنها بقایای انسان و رفتارش با طبیعت را نظاره کنیم. گویی هرچه این قایق بهجلو حرکت میکند حیوانات و مخاطب نیز همراه با جریان آب بهجلو پیش میروند تا حقایقی بر آنها آشکار شود.
تماشاچی از خود سوال بنیادی میپرسد که «بهراستی جهان در نبود من چه برسرش خواهد آمد؟!» چرا گربه کوچک سیاه در مرکز همه وقایع قرار دارد و تبدیل به شخصیت اصلی داستان شده است؟ در ابتدا باید به موضوع اسطورهشناسی گربهها که به۹۵۰۰ سال پیش برمیگردد، اشاره کرد. گربهها همچون سگها حیواناتی هستند که مفاهیمی مشترک در همهی فرهنگها در موردشان وجود دارد و با همزیستی با انسان، اهلی شدهاند.
انسانها در افسانهها، داستانها، نقاشیها و... این موجودات را بهعنوان سمبل و نمادهایی قابل توجه معرفی کردهاند. حتی در برخی فرهنگها در معنویات نیز به گربه پرداختهاند. به گربه در این انیمیشن بهعنوان موجودی پرداخته شده است که توانست در مسیر تکامل رفتار انسانگونه از خود بروز دهد! در سکانسی بسیار شاعرانه گربه خودش را به رودخانه میاندازد تا ماهیهای رنگی و زنده برای سگها شکار کند.
گویی زندگی را به آنها میبخشد. اندکاندک حیوانات به صلح جمعی در قایق درحال حرکت میرسند و روابطشان به دوستی میانجامد. از طرفی در سکانسی تعلیقی و دلهرهآور، در میان دستهای از پلیکانها، یکی را مشاهده میکنیم که بهدلیل دفاع از گربه مورد ضربوشتم همگنانش قرار میگیرد و با بیرحمی او را از دسته خود طرد و ترک میکنند و بعد از اینکه قدرت پرواز را او میگیرند سوار همان قایق به رفتار محبتآمیزش ادامه میدهد.
در قایق یک لمور نیز حضور حریصانه دارد که برای جمعآوری وسایل بشر در تکاپو است. طمع از ویژگی مختص انسانها است که این حیوان بهطور نمادین دچارش میشود. سازنده با گنجاندن خصلتهای طمع و حسادت، یکی با کوچ کردن و دیگری با دور انداختن اشیاء بهدرد نخور، پاکیزه شدن جهان از شر را میخواهد به نمایش بگذارد. گویی سیل آمده بود تا جهان را از این همه آلودگی تمیز کند.