| کد مطلب: ۵۲۴۵۸

علی باقری فعال سیاسی اصلاح‌‏طلب: جبهه اصلاحات باید نحله‏‌های مختلف اصلاح‌‏طلبی را پوشش دهد

علی باقری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگویی که با خبرنگار هم‌میهن داشت معتقد است که مهمترین نقدهای وارد شده به جبهه اصلاحات را دور شدن جبهه از فعالیت جبهه‌ای و همچنین شنیده نشدن صدای همه گروه‌ها و تفکرات اصلاح‌طلب در آن عنوان کرد.

علی باقری فعال سیاسی اصلاح‌‏طلب: جبهه اصلاحات باید نحله‏‌های مختلف اصلاح‌‏طلبی را پوشش دهد

علی باقری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگویی که با خبرنگار هم‌میهن داشت معتقد است که مهمترین نقدهای وارد شده به جبهه اصلاحات را دور شدن جبهه از فعالیت جبهه‌ای و همچنین شنیده نشدن صدای همه گروه‌ها و تفکرات اصلاح‌طلب در آن عنوان کرد. او می‌گوید یکی دیگر از ضعف‌های جبهه موضع دوگانه درباره دو انتخابات اخیر بوده و باید منتظر ماند و دید که درباره انتخابات سال آینده چه موضعی از سوی جبهه اصلاحات گرفته خواهد شد. 

‌یک دوره دوساله دیگر از جبهه اصلاحات به پایان رسید و دوره جدید تقریباً با همان ترکیب قبل کار خود را آغاز کرده است. ارزیابی‌تان از این دوره چیست؟ چه نقاط قوتی برای دوره دوساله اخیر می‌توان در نظر گرفت؟ نقاط ضعف و ایرادات دوره قبل چیست؟ 

بزرگترین نقطه قوتی که برای جبهه اصلاحات می‌توان نام برد، به ماهیت ساختارش برمی‌گردد؛ اینکه مجموعه‌ی احزاب، گروه و افراد متعددی در یک جریان سیاسی قرار دارند، در این برساخت کنار هم قرار بگیرند و تلاش کنند که فکر سیاسی هماهنگی را با هم داشته باشند. این بزرگترین نقطه قوت است.

این موضوع همینطور که مهم و مثبت است، برای اینکه بتواند کارکرد مناسبی را در عمل داشته باشد، نیازمند رعایت برخی ملاحظات است که از آن جمله می‌توان به این موضوع اشاره کرد که جبهه اصلاحات، با توجه به نامش که یک نام عام و مطلق است، به نظرم برای اینکه این جبهه، جبهه اصلاحات ایران باشد؛ لازم است که ساخت و ساختارش و نوع فعالیتش به گونه‌ای باشد که نحله‌ای مختلف موجود در جریان اصلاح‌طلبی و اصلاح‌گری را پوشش دهد.

ما می‌دانیم که  در ذیل این عنوان کل اصلاح‌گری و اصلاح‌طلبی وجود دارد که اختلافاتی را با هم دارند. اگر جبهه اصلاحات می‌خواهد جبهه اصلاحات ایران باشد، باید به گونه‌ای عمل کند که چتر شمول آن شامل همه اصلاح‌طلبان با گرایش‌های مختلف اصلاح‌گری باشد. اگر بخواهم وارد فاز نقد شوم، به نظرم در این زمینه توفیق کاملی نداشته و مجموعه‌ای که الان در داخل جبهه اصلاحات صدایش شنیده می‌شود، یک صدای واحد مربوط به یک گرایش خاص در جبهه اصلاحات است و نحله‌های دیگر یا حضور ندارند و یا حضور غیرموثر دارند.

