اعتمادسازی و اعتمادزدایی/ارزیابی تحلیلگران از نقش و موقعیت اعتماد در رابطه دولت - ملت
رکن اساسی در هر حکومتی که قصد برپایی حکومتی دموکراتیک و مبتنی بر جمهور را دارد، مردم است. چنین حکومتهایی که نقش کلیدی حتی در جزئیترین مسائل روزمره مردم دارند، میدانند که بقای آنها نیز به حمایت همان مردمی دارد که بر آن حکمرانی میکنند. حاکمیت کشور ما نیز که با خواست و اراده مردمی شکل گرفت، از این قاعده مستثنی نیست. اما به مرور اعتقاد بر این شد مردم به حاکمیت به شدت بیاعتماد هستند و حالا از جمله موضوعات قابل تأمل این است که اعتماد حاکمیت به مردم نیز در کشور به نظر میرسد طی ادوار اخیر کاهش پیدا کرده و حتی در شرایط حداقلی است

رکن اساسی در هر حکومتی که قصد برپایی حکومتی دموکراتیک و مبتنی بر جمهور را دارد، مردم است. چنین حکومتهایی که نقش کلیدی حتی در جزئیترین مسائل روزمره مردم دارند، میدانند که بقای آنها نیز به حمایت همان مردمی دارد که بر آن حکمرانی میکنند. حاکمیت کشور ما نیز که با خواست و اراده مردمی شکل گرفت، از این قاعده مستثنی نیست.
اما به مرور اعتقاد بر این شد مردم به حاکمیت به شدت بیاعتماد هستند و حالا از جمله موضوعات قابل تأمل این است که اعتماد حاکمیت به مردم نیز در کشور به نظر میرسد طی ادوار اخیر کاهش پیدا کرده و حتی در شرایط حداقلی است، چه آن زمان که حکومت نگرانِ نفوذِ ماهوارهها به افکار ایرانیان بود و یا زمانی که تصمیم به ملی کردن اینترنت گرفت، چه وقتی که فضای اعتراضات دانشجویی را به فضایی امنیتی تبدیل کرد و یا با وجود تاکید قانون اساسی بر حق اعتراضات مسالمتآمیز، سادهترین اعتراضات مردمی را به شرایط موجود به مسئلهای امنیتی و تلاش برای بر هم زدن امنیت ملی و براندازی نظام تصور کرد و قوانین دستوپاگیری برای آن گذاشت.
در همه این موارد، نشانی از بیاعتمادی حاکمیت به مردم دیده میشود که گویی ترجیح میدهد هزینههای بیشتر امنیتی پرداخت کند، اما آن رابطه دو سویه و ایجاد حس اعتماد در مردم را ارتقا ندهد. چنانچه مدتهاست به نظر میرسد، قانونگذاران و تصمیمگیران مبنای سیاستگذاری را بر بیاعتمادی به مردم میدانند. همینجاست که در ادامه مسیرها به جای تعامل و گفتوگو با مردم و پاسخگو بودن در برابر پرسشهای آنها تقابل با آنها میتواند شکل بگیرد.
در توصیف چنین شرایطی معمولاً تحلیلگران معتقدند زمانی که حکومتها به دلیل پایبندی به اندیشههای خاص و ایدئولوژیکِ خود به نادیدهگیری یا ممانعت از فعالیت جریانهای منتقد خود میپردازند، به مرور پالسهای بیاعتمادی به جامعه را انتقال میدهند و البته با واکنش در برابر این کنش روبهرو میشوند. مثلاً نمونهاش در کشور ما در موضوع نظارت استصوابی قابل شناسایی است که در فرایند برگزاری انتخابات، مردم و احزابِ برخاسته از نظر مردم را از رقابت دور میکنند و نتیجهاش با گذشت زمان به خود حکومت باز میگردد.
چنانچه در کشور ما نیز بعید است مسئولان امر به این فکر کرده باشند که روزی با چنان سقوطِ آراء مردمی مواجه شوند و در ادامه هم شاهد آن بودیم که برای بهبود شرایط با همه بیاعتمادی که به نظر میرسد نسبت به جامعه دارند؛ اندکی راه را برای جریانهای فکری همسو با مردم باز کردند و نتیجهاش همین دولت پزشکیان شد. در دنیای امروز، نوع رابطه حاکمیت و مردم بسیاری از کنشهای سیاسی و اجتماعی را شکل میدهد و بیاعتمادی حاکمیت به مردم و مردم به حاکمیت برای هر دو سو پیامدهایی در پی میآورد.
در پژوهشی که با عنوان «چارچوب رابطه حکومت و مردم در ایران» انجام شده است، یکی از دلایل متفاوت بودن رابطه حاکمیت و ملت در ایران برقراری نظام تئوکراسی (دینسالاری) بیان شده است.پژوهشگران این مقاله با اشاره به تاثیر دین در حکومت در ایران مطرح میکنند که «راﺑﻄﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ و ﻣﺮدم را ﻣﻲﺗﻮان ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺳﺎﺳﻲ و از ﻣﻔﺎﻫیم و ﻣﺴﺎﺋﻞ بسیار ﺑﺎرز ﺟﺎﻣﻌﻪ و سیاست دانست که بسیاری از جنبههای دیگر زندگانی مردم، از عقاید تا رفتار و گفتار را تحت تاثیر قرار میدهد.»
محققان این پژوهش متغیرهایی که بهعنوان پیامد و نتیجه رابطه حکومت و مردم شناسایی شدهاند را شامل اعتماد عمومی، رضایت عمومی، مشروعیت و شکاف اجتماعی بررسی کردهاند و در نتیجهگیری تشریح کرده است که از دیدگاه خبرگان شرکتکننده در این پژوهش، عوامل فرهنگی همچون نداشتن فرهنگ مطالبهگری در جامعه و بیاطمینانی محیطی و نبود بستر تاریخی، موجب شده است که حکمرانان برای پاسخگویی اجتماعی تمایل کمتری داشته باشند.»
در این پژوهش نتیجه بر آن است که حکومتها زمانی قادر خواهند بود مشارکت و همکاری مردم را افزایش دهند که بتوانند اعتماد آنها را نسبت به خود افزایش دهند چراکه حمایت از مردم و اعتماد به آنها منجر به دوام بیشتر حکومت خواهد شد. در کشور ما مصداقِ بیاعتمادی حاکمیت به مردم هم در سالهای اخیر با فاصله گرفتن زمانی از انقلاب به چشم میآید.
برای نمونه استفاده مکرر مجلس یازدهم در به تصویب رساندن قانون مهمی همچون عفاف و حجاب که قرار بود در لایههای متعدد جامعه بر زندگی مردم اثرگذار باشد و یا ملی شدن اینترنت با اتکا به اصل 85 قانون اساسی در مجلس با رویکردِ حاکی از بیاعتمادی شکل گرفته بود. اما تا زمانی که رویکردِ حاکمیت بر مبنای بیاعتمادی باشد انتظارِ رابطه پایدارِ بین حاکمیت و مردم دور از انتظار به نظر میرسد.
در همین راستا و در گفتوگو با سیدجواد میری جامعهشناس و پرویز اجلالی استاد بازنشسته جامعهشناسی به بررسی بیشتر این موضوع پرداختیم.