| کد مطلب: ۱۵۳۰۹
این حرف‌ها تزئینی نیست!

این حرف‌ها تزئینی نیست!

چندوقتی است که برنامه‌ای در شبکه‌ نمایش خانگی پخش می‌شود به نام «سپنج» با اجرای علی درستکار. این برنامه به گفت‌وگو با اصحاب فرهنگ و اندیشه می‌پردازد و در یکی از تازه‌ترین قسمت‌هایش، میزبان مهندس سیدمحمد بهشتی بوده است. این قسمت از برنامه مذکور را تا همین لحظه چندین‌بار دیده و به صحبت‌های بهشتی اندیشیده‌‌ام.

بهشتی در صحبت‌هایش این مبحث را تئوریزه می‌کند که ایرانی در تمام طول تاریخ همواره روی در آسمان هر چیز داشته و تنها به فتح وجه زمینی آن اکتفا نکرده است. این حرف به این معناست که وجه زایل‌ناپذیر و تمام‌نشدنی چیزهاست که در پرداختن ایرانی به آنها حائز اهمیت و ارزش بوده و جهان ایرانی همواره چنین افقی را پیش‌رو داشته است.

در سال 1401 کتابی از سیدمحمد بهشتی (با همراهی الناز نجفی و بهنام ابوترابیان) منتشر شد که نام آن، دو سوال اساسی امروزه جهان ایرانی را طرح می‌کرد: «ایران کجاست؟ ایرانی کیست؟»

در جایی از پیشگفتار کتاب، بهشتی نوشته است: «از آنجا که فرهنگ بر اثر تعامل جامعه با محیطی خاص پدید می‌آید و می‌بالد، نتیجتاً از منظر فرهنگ، محیط نیز طور دیگری درک می‌شود؛ نه به مقتضای خصیصه‌های فیزیکی و کمی‌اش، بلکه به جهت «جایی» بودنش.»

او در صحبت‌هایش در برنامه «سپنج» نیز از همین منظر، نیاز به یک بازتعریف فرهنگی و اجتماعی را جدی‌تر از سایر نیازهای معیشتی و عمومی مطرح می‌کند.  در روزگار شبکه‌های اجتماعی، پمپاژ اخبار بد و بازنمایی لحظه‌به‌لحظه تیرگی در جوامع گوناگون بشری، سخن گفتن از چنین مفاهیمی انگاره «شکم‌سیری» را بیش از هر چیز به ذهن مخاطب عام متبادر می‌کند.

مخاطبِ به زحمت کارمندشده در یک اداره نیمه‌دولتی با حقوق اندک و مزایای تقریباً هیچ، که برای بهره‌مندی فقط کمی بیشتر از تفریحات زندگی، مجبور به راه‌اندازی آنلاین‌شاپی هم در اینترنت شده، گوشش بدهکار «آسمانِ حوض در زندگی انسان ایرانی» طی اعصار و قرون نیست. او دیگر زندگی را از یاد برده و همین که بخورد و نمیرد برایش کفایت می‌کند.

اما باید دانست که این دغدغه‌های فرهنگی، زیور و تزئینات زندگی نیست که آنها را روی طاقچه بگذاریم و به فراخور حال‌مان هرازگاهی نگاه‌شان کنیم. این‌ها اتفاقاً، خود زندگی است و آن جوهره‌ای است که مدرنیته و دستگاه‌های بی‌شمار رسانه‌ای آن تلاش کرده از زندگی ما برباید و الحق که تا حد زیادی موفق شده است! در بخشی از آن گفت‌وگو که ذکرش رفت، مجری برنامه به مسئله دغدغه مالی و - تلویحاً - به ماجرای فاصله ایده تا اجرا در این تئوری اشاره می‌کند.

بهشتی آنجا خانه‌ کوچکی در کاشان را مثال می‌زند که حیاط کوچک‌تری دارد اما به اندازه همان بضاعت اندک، حوضی در آن ترتیب داده شده و در آن حوض، آسمانی. بحث در ادامه به سویی دیگر منحرف می‌شود، اما باید در این لمحه دقیق شد: بومی‌سازی این ایده - یعنی دگردیسی سبک نگرش و نتیجتاً سبک زندگی - برای تهرانیِ در منجلاب عصر ماشین افتاده، چگونه است و اصلاً آیا شدنی است؟

پاسخ این سوال را با طرح سوالی دیگر می‌دهم: ما انسان‌های گرفتار در شهر ترافیک و دود و ماشین، هر روز چند نوبت به آسمان نگاه می‌کنیم؟ درک زیبایی، به عقیده من، مهارتی اکتسابی است که باید در آن دقیق شد و حتی برایش برنامه داشت. یعنی باید حس‌گرهای ذهن و حواس جسم را فعال کرد تا به این مرتبه برسند که زیبایی را درک کنند.

بعد از این مرحله، ذهن و جسم در مسیر ایجاد زیبایی نیز گام خواهند برداشت. با این منطق، می‌توان یک‌بار دیگر به همه شئونات زندگی ایرانی امروز نگاه کرد، این یعنی همان بازنگری فرهنگی و اجتماعی. برای مثال مسئله مهاجرت: آیا انسانی که از درک زیبایی‌ها - ولو اندک و گاه‌به‌گاه - در جغرافیای خود عاجز است، با رخت بربستن از خاک آبا و اجدادی و فرود آمدن بر نقطه‌ای دیگر از جهان، می‌تواند در این مسیر توفیقی داشته باشد؟

آن کس که از آبشار آسیاب خرابه در آذربایجان شرقی لذت دیداری نمی‌برد، آیا از تماشای آبشار نیاگارا حظ بصر خواهد برد؟ آن کس که در موزه هنرهای معاصر تهران به فکر فرو نرفته باشد، در موزه لوور پاریس به چه خواهد اندیشید؟

چندوقت پیش در صفحه اینستاگرام‌ام نوشته بودم که امسال را به درک زیبایی خواهم گذراند. آسمانِ چشم – به‌معنای اوج رفعت و حد غایی کمال آن - زمانی رخ می‌دهد که در برابر چیز یا فرد زیبایی قرارش دهیم. باران این چندروز تهران و بسیاری از شهرهای ایران، همان فرصت درک زیبایی است.

این درک زیبایی زمانی حاصل خواهد شد که به حرف‌هایی از این دست به چشم مجسمه‌هایی برای روی میز کارمان نگاه نکنیم.

اینها جملات انگیزشی نیست که برانگیزانندگی‌شان یک ساعت دوام داشته باشد، بلکه حرف‌هایی است از جنس زندگی. حرف‌هایی برای کوک‌کردن ساز وجودی انسانِ فراموشکارِ خودباخته.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار