روز امید و رویا/بازخوانی دوم خرداد ۱۳۷۶ و آنچه بر میراث آن گذشت
مردم با رویایی از آیندهای همراه با توسعه همهجانبه و رفاه به کاندیدایی رای دادند که شعارهای انتخاباتیاش از جنسی متناسب با این دغدغههایشان بود

«مردم ارزندهترین و مهمترین سرمایه نظام ما هستند و حضور همیشگی آنان در همه صحنههای اداره کشور، ضرورتی گریزناپذیر است... حکومت موظف است فضای امنی برای برخورد اندیشهها و رأیها در چارچوب ضوابطی که اسلام و قانون اساسی مشخص کرده است فراهم سازد...ارتقای سطح دخالت و مشارکت صاحبنظران در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری دولت، هم انجام وظایف و تکالیف متقابل دولت و ملت را تسهیل خواهد نمود و هم مهمترین حق مردم یعنی تعیین سرنوشت را محقق خواهد کرد... نیاز اصلی ما تنها توسعه همهجانبه، پایدار و متوازن است که باید در همه عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی تحقق یابد...حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت که سوگند ریاستجمهوری آن را بهمنزله وظیفهای اساسی برعهده رئیسجمهور میگذارد، از جمله ضرورتهای برآمده از کرامت انسان در آیین الهی است...دولت، گفتگوی میان تمدنها را در دنیای کنونی امری ضروری میداند و از هرگونه رفتار و اعمال تشنجآمیز پرهیز خواهد داشت...مردم باید باور کنند که حق تعیین سرنوشت دارند و حکومت هم حدودی دارد....اقتدار حکومت نه با زور و خودکامگی، بلکه با قانونی عمل کردن و رعایت حقوق، حدود، تکلیفها و اختیارها و جلب مشارکت مردم و دخالت آنان در تصمیمسازیها تحقق مییابد.»
متن مذکور بخشهایی از سخنرانی سیدمحمدخاتمی، رئیسجمهوری دوران اصلاحات در سال 1376 است؛ آنجا که پس از انتخابات دوم خردادماه با پیروزی دور از انتظار مردم و باور تحلیلگران در مراسم تحلیف پشت تریبون رفت و یکی از متفاوتترین سخنرانی رؤسای جمهور ایران را رقم زد. او در این سخنرانی از گفتگوی میان تمدنها، دغدغهاش برای حضور و مشارکت مردم، ضرورت توسعه همهجانبه تا حقوق و آزادی و ایجاد بستر برای بیان نظرات مخالف و متضاد در کشور را مطرح کرد.
دوم خرداد هر سال یادآور تجربه ویژهای برای مردم ایران بود؛ سال 76 مردم جامعه ما چندین سال بود که از جنگ فاصله گرفته بودند و حالا با معرفی سیدمحمدخاتمی به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری در کنار چهرههایی مانند علیاکبر ناطقنوری، محمد محمدی ری شهری، سید رضا زوارهای با مفاهیم جدیدی در فضای سیاسی روبهرو شدند؛ شاید آن زمان از جمله بزنگاههایی بود که موضوع حقوق مردم، شنیدن سخن مخالف و «زندهباد مخالف من» و... به میان آمد و در این بین اصطلاحاتی چون توسعه همهجانبه و توسعه سیاسی نیز مطرح شد.
تا جایی که سطح دغدغههای مردم و سیاستمداران که اگر بگوییم تا آن زمان بیشتر اقتصادی بود، در آن روزها تغییر فاز داد و به مباحث سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ورود پیدا کرد و مردم با رویایی از آیندهای همراه با توسعه همهجانبه و رفاه به کاندیدایی رای دادند که شعارهای انتخاباتیاش از جنسی متناسب با این دغدغههایشان بود با امید به این که در دهههای بعد به خواستههای خود در حوزه سیاسی و اجتماعی دست یابند و بنابر آنچه در سالهای پایانی دولت اصلاحات خاتمی رقم خورد و چشم اندازی که ترسیم شده بود بعد از 20 سال به آن رویاها رسیده باشند.
دولت دوم خرداد و سند چشمانداز 20 ساله
حالا 28 سال از آن انتخابات گذشته و چندین دولت آمدهاند و رفتهاند. همان سالها وقتی شرایط به نحوی رقم خورد که اوضاع کشور از لحاظ سیاسی، اقتصادی و حتی علمی و اجتماعی سیر صعودی پیدا کرد (بر اساس آمار و ارقام موجود) و قطار توسعه مدنظر خاتمی براساس تلاشهای دولتش به طور نسبی روی ریل قرار گرفت و به حرکت درآمد؛ مجمع تشخیص مصلحت نظام چشمانداز 20 ساله را مطرح کرد و با تایید رهبری و همراهی بخشهایی از دولت یعنی سازمان مدیریت و برنامهریزی و بخشی از وزارت صنایع و معادن این سند بالادستی به دولت خاتمی در سال 1384 ابلاغ شد و با عدم مخالفت و همراهی دولت، از این به بعد این سند پیش پای دولتهای دیگر نیز قرارگرفت و شد یکی از میراث دولت اصلاحات خاتمی. حالا سال پایانی آن سند است و با بررسیها تا سال 1402 مشخص شده که ما بیش از «۶۰ درصد» از پیشبینی سند چشمانداز فاصله داریم و در مجموع ۲۱۳۸ میلیارد دلار از ارزشافزوده پیشبینی شده قابل تحقق سند چشمانداز عقب ماندهایم. سندی که براساس ویژگیهای دولت اصلاحات برایش بازه 20 ساله تعیین شده بود که به موجبش ایران تبدیل به قدرت اول منطقه شود اما در نهایت خاتمی نیز در سخنرانی اخیرش گفته است:«امسال سال پایان سند چشمانداز است و ایران به لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی-امنیتی و... در منطقه نهتنها قدرت اول و برتر نیست، بلکه بسیاری از رقیبان ما به مراتب از ما جلو افتادهاند.»
دغدغههای دیروز و امروز خاتمی
البته این تنها بخشی از وضعیت نابسامانی است که از آن به بعد بیشتر و بیشتر با آن مواجه شدهایم. برای درک وضعیت و آن انتظاراتی که در آن سالها با مشارکت قابل توجه مردم به میان آمد و آنچه الان با آن روبهروییم؛ همین یک مورد به مناسبت سالگرد دوم خرداد 76 کافیست که مقایسهای بین دغدغههای رئیسجمهور دولت اصلاحات در آن سالها و 28 سال بعد در این روزها داشته باشیم. سخنانی که در ابتدای بحث به عنوان دغدغههای رئیسجمهور منتخب عنوان شد و اهدافی نیز به طور ضمنی در آن مستتر بود.
البته بنا به اذعان تحلیلگران سیاسی خاتمی در 8 سال دولتش کم و بیش در مسیر تحقق آن موارد گامهای خوبی برداشته بود؛ اما جای پای آن آنقدر سفت و محکم نبود و با روی کار آمدن دولتی از جنس دیگر و با نگاه تندروانه پس از آن، با گذشت زمان از این دستاوردها آثار چندانی باقی نمانده است. همین است که همچنان در سخنان ماههای اخیر خاتمی با خیلی از مسائل مشابه و دغدغههای همگون با آن موارد روبهرو هستیم.
او در مجموعه سخنانی که طی ماههای گذشته داشته است به این موارد اشاره کرده است:«ایرانی از هر کیش و آئین و سلیقه باید به عنوان شهروند صاحب حق و حرمت در این کشور احساس عزّت، آزادی و برخورداری داشته باشد... امیدوارم امر مهم گفتوگو با دنیا و نیز با مردم خودمان بهعنوان یک راهبرد و رویکرد مهم دنبال شود و نتایج مطلوب به بار آورد... با آسیب دیدن بنیاد اقتصاد و کاهش روزافزون بهرهوری، افزایش تورم توأم با رکود، آسیب دیدن تولید و زیرساختهای آن، کاهش سرمایهگذاری و افزایش بیکاری که تحریمها بر دامنه این مشکلات افزوده است و ادامه سختگیریهای بیاساس و محدودیت فضای آزاد که از شعارهای اصلی انقلاب بود و عدم تأمین حقوق و آزادیهای اساسی همه بخشها و بدتر از همه لطماتی که به سرمایه انسانی کشور وارد میآید... علاوه بر تنگ شدن فضای زندگی بهطور کلی و معیشت مردم، بخصوص طبقات متوسط به پایین، بر نارضایتیها افزوده میشود درحالیکه رضایت مردم پشتوانه اصلی اقتدار و امنیت ملی و حتی خود حکومت است.
وضع کنونی مردم و کشور خوب نیست... بیم بزرگ این است که روزنهای که به سوی آینده بهتر گشوده شده بود بسته شود و امید اندک از میان برود…اگر تمام سلاحها در اختیار باشد اما مردم حاضر نباشند، نمونهاش میشود شوروی!... ولی برای رهایی از مشکلات باید دو شرط رعایت شود: اول، اصل حاکمیت این را بپذیرد که تغییر و اصلاح لازم است. دوم، به لوازم آن تن داده شود... زمانی که حکومت از مردم جدا شود، آن حکومت دوام نخواهد داشت... رأی دادن یک حق مسلم شهروندی و رأی دادن و رأی ندادن یک فعل سیاسی است. اکثریت قاطع مردم از جمله در انتخابات اخیر تفکر و رویکردی که با جمهوریت مخالفت آشکار دارد و مخالف نظر خود را مردم بحساب نمیآورد را رد کردهاند... مطلوبترین راه برای رهایی از این وضع مصالحه ملی و استقرار مردمسالاری توسعهگرا است و نظام حکمرانی باید خود را اصلاح کند.»
پایان سخن
در ابتدای این بحث و در بخش پیشین به سخنان خاتمی در دو دوران یعنی 28 سال پیش در سال 1376 و دو سال اخیر 1403 و 1404 اشارهای داشتهایم. آن خواستهها و دغدغههایی که آن روزها و البته با امید و نگاه به آینده روشن مطرح شد، مواردی است که هنوز که هنوز است جزء دغدغههای مردم و کنشگران سیاسی و اجتماعی ماست و آنچه که بیش از هر چیزی به چشم میآید و نگرانکننده است، گذر چند دهه زمان است. حالا هم در سخنان گذشته و هم در سخنان همین دو سالِ اخیر خاتمی که به آن اشاره شد، شاهد آن هستیم که سطح نگرانی و هشدارها بالاتر رفته است.
اگر آنجا از این سخن گفته میشود که حکومت بستر لازم برای طرح آرای متفاوت و متضاد را آماده سازد امروز او نگران از آن جریانی است که نظر مخالف خود را مردم به حساب نمیآورد یا اگر آن زمان به مشارکت هر چه بیشتر مردم اشاره میکرد؛ حالا دغدغهاش این است که نکند سرمایههای اجتماعی به گونهای جبران ناپذیر از دست برود و به حکومت توصیه میکند که خود را اصلاح کند. دهه 70 عملاً سالهای یکهزار و سیصد و امید مردم ما بود و حالا با فاصله گرفتن از آن زمان سخن از «امیدها» بیشتر به سخن از « بیمها» بدل شده است و البته این عدم تغییر دغدغهها و عقبنشینی در برخی موارد به معنای نوعی درجا زدن کشور ما در توجه به مسائل مهم و سرنوشت ساز است.
نباید فراموش کرد که هم آن دغدغههای سال 1376 خاتمی و هم دغدغههای امروزش، تجانس و تناسب بهتری با جامعه نسبت به نگاه و رویکرد خیلی از مسئولان دارد؛ اگرچه نباید اشتباهات هیچ رئیسجمهور و دولتی را فراموش کرد اما شاید اگر آن سخنان خاتمی که مردم را به پای صندوقهای رای آورد با بیمهری مواجه نمیشد و گامهای مناسبی در مسیر آن برداشته میشد یا مسیر دولتش آنقدر در دولت بعدی تخریب نمیشد الان بحثها بر سر فاصله هر روز بیشترمان نسبت به دموکراسی و فاصله حکومت و مردم نیز به شکل و شمایل امروز نبود؛ حالا بماند که اگر در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد هم به آن نحو عمل شده بود؛ بعید نبود که همین امسال یا طی چند سال اندک آینده به چشمانداز 20 ساله میرسیدیم. البته امید که برخی گامها در تغییرات که این ماهها استارتش زده شده است؛ به معنای پذیرش اصلاح در امور و توجه بیشتر به این موارد باشد؛ که قطعاً بدون در نظر گرفتن نقش مردم و سرمایه اجتماعی و همین هشدارها و دغدغههای نخبگان و سیاستمداران کشور محقق نمیشود.