نکته دوم این است که وقتی ما می‌گوییم جبهه، متشکل از چندین حزب و شخصیت سیاسی می‌شود، باید به یک نکته توجه داشته باشیم. جبهه و کار جبهه‌ای، یک ساختار و تعریف مشخص دارد. تفاوت جبهه با حزب اینجاست که حزب مجموعه‌ای است که در مسائل ریز مربوط به اداره کشور و جامعه و ارائه تحلیل درباره مسائل مختلف داخلی و خارجی اظهارنظر می‌کند اما جبهه مجموعه‌ای از اجزا است که به‌رغم اختلافات، پیرامون نقاط مشترک خاص و یا رویداد سیاسی مشخصی در کنار هم قرار می‌گیرند و تشکیل جبهه می‌دهند و ماهیت فردی خودشان را دارند. به بیان دیگر، جبهه‌‌ها مجری سیاست‌ورزی‌های حداقلی هستند که پیرامون نقاط خاصی شکل می‌گیرند اما اگر جبهه، تبدیل به یک شخصیت دائمی شد و درباره همه مسائل اظهارنظر کرد، این به ماهیت حزبی نزدیک می‌شود.

به این شکل کارکرد اجزا مجموعه، تقریباً کمرنگ می‌شود. شما اگر در موضع‌گیری‌های مهم جبهه در دو سال گذشته نگاه کنید، خواهید دید که این مواضع، مواضعی است که از جبهه به حزب می‌رود؛ یعنی ابتدا جبهه موضع‌گیری می‌کند و بعد احیاناً، پیرامون موضع‌گیری جبهه، برخی از اعضا به دفاع از آن موضع می‌پردازند. اینها حاکی از این است که جبهه می‌تواند ماهیتش را با پرداختن به سیاست‌ورزی حداکثری از دست بدهد و تبدیل به یک حزب شود. البته این ایرادی ندارد و شاید یک حُسن باشد که یک حزب فراگیر تشکیل شود که برخی از احزاب کوچک‌تر در آن قرار بگیرند منتهی دیگر اسمش جبهه نیست. 

‌در بحث ساختار، به نحله‌های مختلف اصلاح‌طلب اشاره کردید. در کنار این نحله‌ها، ما نسل‌های مختلف و جوان‌های اصلاح‌طلب را هم داریم که در ترکیب جبهه اصلاحات به جز یک نفر، به سایر اعضا، جوان نمی‌توان گفت. تحلیل‌تان از حضور کمرنگ جوان‌ها در ترکیب جبهه چیست؟

کلاً این دست به دست شدن اختیار فعالیت‌های سیاسی احزاب و تشکل‌ها در نسل‌های مختلف موضوع مهمی است که اگر به‌وجود نیاید، باعث میرایی آن جریان سیاسی می‌شود. این در کل حرف درستی است. منتهی من این ایراد را فقط نمی‌توانم به جبهه اصلاحات وارد کنم. جبهه چون مرکب از احزاب است، ما باید ببینیم در خود احزاب ما در کشور زایش و رویش وجود دارد و چقدر نسل‌های جدید در آنها وجود دارد. ایراد در این خصوص عمیق‌تر از این است که ما انگشت اتهام را به سمت جبهه دراز کنیم که انگار ما نیروهای فراوانی را در احزاب تربیت کردیم و این جبهه است که آنها را فیلتر می‌کند.

به‌رغم اینکه اصل ایراد را وارد می‌دانم، اینجا می‌خواهم از جبهه دفاع کنم. من جبهه را آیینه‌ای از وضعیت احزاب و فعالیت سیاسی در جامعه خودمان می‌بینم. از پایین وقتی آن تولید و زایش وجود ندارد، طبیعتاً همینطور به سمت بالا که می‌رویم، خودش را بازتولید می‌کند. البته شاید بتواند با عنایت بیشتر و با به کار بردن سیاست‌هایی مثل تبعیض مثبت، به جوان‌ها و زنان نقش بیشتری را داد ولی به نظرم مشکل اصلی در همان عدم زایش است که در یک سطحی به موانع سیاست‌ورزی در جامعه ایران برمی‌گردد که جای بحث مستقلی را دارد. 

‌در دوره جدیدی که برای جبهه اصلاحات شروع شده است، ما انتخابات شوراهای شهر را در پیش داریم و همچنین سال 1406 که باید مقدمات حضور در انتخابات مجلس فراهم شود. ادامه راه جبهه اصلاحات را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا با همان روش دو سال گذشته باید به راه ادامه داد یا اینکه نیاز به تغییر دارند؟ 

من در پاسخ به این سوال، ابتدا نقدم را درباره دو سال گذشته در بحث انتخابات می‌گویم. درباره دو سال گذشته، نقد من به رویکرد انتخاباتی جبهه اصلاحات از این زاویه‌ای است که به آن اشاره خواهم کرد. در دو سال گذشته، دو انتخابات در کشور رخ داد که دو موضع کاملاً متفاوت از جبهه اصلاحات را مشاهده کردیم که فاصله این دو انتخابات از هم خیلی کم بود. البته احتمال دارد که تصمیم‌گیرندگان محترم در جبهه اصلاحات چنین فرضی را مطرح کنند که این دو انتخابات با دو مؤلفه مختلف برگزار شد که باعث شد در یکی موضع عدم مشارکتی و در دیگری موضع مشارکتی گرفته شود.

منتهی من به عنوان ناظر بیرونی، نگاهم اینطور است که بین دو انتخابات اسفند 1402 با تیر 1403 شرایط کشور چندان متفاوت نبوده است. اگر از زوایای مختلف نگاه کنیم، شاید مهمترین مؤلفه بررسی صلاحیت‌ها و باز بودن فضای رقابت است. من تفاوت معناداری در انتخابات مجلس دوازدهم و ریاست‌جمهوری چهاردهم نمی‌بینم. در این انتخابات ریاست‌جمهوری، منتقدترین کاندیدای تاییدصلاحیت شده آقای پزشکیان بود. همین آقای پزشکیان در مجلس هم تایید صلاحیت شده بود.

قبول دارم که ماهیت انتخابات ریاست‌جمهوری با مجلس متفاوت است و آنجا یک فرد برکشیده می‌‌شود اما در مجلس یک به 290 است. اما چیزی که می‌خواهم بگویم این است که میزان گشودگی انتخابات در این دو مرحله، تفاوت معناداری نداشته که منجر به دو عکس‌العمل و دو رفتار 180درجه‌ای متفاوت شده باشد. این را من می‌توانم به عنوان نقطه قابل مطالعه در رفتار دو سال گذشته جبهه اصلاحات نام ببرم. در دو سال آینده هم، گمان می‌کنم همین موضوع می‌تواند محل چالش برای جبهه اصلاحات باشد. ما انتخابات شوراها را چند ماه دیگر داریم. به شخصه منتظرم ببینم در این انتخابات، جبهه اصلاحات چه رفتاری را انجام خواهد داد.

به شخصه امیدوارم که جبهه اصلاحات، مشی مشارکت‌جویانه خودش را که در انتخابات ریاست‌جمهوری داشت، پی بگیرد. چراکه اساساً فکر می‌کنم جریان‌های سیاسی و جبهه‌های سیاسی، با حضورشان بهتر می‌توانند تاثیرگذار باشند. من چندان به این تحلیل اعتقاد ندارم که در جامعه‌ای با مختصات ایران، کناره‌گیری انتخاباتی مشکل چندانی را از کشور حل کند. این کناره‌‌گیری‌ها هم می‌تواند به تضعیف توان ملی منجر شود و هم اینکه عملاً دستاوردی برای آن جناح سیاسی نخواهد داشت. این مشکلاتی که امروز از ناحیه ترکیب مجلس دوازدهم به چشم می‌خورد و مواضعی که این مجلس می‌گیرد، حاکی از این است که مشارکت انتخاباتی یک پیوستگی و همبستگی را طلب می‌کند.

یعنی شما اگر پارلمان را رها کنی اما دولت را داشته باشی، این مشکلاتی که امروز شاهدش هستیم؛ گریبان دولت را خواهد گرفت. من امیدوارم انتخابات شوراها به هر شکل و با هر میزان مشارکتی، با رویکرد مشارکت‌جویانه همراه باشد زیرا یک رویکرد مشارکت‌جویانه می‌تواند در کوتاه‌مدت و بلندمدت، آثار مثبت و قابل قبول و قابل توجهی برای اصلاح‌طلبان به‌دنبال داشته باشد. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار